eitaa logo
کتابخانه محله باقریه
63 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
244 ویدیو
111 فایل
#قال‌امیرالمؤمنین‌علی‌؏: هرڪہ‌باڪتاب‌آرامش‌یابد📚 هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است🙃 ارتباط با ادمین↙️ @S_Farahany
مشاهده در ایتا
دانلود
🥺🤲🏻 اللهم الرزقنا زیارت الحسین (ع) 🥺🤲🏻 السلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه وَ عًلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداً" ما بَقیتُ وَ بَقیَ اَلیلِ وَ النهاروَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم اَلسلامُ عَلی الحُسین وَعَلی علی بن الحُسین وَعَلی اُولاد الـحسین وعَلی اَصحاب الحُسین وعلی عباس الحسین 🤚🏻 اربعین حسینی را به شما همراهان همیشگی تسلیت عرض میکنیم 🥀 @Bagheria_Neighborhood_Library
این کتاب سرگذشت فرزندان زهرای اطهر(ع) از مکه تا شام است . سفری به یادماندنی که 72 گل سرخ پاره های پیکرشان در زیر آفتاب داغ کربلا بر خاک افتاد و اهل بیتشان به اسارت گرفته شدند ؛ این کتاب در 38 بخش حوادث این سفر تاریخی را نگاشته است . در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «حماسه‏  عاشورا سرفصل عشق و شور و عرفان بزرگ مردان الهی و نشان آفرینش عزت و اقتدار و آرمان‏گرایی بزرگ زنان است که حیات اسلام ناب محمدی(ص) و آزادگی و آزادی را وامداد جاودانه پایمردی و استقامت خود ساخته‏ اند، نهضت حسینی و انقلاب فیاض و جوشان عاشورا یک بعثت بدون وحی و شکفتن گلبانگ توحید در چکاچک شمشیر و بربلندای سرنیزه‏ هاست، کربلا عرصه انفجار نور و ظهور حماسه از یک سو و تبلور قساوت و حد اعلای فاجعه از طرف دیگر است، و نینوا سرزمینی بی‏ مانند برای نمایش تمامی عشق بر پرده هستی است.»  @Bagheria_Neighborhood_Library
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلایه داران جبهه حق، روایت مشعل داران پیروزی و استقلال این ملت است که وقتی شعله آتش جنگ به دامان انقلاب تازه به ثمر نشسته شان افتاد، گلگون­ کفن کربلا را چراغ راه خویش قرار دادند، زندگی ارام و ساکن شهر را رها کردند و تن به گرمای داغ جنوب و سرمای استخوان سوز غرب سپردند… شهید محمود اخلاقی، فرمانده تیپ سوم لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه السلام ، که در سال ۱۳۳۵ در شهر سمنان به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد ، اسلام آباد غرب به شهادت رسید. این کتاب شامل بیوگرافی، زندگی‌نامه شهید و ۴۵ خاطره از سبک زندگی شهید می باشد . در پایان نیز وصیت نامه، اسناد، تصاویر شهید آمده است. @Bagheria_Neighborhood_Library
یک چشمش را از دست داده بود. آن یکی هم در شب دید کافی نداشت. گاهی وقت ها دردش زیاد میشد. آن قدر که حتی نمی توانست راه برود؛ اما نیرو ها مثل قبل به وجودش نیاز داشتند نزدیکی های شهادتش، بدن پر تیر و ترکشش را روی دوش می گذاشتند می بردند شناسایی. حاجی از روی شانه ی نیروها منطقه را بررسی می کرد. با آن وضعیت هم گره گشایی می کرد از کارشان. ✅ @Bagheria_Neighborhood_Library
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام معظم رهبری:  این هشت سال، مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه میتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دینداری است، مظهر آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی است، مظهر ایثار و از خودگذشتگی است، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۴ @Bagheria_Neighborhood_Library
یوسف به سرعت پول هایش را از جیب در می اورد به طرف حاج محمود دراز می کند و با ایماء و اشاره تفهیم می کند که : این هم پول بلیط ! حاج محمود: کی از تو پول بلیط خواست پسر جان ! مساله این حرف ها نیست. پدر و مادرت خبر دارن ؟ یوسف:( با اشاره می فهماند که) نه. حاج محمود: (وحشت زده) پس چرا همچی کاری کردی؟ اونا که تا خالا هفت دفعه مرده ان از نگرانی ! یوسف: (با بغض و گریه و التماس، مقابل حاج محمود زانو می زند و با زبان خودش) من می خوام بیام کربلا هر جور شده باید منک ببرین. اگه برم گردونین، شکایتتونو به آقا می کنم. حاج محمود:(بغض میکند و اشک در چشمانش جمع میشود. با مهربانی یوسف را از جا بلند میکند) بلند شو. بیا ببینم چه کار میشه کرد. اول از همه باید به خونواده ات خبر بدیم که از غصه دق نکنن. @Bagheria_Neighborhood_Library
این کتاب فیلم نامه ای به قلم سیدمهدی شجاعی است. «مسافر کربلا» داستان یک آرزو است. آرزویی که یک شهید داشته و حالا یک عضو نوجوان از خانواده او سعی در برآورده کردنش دارد. یوسف نوجوانی است که دایی خود را در جنگ از دست داده است. مادربزرگ پیر او سال ها قبل برای دایی شهیدش قالیچه ای بافته و گفته شده که دایی وی در سرش سودای نذر کردن این قالیچه را داشته و دوست داشته برای این کار در حرم سید الشهداء (ع) بر روی آن نماز بگذارد. یوسف به دنبال برآورده کردن خواسته دایی شهید خود در تصمیمی بزرگ سعی می کند به صورتی مخفیانه با کاروان زیارتی محله اش برای زیارت کربلا همراه شود؛ آن هم بدون پاسپورت و ویزا و… یوسف خودش را در اتوبوس پنهان می کند و در نزدیکی مرز، حاضرین به وجود او پی می برند. این کتاب داستانی دو وجهی دارد. از سویی می توان شیطنت نهفته در شخصیت پردازی یوسف در این اثر و زاویه نگاه شجاعی در آن را در کنار طنز ظریف نهفته در زیر پوست این متن را به یک اثر نوجوانانه تعبیر کرد. از سوی دیگر فضای معنوی حاکم بر این اثر و نیز شرح عمل و عکس العمل های کارکترهایی که یوسف در سفرش با آن ها روبرو می شود را می توان به یک داستان بلند معناگرایانه و چند لایه برای مخاطب بزرگسال نسبت داد. @Bagheria_Neighborhood_Library
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محمد حسین رشیدی فر استان : یزد تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۵/۱۶ محل عملیات : دشت آزادگان؛ هورالهویزه نام عملیات : قدس ۵ مزار : گلزار شهدای جنگ تحمیلی پانزده سالش بود و نمی گذاشتند برود جبهه. می گفت: "مگر نه این که حضرت قاسم سیزده سالش بود کا با عمویش رفت کربلا؛ بسیج هم یک گردان دارد به اسم قاسم ابن الحسن (ع). پس چرا به من میگویند سِنت برای جبهه کم است ؟" آخرش هم رفت سال تولدش را توی شناسنامه دست کاری کرد و کپی شناسنامه جعلی را داد بسیج تا اجازه دادند برود جبهه. ✅ @Bagheria_Neighborhood_Library
چند ماه بعد، یکی از رفقا پیشم آمد و گفت: " بیا بالا ژروم را نگاه کن ! ژروم توی نمازخانه کانون بود. به نمازخانه رفتم، اما وارد نشد. فقط ایستادم و از لای در تماشایش کردم. ژروم سنی بود، همیشه یدون مهر و با دست های گره کرده نماز می خواند، اما این بار دست هایش باز بود. چند روز بعد دوباره وقت نماز سراغش رفتم البته طوری که متوجه نشود. این بار دیدم که دست هایش باز است و مهر هم گذاشته‌. می خواستم او را متوجه کنم که می دانم چطور نماز می خواند. وارد نماز خانه شدم و ... ✅ @Bagheria_Neighborhood_Library