eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.2هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
5.3هزار ویدیو
26 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ادب🏴 ⭕اعضای عزیز باند پرواز ،فقط و فقط تا فردا شب فرصت ثبت نام دارید ⭕ ‼️ ظرفیت محدود ‼️ 🖇️لطفا زودتر اقدام کنید 🖇️ ▪️عزیزانی هم که هزینه این سفر معنوی را پرداخت نکردند ، در اصل ثبت نامشون قطعی نشده▪️ ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🖤🕊زیارت نامه ی شهدا🕊🖤 🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم
🌱شهیده ناهید فاتحی 🌱 یکی از شهدای بزرگوار جنگ تحمیلی، شهیده ناهیده فاتحی است که زیر دست منافقین کوردل و زیر شکنجه های آنها به شهادت رسید؛ 💔شکنجه هایی که باعث شد تا به ناهید لقب سمیه کردستان را بدهند؛ زیرا او هم به مانند حضرت سمیه زیر شکنجه به شهادت رسید🥺 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
18.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا جانم :) به کی قسمت بدم شهادت نامه مارو امضا کنی؟💔 چندتا از شهدا شهادت نامشون تو این ایام محرم و صفر امضا شد ؟! میشه بهمون سعادت شهید بودن و شهید بدید؟!🥺 🤲🏻اللهم الرزقنا توفیق حیاة و شهادة فی سبیلک🤲🏻 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 #روز_هجدهم _چله ✍ ۴ شهریور ۱۴۰۱ ۲۸ محرم ۱۴۴۴ ▪️شهید هادی جعفری▪️ ▪️شه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🍃 🍃🍃 🍃 _چله ✍ ۵ شهریور ۱۴۰۱ ۲۹ محرم ۱۴۴۴ ▪️شهید رضا کارگر برزی▪️ ▪️شهید علی معینی▪️(سالگرد ولادت) ♡ 🍃 🍃🍃 🍃🖤🍃 🍃🖤🖤🍃 🍃🖤🖤🖤🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🖇️شهید رضا کارگر برزی 🖇️ تاریخ تولد🔹1358 محل تولد🔸کرج تاریخ شهادت🔹1392/5/11 محل شهادت🔸 سوریه وضعیت تأهل🔹متاهل تعداد فرزندان🔸 2 تحصیلات🔹کارشناسی ارشد روانشانسی 🎙️مصاحبه با همسر بزرگوار شهید🎙️ 💢 از نحوه آشنایی خود با شهید بگویید؟ اولین دیدار ما در کتابخانه دانشکده روانشناسی بود. رضا آمده بود کتابی را به امانت بگیرد 📚و من را می‌بیند. من دانشجو روانشناسی و رضا دانشجو سال دوم رشته الکترونیک بود. مدتی بعد وی خانواده خود را به دانشگاه آورد و پس از گفت‌وگویی کوتاه با خواهر شهید در دانشگاه، برای خواستگاری به منزل‌مان آمدند و سرانجام زندگی ما با یک ازدواج دانشجویی ساده آغاز شد.✨ 💢 با توجه به اینکه شهید کارگر برزی دانشجو بود، چه طور به درخواست وی پاسخ مثبت دادید؟ زمانی‌که ما ازدواج کردیم، رضا تا مدت‌ها دانشجو بود. اعتقادات همسرم و به خصوص پای‌بندی وی برای خواندن نماز اول وقت مهم‌ترین معیار من برای ازدواج بود🌿. ایمان رضا باعث شد با اطمینان وی را انتخاب کنم. سال 1380 بود که ازدواج کردیم. رضا تا اسفند سال 1382 که پاسدار شود، بی‌کار بود. 💢 از بارز‌ترین خصوصیات اخلاقی شهید بگویید؟ آقا رضا بسیار راست‌گو و درست‌کار بود. به نحوی‌که طی 12 سال زندگی مشترک هیچ‌گاه از وی دروغ نشنیدم.🥀 احترام ویژه‌ای برای پدر و مادر قائل بود و همیشه به من و بچه‌ها احترام به والدین را تاکید می‌کرد. ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
💢سبک زندگی شهید چگونه بود ؟ رضا همواره به دنبال موفقیت و پیش‌رفت به خصوص در زمینه تحصیل بود🍁. همیشه به من و بچه‌ها تاکید می‌کرد که درس بخوانید. رضا معتقد بود «هر چقدر برای تحصیل هزینه کنید، باز کم است.»🥀 💢بنا بر این اهل کتاب بود ؟ بله، خیلی. به نحوی‌که همیشه با یکدیگر در نمایشگاه کتاب حضور پیدا می‌کردیم؛ اما در این پنج سالی که از شهادت رضا می‌گذرد، نتوانستم در نمایشگاه کتاب حاضر شوم😔؛ چرا که تمام نمایشگاه یادآور خاطرات رضا است. تا اینکه امسال از خدا خواستم، یاری‌ام کند تا بر احساسات خود غلبه کنم و با بچه‌ها و به یاد رضا به نمایشگاه برویم. به یاری الهی رفتیم و خداروشکر خوب هم بود.🌱 💢 خاطرات آخرین نمایشگاه کتاب را بگویید؟ آخرین مرتبه که با رضا به نمایشگاه کتاب رفتیم، سه ماه پیش از شهادت رضا بود. یک مرتبه با رضا و مرتبه دوم همراه بچه‌ها از صبح تا غروب را در نمایشگاه کتاب سپری کردیم💞. برنامه‌های متنوعی برای بچه‌ها در نظر می‌گرفت تا خسته نشوند. انواع خوراکی‌ها را برایشان تهیه می‌کرد. آن‌ها را به دیدن نمایش‌های عروسکی می‌برد و در محوطه نمایشگاه با بچه‌ها بازی می‌کرد؛ و درنهایت تمام تلاش خود را می‌کرد تا بهترین خاطرات را برایشان بسازد. «قصه‌های من و بابام» آخرین کتابی بود که در نمایشگاه برای بچه‌ها خرید 📙و از همان شب تا زمانی‌که آخرین ماموریت خود را برود، هر شب یک داستان آن را برایشان می‌خواند.✨
💢رفتار شهید با فرزندان چگونه بود ؟ بسیار عالی، هر عملی را که فکر می‌کرد در برابر فرزندان خود درست است، انجام می‌داد. زمان زیادی را برای صحبت، گردش و بازی با بچه‌ها اختصاص می‌داد💛. یک مرتبه از رضا تقاضا کردم، بدون توجه به اینکه سن محمدمهدی کم است، تا فرصت دارید، برخی از مسایل دینی را به وی آموزش دهید. حال خوشحال هستم که رضا گفت و رفت. محمدمهدی هنگام شهادت پدر دقیقا هفت سال سن داشت؛ و هنوز وی برای انجام برخی از مسایل دینی، مدیون پدر است.🥺 ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
💢منظورتان از اینکه شهید هر عملی را که فکر می‌کرده درست است، انجام می‌داد، چیست؟ یک مرتبه جلوی بچه‌ها گفت: «اجازه می‌خواهم که کف پاهایت را ببوسم.»✨تا آمدم پای خود را جمع کنم، کف پایم را بوسید. سپس گفت: «این عمل را انجام می‌دهم تا بچه‌ها نیز یاد بگیرند.»🌱 💢از ارادت شهید به ولایت بگویید؟ رضا علاقه بسیاری به حضرت آقا داشت. هرکجا که می‌رفت، هدیه برای من تصویری از حضرت آقا می‌آورد. آخرین مرتبه گفت: «این‌بار بهترین هدیه را برایت آوردم.💗» که چهار تصویر سه بعدی از حضرت آقا بود. 💢 چگونه راضی شدید به سوریه بروند؟ ناراحت بودم، اما مخالفت نکردم. برای تسلی خاطر خود می‌گفتم «نباید مانع رضا شوم. اگر با تصادف از دنیا برود، باید جواب‌گو باشم که چرا مانع از به شهادت رسیدن وی شدم.» 🍂حتی یکی از اقوام گفت: «تهدیدشان کن. بگو طلاق می‌گیری. بگو به منزل مادرت می‌روی. تا پشیمان شود» وقتی به رضا گفتم. خندید و گفت: «این صحبت نشان می‌دهد که نه من را شناخته‌اند و نه شما را» 💟این‌که دلت عملی را نخواهد، اما مانع آن نیز نشوی، خیلی سخت‌تر است.
💢 در تمام مسایل زندگی همراه همسر خود بودید؟ تمام تلاش خود را می‌کردم که هیچ‌گاه مانع رضا نباشم. 😔سوریه تنها یکی از این موارد است. ما در تمام سفرها، حتی برای ماه عسل پدر و مادر رضا را با خود می‌بردیم. سه سال در کنار آن‌ها زندگی کردیم. آقا رضا حتی برای خرید‌های کوچک خود را ملزم می‌کردند که پدر و مادرشان را بیاورند؛ و من هیچ‌گاه کوچک‌ترین ناراحتی را بروز ندادم. چراکه نمی‌خواستم مانع خیر باشم 🍃و رضا در پیشگاه خداوند پاسخگو باشد. خوشحال هستم که خداوند چنین صبری را به من هدیه نموده است. ☁️⃟⁦🕊️⁩¦⇢https://eitaa.com/BandeParvaz
💢از شهادت صحبت می‌کرد؟ بله همیشه با لبخند از شهادت می‌گفت. به بچه‌ها بسیار محبت می‌کرد تا پس از شهادت خاطرات خوبی از پدرشان در ذهن داشته باشند.🍁 💢شما چه عکس العملی در برابر این موضوع داشتید؟ پوزخند می‌زدم چراکه اصلا نمی‌خواستم باور کنم که روزی رضا نباشد. مدتی بود که تصمیم گرفتم ذکر حفاظت از خانواده را بخوانم. پس از چند روز دیگر نخواندم.🤔 گفتم حالا که رضا را داریم، همه چیز خوب است. به خواندن این ذکر احتیاجی نیست. دلم محکم است. پس از شهادت رضا بود که مجدد تصمیم گرفتم آن را بخوانم، تا بچه‌ها تنهاتر نشوند. 💢 ذکر حفاظت از خانواده چه ذکری است؟ سوره‌های توحید، ناس، فلق، آیت‌الکرسی پس از نماز و دعا کردن برای اینکه خداوند حافظ زندگی و خانواده شما باشد.🍃 💢 حضور شهید در زندگی خود را احساس می‌کنید؟ بله، بسیار. زمانی‌که در مدرسه برای بچه‌ها اتفاقی می‌افتد، پیش از آن‌که مدرسه با من تماس بگیرد، رضا من را آگاه می‌کند.😳 💢چگونه شما آگاه می‌شوید؟ هرزمانی‌که ناگهان دلشوره گرفته و مضطرب شوم، اگر با خواندن قرآن و صلوات آرام نشوم، می‌فهمم که اتفاقی افتاده و رضا قصد دارد آن‌را به من بگوید.😢