#جالبوشنیدنی
#حجاب
يك روز صداى در منزل بلند شد، 🔔
وقتى آمدم در را باز كردم، خانمى نيمه برهنه و بى حجاب و آرايش كرده 💄و دست و سينه باز را مقابل خود ديدم ،😱😰
خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنايى كنم . 🤔فكر كردم همين كه در خانه يك روحانى با اين قيافه آمده شايد معايب بى حجابى را نميداند: و شايد بتوانم نصيحتش كنم .‼️😁
سرم را پائين انداخته و گفتم بفرمائيد، داخل اطاق شده نشست، و مسئله اى در مورد ارث از من سوال كرد.
من گفتم خانم من هم از شما مى خواهم مسئله اى بپرسم اگر جواب داديد من هم جواب مى دهم
گفت: شما از من ؟!!! 😳
گفتم بله .
گفت: بفرمائيد؟ 🤔
✔️گفتم : شخصى در محلى مشغول غذا خوردن است غذا هم بسيار مطبوع و خوشبو است 🍛🍲
گرسنه اى از كنار او مى گذرد، پايش از حركت مى ايستد جلوى او مى نشيند شايد تعارفش كند، ولى او اعتنا نمى كند.😒🙁
‼️
شخص گرسنه تقاضاى يك لقمه ميكند او ميگويد: غذا متعلق بمن است و نمى دهم هر چه التماس مى كند او به خوردن ادامه ميدهد،‼️
خانم اين چگونه آدميست ؟🙄
گفت : آن شخص بيرحم از شمر بدتر است .🤔
📌گفتم : گرسنه دو جور است ،
⬅️يكى گرسنه شكم و يكى گرسنه شهوت .
✅جوان غربى و گرسنه شهوت، خانم نيمه برهنه و زيبائى را مى بيند كه همه نوع عطرها و آرايش هاى مطبوع دارد، هر چه با او راه ميرود شايد خانم توجهى به او بكند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، جوان او اعتنا نمى كند.
👈جوان : اظهار علاقه ميكند،😍
زن : محل نمى گذارد،
جوان : خواهش مى كند،
زن ميگويد: من نجيبم و حاضر نيستم با تو صحبت كنم .😒😠
جوان التماس ميكند،
زن : توجه نمى كند.
اين خانم چگونه آدمى است ؟‼️
خانم فكرى كرد🤔و از جا حركت كرد و از خانه بيرون رفت .🚪
✔️فردا درب منزل صدا كرد، رفتم در را باز كردم ، ديدم سرهنگى دم در ايستاده و اجازه ورود مى خواهد،😥
وقتى وارد اطاق شد و نشست .
گفت : 🔴من شوهر همان خانم ديروزى هستم، 😑😱
وقتى كه با او ازدواج كردم چون خانواده اى مذهبى بوديم از او خواستم با حجاب باشد،
گفت : بعد از ازدواج ، ولى آنچه به او گفتم و خواهش كردم تهديد كردم ، زير بار نرفت ولى ديروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامى خواست ، نمى دانم شما ديروز به او چه گفتيد😳
ماجرا را به او گفتم : او با خود عبايى آورده بود. به من داد و تشكر كرد و رفت .😊
@Baghetamashyekhoda