هدایت شده از اندیشه دختران بفروئیه
مصاحبه با حاجی جلال خاکزار بفروئی آزاده سرافراز بفروئی
26 مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان به میهن است. این روز یادآور حماسه و ایستادگی آنانی می باشد که با تحمل رنج و شکنجهی بعثی ها، پای آرمانهای انقلاب ایستادند و دم نزدند. حالا نوبت ما دختران نوجوان است که رشادتها را برای همسالان خودم انتقال دهیم تا چراغ راه هدایت ما و آنها باشد. از این رو به همراه دیگر اعضای تیم اندیشه دختران بفروئیه به دیدار دو آزاده سرافراز بفروئی رفتیم. با اینکه هر دو آزاده بزرگوار از شکنجه ها و روزهای سخت اسارت برایمان نگفتند که شاید ریا شود، اما یک چیز را خوب فهمیدیم و آن اینکه ما امروزمان را مدیون این بزرگوارانیم.
برای خواندن متن کامل مصاحبه اینجا کلیک کنید
🖋گزارشگر:فائزه معینی فر بفروئی
(گزارشگر و عضو تیم دختران اندیشه بفروییه )
#بفروییه
#شهر_ملی_موتابی
#مصاحبه
#آزاده
#جلال_خاکزار
#فائزه_معینی_فر
#اندیشه_دختران_بفروئیه
🌀به کانال اندیشه دختران بفروئیه خوش آمدید.
🆔 https://eitaa.com/adbafroo
هدایت شده از اندیشه دختران بفروئیه
مصاحبه با حاجی جلال خاکزار بفروئی آزاده سرافراز بفروئی
26 مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان به میهن است. این روز یادآور حماسه و ایستادگی آنانی می باشد که با تحمل رنج و شکنجهی بعثی ها، پای آرمانهای انقلاب ایستادند و دم نزدند. حالا نوبت ما دختران نوجوان است که رشادتها را برای همسالان خودم انتقال دهیم تا چراغ راه هدایت ما و آنها باشد. از این رو به همراه دیگر اعضای تیم اندیشه دختران بفروئیه به دیدار دو آزاده سرافراز بفروئی رفتیم. با اینکه هر دو آزاده بزرگوار از شکنجه ها و روزهای سخت اسارت برایمان نگفتند که شاید ریا شود، اما یک چیز را خوب فهمیدیم و آن اینکه ما امروزمان را مدیون این بزرگوارانیم.
نتیجه دیدار و گفت و گوی با حاجی جلال خاکزار بفروئی در ذیل بخوانید:
1⃣ در ابتدا خودتان را معرفی کنید؟اینجانب جلال خاکزار بفروئی فرزند شعبانعلی خاکزار متولد 1345/3/14
2⃣ در چند سالگی به جبهه اعزام شدید؟
من در 1361 در حالی که ۱۶ سال داشتم موفق شدم که اعزام شوم.
3⃣ در چه تاریخی و چه عملیاتی اسیر شدید؟
تاریخ آزادیتان نیز بفرمایید. در تاریخ 1361/11/21 و در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت دشمن درآمدم و در تاریخ 1369/06/01 آزاد شدم.
4⃣ یکی از خاطره های خوب موقع اسارتتان برایمان بگویید؟
سال 67 که قطعنامه پذیرفته شد اعلام کردند جنگ تمام شده است. دولت عراق تصمیم گرفت که اسرا را به کربلا برای زیارت ببرد. این تصمیم دولت عراق ما را در دوراهی قرار داد. زیارت آقا امام حسین علیه السلام آرزوی تک تک ما اسرا بود، اما از طرف دیگر بیم آن داشتیم تا صدام خواسته باشد با این کار، تبلیغات به راه بیندازد. گفتیم می خواهید ما را زیارت بروید نباید تبلیغات و دوربین باشد، کسی حق ندارد از ما عکس و فیلم بگیرد، همچنین عکس صدام را جلوی ماشین نباید بگذارید. خلاصه ما را سه گروه کردند که من در گروه دوم بودم. گروه اول در زمان اعزام به زیارت متوجه عکس صدام در جلوی ماشین شدند، بچه ها گفتند تا عکس صدام برندارید ما سوار ماشین نمی شویم عراقی ها کوتاه آمدند و عکس را برداشتند. الحمدالله خداوند توفیق داد بدون هیچ تبلیغاتی به کربلا رفتیم.
5⃣ هدف شما از شرکت در جبهه چه بوده است؟
اول برای دفاع از وطن چون مهم ترین چیز برای همه اول خانه و زندگی شان است. اگر قرار باشد خانه امنیت نداشته باشد جای دیگه هم امنیت ندارد و دوم حفظ اسلام.
6⃣ لطفا از اتفاقات بعد از اسارتتان برایمان بگویید؟
وقتی که از جبهه برگشتم برای استخدام به آموزش و پرورش رفتم و در سال 1390 بازنشسته شدم. طی این چند سال که کار کردم بیشتر کارهای اجرایی مدارس را انجام می دادم. خداوند را شاکرم، چون بسیار از شغلم راضی بودم. من وقتی که از جبهه بازگشتم بسیار کار فرهنگی را دوست داشتم و الحمدالله به هدفم رسیدم.
7⃣ از اتفاقات موقع اسارتتان برایمان بگویید؟
اول اسارت فشار عراقی ها خیلی زیاد بود ما قبول کرده بودیم اسارت همراه با شکنجه و گرفتاری هست. الحمدالله خداوند به ما صبر و تحمل داد و از مواضع، اصول و آرمان های خود کوتاه نمی آمدیم. بچه های بسیجی خیلی تحمل و صبر و استقامت شان بالا بود، به گونه ای که خود عراقی ها دیگر بریده بودند. روحیه بالای بچه ها عراقی را از پا درآورده بود. در خاطر دارم سرباز عراقی به ما گفت ما اسیر دست شما هستیم نه شما اسیر دست ما. این حرف خیلی بزرگی است که اینگونه دشمن جلو اسیر اقرار کند که ما اسیر دست شما شده ایم و این دستاورد خیلی مهم و بزرگی بود.
در خاطر دارم وقتی سرباز و افسر عراقی از مرخصی برمی گشت، چشمانش لبریز از خون بود. وقتی پرس و جو می کردیم می فهمیدیم در جنگ یکی از اعضای خانواده اش کشته شده است، حالا شما تصور کنید این آدم داغ دیده قرار است چگونه ما را شکنجه کند تا تسلی خاطرش شود.
البته این مورد صرفا برای یک سرباز یا یک افسر نبود، بلکه برای دولت عراق نیز صدق می کرد. دولت عراق نیز وقتی در جنگ با ایران شکست می خورد اسرا را مورد شکنجه های سختی قرار می داد. آن زمان ما رادیو نداشتیم که از اخبار جنگ باخبر شویم. یکی از راه هایی که باعث می شد ما متوجه پیروزی رزمندگان ایران در جنگ شویم، وقتی بود که شکنجه ها بر ما بیشتر می شد.
8⃣ بهترین و بدترین خبری که در جبهه شنیدید چه بود؟
بهترین خبر از نظر من آن زمانی بود که خبر آزادی اسرا را دادند، واقعا خیلی خوشحال کننده بود. بچه ها روحیه شان برگشت، هرچند ما همیشه امیدوارم بودیم خدا می داند که من هیچ گاه ناامید نشدم، واقعا جایی بود که اگر احساس ناامیدی میکردی می باختی. بدترین خبر هم خبر بی شک فوت امام خمینی(ره) بود.
🖋گزارشگر:فائزه معینی فر بفروئی
(گزارشگر و عضو تیم دختران اندیشه بفروییه )
#بفروییه
#شهر_ملی_موتابی
#مصاحبه
#آزاده
#جلال_خاکزار
#فائزه_معینی_فر
#اندیشه_دختران_بفروئیه
🌀به کانال اندیشه دختران بفروئیه خوش آمدید.
🆔 https://eitaa.com/adbafroo