#حرف_خیلی_قشنگ
گناه کردن که کاری ندارد!
#مومن بودن جسارت میخواهد👌
اینکه وسط یه عده بی نماز،نماز بخونی !!
اینکه وسط یه عده بی حجاب در گرما و سرما و سر کلاس حجاب داشته باشی !!
اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی !!
اینکه توی محرم مشکى بپوشى و مردم بهت بگن افسرده !!
اینکه به جاى آهنگ و ترانه ، قرآن گوش کنى !!
ناراحت نباش خواهر و برادرم ، دوره آخر الزمان است،
به خودت افتخار کن ...
تو خاصی ...
تو شیعه على هستى ...
تو منتظر فرجى ...
تو گریه کن حسینى ...
نه اُمُّل ...
بگذار تمام دنیا بد وبیراهه بگویند!
به خودت ...
به محاسنت ...
به چادرت ...
به عزاداریت ...
به سیاه پوش بودنت ...
می ارزد به یک لبخند رضایت #مهدی فاطمه.
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
می دونستید عید غدیر برای شهیدنوید خیلی خاصه ، طوری که به همسرشون گفته بودند عیدغدیر برا ما متفاوت از هر عیدیه..
#عیدغدیر_خاص_زندگی_شهیدنوید♥️
اگه میخواید بدونید چرا، بخشی از متن کتاب شهیدنوید رو به روایت همسرشون بخونید:👇
اصلاً #عیدغدیر آن سال شما بیشتر از همیشه حواست به من و آقانوید بود. به قول آقانوید عیدغدیر خاص زندگی ما.
حواست بود که وقتی آقانوید روز عیدغدیر زائر مزارتان بود و رو کرد به عکس شما و گفت که «رسول جان، من که این قدر به شما ارادت دارم، یه کاری برام بکن. خودت یه همسر خوب برایم پیدا کن.»
(#شهید_رسول_خلیلی)
کاری کنید که همان روز مادر من و خاله ی آقانوید که ۲۰ سال پیش باهم توی همدان همسایه بودند، خیلی اتفاقی شماره همدیگر را پیدا کنند و یادشان بیفتد که از هم سراغی بگیرند، به هم زنگ بزنند و بعد از اینکه از خاطرات کلاس های قرآن و همسایه ها و قدیم ها گفتند بیایند توی زمان حال و شروع کنند به حرف زدن از بچه ها یشان و خلاصه برسند به اینجا که «مریم هنوز ازدواج نکرده، یه آدم مومن می خواد که انگار هنوز به دنیا نیومده! »
💖 خاله ی آقانوید هم با شنیدن کلمه ی #مومن سریع حواسش برود به سمت پسر دردانه ی خواهرش که وقت ازدواجش رسیده و هنوز دختری چشمش را نگرفته....
📚کتاب شهیدنوید به روایت همسر صفحه ۸۴