eitaa logo
بحرالعلوم نیوز
333 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
40 فایل
پایگاه خبری، فرهنگی و اجتماعی بحرالعلوم نیوز آدرس در اینترنت: www.bahrololoomnews.ir تماس با مدیر سایت و کانال بحرالعلوم نیوز: دکترنوروزی:09122762257 خبرنگار، روزنامه نگار،نویسنده،پژوهشگر،مشاور،مدیر مسئول رسانه بحرالعلوم، و...و...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون نگاه امضا زد.... خیلی زیباست ازدست ندینش😭😭😭 دلتون شکست التماس دعا🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فتنه ۷۸ = شکست فتنه ۸۸ = شکست فتنه بنزین ۹۸ = شکست فتنه نحسا = شکست پیروزی ملت مؤمن ایران " تضمین شده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعـمـال قـبـل از خـواب 🥱 ⚜۱_وضو گرفتن ⚜۲_ختم قرآن :با قرائت «سه بار سوره توحید» ⚜۳_پیامبران را شفیع خود قرار دادن :با فرستادن یک بار« صلوات» ⚜۴_مومنان را از خود راضی کنید:با گفتن یک بار ذکر« اللهم اغفر للمومنین و المومنات» ⚜۵_یک حج و یک عمره به جا آورید:با گفتن «سُبْحاٰنَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُلِلّٰهِ وَ لٰااِلٰهَ اِلاَ اللّٰهُ وَ اللّٰهُ اَکبَرْ» ⚜۶_اقامه هزار رکعت نماز :با سه بار خواندن«یَفْعَلُ اللّهُ مٰا یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ ماٰ یُریدُ بِعِزَّتِهِ» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان زن زیبای که در عین زیبایی از او فحشا درخواست میکردند! 📙روایتی از اقا امام صادق علیه‌السلام قسمت اول در تاریخ پیشینیان از امام صادق علیه السلام نقل شده است : در دوران قبل از اسلام ، در میان بنی اسرائیل پادشاهی حکومت می کرد ، اودر کشورش یک نفر دادستان کل بسیار شایسته داشت ، با توجه به این که آن دادستان نیز برادری صالح و امین داشت ، روزی پادشاه به دادستان گفت : برای انجام کار مهمی به یک نفر شخص امین و شایسته و مورد اعتماد نیاز دارم ، آیا سراغ داری؟ دادستان گفت : برادری دارم که بسیار باایمان و مورد اعتماد است . قرار بر این شد که دادستان برادرش را به حضور شاه معرفی کند . دادستان برادرش را دید و او را به حضور شاه آورد ، شاه به او گفت : می خواهم تو را برای انجام مأموریتی به مسافرت بفرستم ، آیا حاضری ؟ برادر دادستان گفت : عذر دارم ، عذرم این است که همسر دارم ، نمی توانم او را تنها بگذارم و از شهر خارج گردم دادستان به برادرش اصرار کرد که درخواست شاه را رد نکن و به این مسافرت برو . سرانجام با این که همسر او راضی به مسافرت شوهرش نبود ، او همسرش را به برادرش دادستان، سپرد و به مسافرت رفت ، هنگام مسافرت به برادرش دادستان ، تأکید فراوان کرد که در غیاب من از همسرم محافظت کن ، دادستان نیز به او اطمینان داد که خاطر جمع باشد و در مورد همسرش هیچ گونه نگرانی نداشته باشد . برادر دادستان به مسافرت رفت ، دادستان در غیاب او مکرر به خانه زن برادرش می آمد و به کارهای او رسیدگی می کرد ، در این رفت و آمد ، چشم دادستان به چهره زیبای زن برادرش افتاد کم کم وسوسه های شیطان او را به هوس های شیطانی انداخت و در این مسیر به قدری پایش لغزید که صریحاً از زن برادرش خواست که مرتکب گناه شوند ، ولی زن پاسخ رد داد ، دادستان از هر دری وارد شد زن با کمال قدرت ، عفت خود را حفظ کرد و تن به گناه نداد. دادستان که شیفته زن شده بود ، برای رسیدن به هوس خود ، زن را تهدید کرد و گفت : شاه به حرف من است اگر خواسته مرا بر نیاوری ، به او می گویم که زن برادرم در غیاب برادرم زنا کرده و باید سنگسار شود .زن در پاسخ او باز هم مقاومت کرد و گفت : هر کاری می خواهی بکن ولی من تسلیم هوس تو نخواهم شد . دادستان که سخت ناراحت و عصبانی شده بود ، دست به انتقام نا حوانمردانه زد و نزد شاه رفت و به دروغ گفت : زن برادرم زنا کرده باید سنگسار شود . شاه بدون تحقیق ، سخن دادستان را پذیرفت و دستور سنگسار زن را صادر نمود . دادستان خود را به زن رساند و گفت : فرمان سنگسار شدن تو صادر شده ، الان هم اگر تسلیم من بشوی از دست من بر می آید که تو را آزاد کنم وگرنه مجازاتت مرگ است . آن زن غیور و باعفت در این لحظه سخت هم ایستادگی کرد و گفت : هر کاری می خواهی انجام بده ، من دامنم را آلوده نخواهم کرد . دادستان دستور داد آن زن را برای سنگسار به بیابان بردند ،او را آن قدر سنگباران کردند که زیر سنگ ها ماند و یقین کردند، او مرد ، چون شب شد ه بود از او دست برداشتند و به خانه های خود رفتند ، ولی او هنوز نمرده بود ، آخر های شب با زحمت فراوان با بدن مجروح و خون آلود ، خود را از لای سنگ ها بیرون آورد و با هزار زحمت از آن مکان دور شد و بی هدف به سمت بیابان روانه گشت ، تا در بیابان عبادتگاهی را دید ، به کنار آن رفت و شب را تا صبح در آن جا خوابید ، وقتی که صبح شد عابد آن عبادتگاه او را دید ، نزد او آمد و او را به معبد خود برد و احوال او را پرسید او ماجرا را از اول تا آخر بازگو کرد . ادامه در قسمت بعدی👇
قسمت دوم داستان عابد به حال او رحم کرد ، چند روز از او پرستاری نمود تا خوب شد  ، سپس به او گفت : من کودکی دارم تو نزد او باش و از آن پرستاری کن بانوی پرهیزکار ، پیشنهاد عابد راپذیرفت . دراین مدت که بانو نزد عابد بود ، عابد غلامی جوان داشت ، فریفته آن بانو شد تا حدی که از ا و تقاضای گناه کرد. بانو که در سخت ترین شرائط عفت و پاکی  خود را  حفظ کرده بود ، در این مورد هم دست رد به سینه غلام زد و تسلیم او نشد . غلام او را تهدید کرد به این که اگر تسلیم نشوی فرزند عابد را می کشم و به عابد می گویم این زن او را کشت . بانو گفت : هر کار می کنی ، بکن ، من دامن خود را دست تو نخواهم داد . غلام تصمیم ناجوانمردانه خود را اجرا کرد و سپس به عابد گفت : فرزندت را این زن کشت، چرا او را در معبد نگه می داری ؟ عابد که از ماجرا اطلاع نداشت بسیار ناراحت شد و به او گفت : ای نمک نشناس خائن !  این همه به تو خدمت کردم حال فرزندم را کشتی ! زن قصه خود با غلام را  بیان داشت ، عابد به او گفت : دیگر دلم راضی نمی شود تو در این جا بمانی باید از این جا بروی ، بیست درهم به او داد و او را بیرون کرد . بانوی پرهیزکار از آن جا به طرف بایبان حرکت کرد تا بلکه به جایی برسد ، شب را تنها بی هدف به پیش رفت  تا این که صبح به قریه ای رسید ، دید مردی را به دار کشیده اند و هنوز هم زنده است ، علت را پرسید :، گفتند : این شخص بیست درهم بدهکار است ، قانون این محیط آنست که هر کس به این مقدار بدهکار باشد باید او را به دار کنند . بانو دلش به حال او سوخت ، بیست درهم خود را داد و او را از مرگ حتمی نجات داد. آن مرد بسیار خوشوقت شد و از بانو تشکر کرد و به او گفت : حال که چنین خدمتی به من کردی از این به بعد من نوکر تو می باشم و هر جا بروی با تو می آیم تا بلکه به فیض خدمتکاری تو نائل گردم . زن پذیرفت ، آن زن و مرد با هم از قریه بیرون آمدند تا کنار دریا رسیدند ، دیدند چند کشتی کنار دریا توقف کرده و گروهی می خواهند بر آن سوار شوند . آن مرد از خدا بی خبر ، به جای این که از آن بانوی مهربان کمال قدر دانی بکند به او گفت : تو در کناری بنشین تا من نزد این کشتی سواران بروم تا بلکه کاری را انجام دهم و از مزد آن طعامی تهیه کرده و به این جا بیاورم ، با این سخن فریبا بانو را در کناری بنشانید و خود نزد آن ها رفت و به آن ها گفت : بار این کشتی چیست ؟ گفتند : انواع متاع ها در آن است . گفت : پس چرا یکی از کشتی ها خالی است ؟ گفتند : ما بر آن سوار می شویم . گفت : این متاع ها چقدر ارزش دارد ؟ گفتند : بسیار ، به طوری که به شماره نمی آید . گفت : من متاعی دارم که از همه این ها بهتر است و آن کنیزی است که هرگز کنیزی به این زیبایی ندیده اید . گفتند : او را به ما بفروش. گفت : می فروشم مشروط به این که یکی از شما برود و او را ببیند و برای شما خبر بیاورد ، آنگاه در مورد خرید و فروش او با هم گفتگو کنیم ، شرط دیگر این که آن کنیزک نفهمد ، وقتی که من بهای او را از شما گرفتم و رفتم شما او را تصرف کنید و با خود ببرید . آنان قبول کردند، و پس از دیدن ، او را به دوازده هزار درهم خریدند ، آن مرد بی وجدان پول ها را گرفت و رفت .آن ها رفتند و آن زن را تصرف کرده ، او هر چه فریاد زد که من صاحب او هستم ، نه او صاحب من ، به سخنش اعتنا نکردند ،  و او را سوار بر آن کشتی حامل متاع کرده و خود بر کشتی دیگر سوار شده و از آن جا طرف مقصد حرکت نمودند. وقتی کشتی ها به وسط دریا رسید ند ، طوفان شدیدی آمد و امواج سهمگین دریا ، آن کشتی را که آن ها بر آن  سوار بودند غرق کرد و همه آن ها غرق شدند ولی به آن کشتی که متاع ها و آن زن در آن بودند آسیبی نرسید ، طوفان برطرف شد و امواج ملایم دریا کشتی را کم کم  حرکت داد تا سرانجام به جزیره ای رسید بانو دید که به جزیره خوش آب و هوا و خرم و سبز وارد شده است بسیار خوشحال شد و تصمیم گرفت همانجا بماندو به عبادت خدا مشغول شود تا عمرش فرا رسد . خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد که به فلان پادشاه و همه مردم مملکتش اعلام کن که در فلان جزیره یکی از بندگان من هست ، نزد او بروید و از او بخواهید تا از گناهانشان بگذرد تا من هم از گناهانشان بگذرم آن پیامبر فرمان خدا را ابلاغ کرد ، پادشاه و مردم کشورش نزد آن بانو رفتند ، ولی او را نمی شناختند پادشاه به جلو رفت و گفت : این دادستان ( اشاره به برادر شوهر آن زن ) نزد من آمد و گفت زن برادرش زنا کرده ، بی آن که من از او گواه بخواهم ، حکم سنگسارش را دادم ، ترس آن را دارم که به عذاب این گناه گرفتار شوم ، برای من طلب آمرزش کن زن گفت: خدا تو را بیامرزد ، در این جا بنشین شوهر آن زن آمد و گفت : من زنی داشتم در نهایت عفت ، بدون رضایت او به مسافرت رفتم وقتی برگشتم ،فهمیدم او را به عنوان ارتکاب زنا سنگسار کردند ، می ترسم درباره او کوتاهی کرده باشم ، از خدا بخواه بیامرزد ادامه👇
قسمت سوم زن گفت : خدا تو را بیامرزد ، و کنار پادشاه بنشین . در این هنگام دادستان جلو آمد و جرم خود را در مورد اتهام به زن برادرش و سنگسار کردن اوگفت و از او خواست از خدا بخواهد تا او را بیامرزد . زن کفت : خدا تو را بیامرزد و کنار بنشین . سپس غلام عابد جلو آمد و ماجرای خود را با آن زن گفت و سپس خود عابد آمد و در مورد اخراج آن زن  گفت و در خواست دعا کردند . زن به آن ها گفت : خدا شما را بیامرزد ، بنشینید . در آخر آن مردی که این زن را فروخت و رفت با این که این زن او را از اعدام نجات داده بود به پیش آمد و ماجرای خود را گفت و تقاضا کرد که زن از خدا بخواهد تا او را بیامرزد . زن گفت : خدا تو را نیامرزد (  چرا که او در برابر نیکی بدی کرده بود ) آن گاه آن زن خود را به شوهرش معرفی کرد و گفت : داستان همه این افراد با من است ، آن زن من هستم ، مرا در این جزیره بگذار ؛ این کشتی و متاعش مال تو باشد ، می خواهم تنها در این جا باشم تا به شکرانه لطف خدا نسبت به من ، به عبادت او به سر برم . به این ترتیب این بانوی پاکدامن با اراده محکم در همه مراحل و خطرات ، دامن و عفت خود را حفظ کرد و در نتیجه این چنین مورد لطف  خدا قرار گرفت و عزت و احترام ویژه ای پیدا کرد . 📙( پوشش زن در اسلام ، محمدی اشتهاردی ، صص 74 ،81)
دفترچه آزمون دبیری و آموزگاری.pdf
10.18M
دفترچه ثبت نام در آزمون آموزگاری و آزمون دبیری و هنرآموزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ الله اکبر ‌🔺آنچه مشاهده می‌کنید فقط غرق شدن کشتی نیست، بلکه افول و نابودی تمدن غرب در مقابل پا برهنگان تاریخ است. چه كسى گمان می كرد، كشتى نظامى ارتش تروریستی آمريكا توسط نيروى دريايى يمن غرق شود؟! 🌊💥🔥
دیوانه‌خانه‌ای به نام غرب چند فمنیست گیاهخوار توی اسپانیا رفتن مرغداری مرغ ها رو فراری دادن و تخم هاشون رو شکستن، چرا!؟ چون معتقدند خروس ها بدون رضایت مرغ ها به اونا نزدیک میشن و باید از بدنیا اومدن جوجه های ناخواسته جلوگیری می کردن❗️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا پادشاه لخته؟😳 *مـارپـیـچ سـکـوت* مسموم کردن سرچشمه یا poisoning the well نام یک 《مغالطه》هست، مغالطه ای برای ساکت کردن طرف مقابل، اینجوری که یه ادعایی بکنی و بعدش یه صفت زشت رو منتسب کنی به مخالفان اون ادعا، برا ساکت کردن مخالفانش مسموم کردن سرچشمه منتهی میشه به مارپیچ سکوت که یه نظریه ی سیاسی اجتماعی معروفه Spiral of silence یه روش کثیف در بحث ها که تو فضای مجازی بشدت باهاش مواجهیم ✅ حتما تا آخر ببینید خیلی جالب و آموزنده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر یه ایرانی تو اروپا این حرفها را می زد بهش می گفتن: خوب جمع کن از کشور برو‌ بیرون!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بودجه های نجومی برابر با بودجه یک کشور خرج شما می کنند تا نبینید و نشنوید 🔻از اونجایی که عاشق چیزایی مجانی هستیم اصلا برامون مهم نیست ۱۵ سال این ۲۰ میلیون پوندها از کجا و برای چی اومده؟!
⭕️ یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدیّنین بعد از مدتی احساس کردند کأنّه کار به سمت بی‌دینی پیش می‌رود. متدیّنین و علما که در صفوف اول مبارزه مشروطیت بودند، بتدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست می‌خورد؛ و مشروطیت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطیت، دیکتاتورىِ رضاخانی به وجود آمد. این بسیار عبرت‌انگیز است. رضاخانِ قلدر و چکمه‌پوش کجا، شعار مشروطیت کجا؟! چقدر اینها با هم فاصله دارند! چرا این‌طور شد؟ چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند. مسؤولان نباید بگذارند چنین حالتی در مؤمنین به وجود آید. 🎙امام خامنه ای 📆۸۰/۰۵/۱۱
سرانه بودجه فرهنگی برخی از کشورها... خودتان مقایسه کنید و تحلیل آن با شما😭
گران‌ترین جشن تاریخ ♨️ زمانی که تعداد پزشکان ایرانی مقیم در نیویورک بیشتر از ایران بود... ‼️ وضعیت ایران دهه 50 به روایت اسناد 💢 بخشیدن یک میلیارد دلار به ژنرال‌ها ♨️ ایرانِ بدتر از سوریه! 💢 تهران یکی از زشت‌ترین پایتخت‌های جهان ❌ میزان فساد مالی شاه به روایت پنتاگون ♨️ واقعیت‌هایی که شاید تاکنون نمی‌دانستید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلیج فارس همیشه خلیج فارس می ماند... هزینه خانم پروفسور مریم رزاقی برای گفتن خلیج فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥من تا به حال این رو ندیده بودم، یاد جواد ظریف افتادم که می‌گفت آمریکا با فشار یک دکمه تمام سیستم دفاعی ایران رو از کار میندازه و آمریکا یک بمب‌هایی داره که وقتی بزنه دهانه فردو، میره داخل تأسیسات زیرزمینی و هرچی هست با خودش میاره بیرون! 🌍🤔🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آرایش کنید تا سرطان بگیرید! شنیدن چنین جمله‌ای اگر چه بهت‌آور، اما حقیقتِ بازار لوازم آرایشی در ایران است. حالا ماجرا چیست و چرا به چنین نقطهٔ خطرناکی رسیده‌ایم؟