#همسر_شهید🍃
💠روایت دوران شیرین باهمبودن زهرا خانم و حسین به روزهاے پایانے میرسد و او از روز ازاعزام حسین میگوید :
《چهار ماه از عقدمان گذشته بود ڪه با حسین براے اعزام به شهر حلب تماس گرفتند. شب قبل از اعزام ،حسین تلفنے با من قرار گذاشت تابه حرم برویم.
💠 حسین قبل از رسیدن به حرم، داخل ماشین سر صحبت را باز ڪرد :
《امروز براے اعزام به من زنگ زدن و قرار فردا به تهران برم از آنجا ڪه با یک پرواز به دمشق. من به پدر و مادرم گفتم قرار به دمشق برم. اما به تو میگم اوضاع تو حلب ،خوب نیست. منو چند نفر دیگه قراره به بعنوان تخریبچے بریم.
💠 حرف هایش براے من سنگین بود .حرف مے زد بغض گلویم را فشار میداد. هنوز حرفش تمام نشده بود ڪه بغضم شڪست. قبل از رفتن بارها به من گفته بود ڪه طاقت دیدن اشک هایم را ندارد من هم دوست نداشتم با جارے ڪردن اشک هایم، او را از رفتن منصرف ڪنم .تصمیم گرفتم همانطور ڪه حرف میزند سرم را سمت شیشه ماشین برگردانم تا اشڪم را نبیند.
#همسر_شهید_حسین_هریری
#شهید_مدافع_حرم
#بهمناسبتسالروزولادت❤
https://eitaa.com/BandeParvaz
ضمن عرض تعزیت و نثار فاتحه به یاد مرحومه عفت شجاع، همسر #سپهبدشهیدصیادشیرازی بانویی نازنین که امروز، در خانه ابدیاش آرام گرفت،
لطفا نماز لیله الدفن بخوانیم برای بانو عفت شجاع فرزند محمود.
روحش شاد و با شهیدهی خانهی علی محشور باد انشاءالله 🤲
#همسر_شهید
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz