eitaa logo
بانو امین
282 دنبال‌کننده
303 عکس
53 ویدیو
6 فایل
تقاطع علوم انسانی و جنسیت از منظر پژوهشگر علوم اجتماعی صفورا سادات امین‌جواهری دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین @Safoora_AminJavaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
بانو امین
زن مکشوفه زیر عبا ☘امسال برگشتنم از اردوی جهادی با هواپیما بود، از فرودگاه بندرعباس، جایی که مسافر
دارویی برای احیای اجتماعی حجاب روایت واگویه‌های درونی طرفداران حجاب و سبک زندگی مومنانه‌ای که یکی از بروزات و محصولاتش حجاب است، دارویی برای احیای اجتماعی و حداکثری حجاب است. این واگویه‌ها درواقع همان چشمه‌ی ذاتی و درونی است که حکم خدا به جانش نشسته است و زندگی خود را با آن عجین و هم‌سنخ دیده است و پایه‌های زندگی‌اش را با آن گره زده است. پس این افراد اگر از بی‌حجابی و ناهنجاری در پوشش آزرده می‌شوند، آزردگی سطحی و فردی ندارند. آنان در لایه‌های عمیق انسان‌سازی و جامعه‌سازی نرم‌افزار حجاب و سبک زندگی متناسب با منطق آن را نهادینه کرده اند و رسیدن به قله‌ها و آرمان‌های این مسیر را بدون حجاب شرعی میسر نمی‌دانند. پس غصه‌های ناشی از بد پوششی و بی‌حجابی غصه‌هایی کور و نزدیک‌بین نیست، غصه‌هایی است به درازای تاریخ و به اعماق تمدن. ما ایرانیان در طول تاریخ، اولین بار نیست که با نیرویی که عزم اضمحلال حجاب را دارد مواجه می‌شویم، تاریخ ایستادگی این ملت دربرابر کشف‌حجاب‌های متعدد گویای همت و هویت دینی ریشه‌دار این مردم است. اما به شم جامعه‌شناسانه و اندک مرورهای تاریخی‌ام بر این باورم اولین بار است دو نیروی به ظاهر مردمی در کارزار حجاب با هم مواجه شده‌اند و همین امر بر پیچیدگی ماجرای حجاب در سال‌های اخیر افزوده است. شناسایی علل اولیه و ثانویه‌‌ای که موّلد این وضعیت هستند، از مجال این متن و یادداشت‌هایی در فضای مجازی فراتر است و از طرفی در دسته متن‌پردازی‌های فلسفه‌بافانه تاریخی و اجتماعی است که در این سال‌ها این دست تحلیل‌ها هم توفیقی در میدان نیافته است. اما اجمالا با همین اندازه ریشه‌شناسی در یافتن سرچشمه‌ی‌ نیروهای بازتولید کننده ی سبک زندگی مومنانه و متضمن حجاب، یکی از داروهای احیای اجتماعی حجاب نیز روایت واگویه‌های درونی همین سرچشمه‌ها از مواجهه با نیروهای مردمی غیرمومن به حجاب است. اولین مواجهه‌های مستقیم و رو در رو و نزدیک که ابتدا فرد را درگیر یک گفت‌وگوی درونی می‌کند. جنود عقل و جهل این مؤمنان به میدان می‌آید، تجربه اجتماعی چند سال اخیر را هم به آن می‌افزاید و در نهایت به کنشی معقول و عاطفی منجر می‌شود که امید دارد اوضاع را بهتر کند. روایت این گفت‌وگوهای درونی در وضعیتی که هیچ بستر رسمی و موثقی برای گفت‌وگوی افراد وجود ندارد، فعلا تنهای راهی است که موجب هم‌افزایی سرچشمه‌های ایجابی بازتولید کننده ‌ی حجاب می‌شود و به نیروهای مردمی طرفدار سبک زندگی مومنانه ی متضمن حجاب، نیروی جمعی رونده و زنده می‌دهد. همچنین، این واگویه‌ها از آنجا که ناشی از اولین مواجهه‌های عملیاتی و بی‌پرده طرفداران حجاب با فرهنگی است که حجاب را میرانده است، در طول زمان از ابتدائیت و دست‌پاچگی رها می‌شود، به پختگی و تجربه ‌ی غنی می‌رسد و بروزاتی به مراتب عاقلانه‌تر عاطفی‌تر موثرتر و جمعی‌تر می‌رسد و امید است که بتواند حاکمیت را هم جهت‌دهی کند. @BanooAmin
یخ‌زدای دورنی برای احیای اجتماعی حجاب(۱) روزهای اول اقامت ما در مشهد مقدس، قرین شب‌های قدر امسال بود و معنویت زمان بر تقدس مکان افزوده شده بود. خیلی طبیعی هست که در چنین زمان و مکانی، زائران رمضانی حرم مطهر انتظار فضایی دوچندان معنوی‌تر و آماده‌تر برای دریافت فیض شب‌های قدر داشته باشند. اما به خلاف انتظار، به وفور با خانواده‌های عزیزی مواجه می‌شدیم که با ارادت قلبی ولی بدون رعایت ادب پوشش در حریم مقدس امام حاضر شده بودند. چرا می‌گویم خانواده و چرا نمی‌گویم، زنان یا دختران؟ چون آنچه مشاهده کردم، صرفا زنان و دختران نبود، خانواده‌هایی بودند که گویی نداشتن پوشش کامل سر و حتی بدن تضادی با زیارت امام و تجربه معنوی برایشان به وجود نمی‌آورد. بالاتر از این‌ سهل‌انگاری‌ها در پوشش، وجود موانع طهارت بر روی دست و صورت تعجب‌برانگیزتر بود؛ چرا که کاملا مسیری آگاهانه طی کرده است و با انتخاب و اقدام عملی برای افزایش زیبایی، ما شاهد چنین وفوری از مانع طهارت ظاهری در میان زنان در خانواده‌ها بودیم. نداشتن طهارت در وضو و غسل و وجود موانع عامدانه و آگاهانه برای زیبایی، در لحظه اول آن زنان را از دایره ی فقهی مسلمانی یا دست کم طهارت لازم برای اعمال عبادی بیرون می‌گذارد. چنین رخدادی، هرچه باشد خروجی تهاجم فرهنگی است نه سیر طبیعی زندگی اجتماعی ایرانیان مسلمان. اولین سوالی که به ذهن زن مسلمان ملتزم به حدود شرعی حجاب و طهارت می‌رسد این است: چه اصراری هست با این سرووضع ظاهری بیایند داخل حرم؟ چرا معصیت بر معصیت می‌افزایند؟ بد پوششی و کم‌حجابی فی ذاته یک گناه است، عدم طهارت صحیح برای اعمال عبادی هم یک‌ گناه دیگر، اما ورود به حریم امام معصوم با این وضعیت، معصیتی افزون بر وضعیت فردی آن زنان است. چه اصراری هست بر این بی حرمتی به حریم امام و ایجاد چنین تضاد معنویت ستیزی؟ روزهای اول انقدر دوست داشتم از یکی از خانواده‌هایی که از داشتن زنی با چهره طبیعی محروم بودند، بپرسم آیا با این همه مصنوعات پلاستیکی حس زیبارویی دارند؟ اما تجربه اجتماعی ما به ما یاد داده است ادبیات احساسی، تنش‌زاست و کاری پیش نمی‌رود، با وجود انگیزه درونی قوی برای پرسیدن چنین سوالی اما به تجربه ام اتکا کردم و اقدامی نکردم. پس از چندین روز مشاهده و رفت و آمد در میان این زائران، واقعیت جور دیگری آشکار شد. این زنان با همه سهل‌انگاری در پوشش و اقدام آگاهانه برای ایجاد سبکی از زیبایی که مانع طهارت است، این اقدامات را در تضاد با هویت و کنش‌های دینی خود نمی‌بینند و حتی وارد حریم مطهر ضریح می‌شوند و حتی بالاتر از این‌ها با همین وضعیت نماز هم می‌خوانند‌. پس این وضعیت متناقض هرچه هست، برخوردهای قهری با دختران و زنان خانواده های ایرانی همه راهکار نیست. درد بزرگ این بود که اینجا دیگر مذهبی‌ترین نقطه ایران و نهاد دینی است، نهاد زیارت. اینجا دیگر مواجهه و رویارویی طبیعی و اصیل مردم است در میدانی دینی، نه میدانی غیردینی. اینجا باید چه کرد؟ طرفداران سبک زندگی مومنانه متضمن حجاب، اگر در مذهبی‌ترین کانون معنوی ایران هم از گزند این منظره های چشم‌سوز و روح‌گداز در امان نباشند، کجا را دارند؟ اینجا دیگر بی اعتناترین مذهبی‌ها به واجب بر زمین‌مانده ی امر به معروف و نهی از منکر هم لحظه‌‌‌ای درنگ می‌کنند و قطعا در دل آرزو می‌کنند، تهاجم فرهنگی تا این حد موفق نمیشد همه ی نقاط امن ما را ناامن کند. من آنجا در محضر امام معصوم در حریم ضریح امام، از بی واکنشی خودم به این محصول تهاجم فرهنگی شرمنده شدم. این حد از عافیت‌طلبی نخبه‌پندار که به آن ملبس شدیم و برخی با افتخار از آن سخن می‌گویند، واجب امر به معروف و نهی از منکر لسانی را تعطیل کرده. مگر هر واجب لسانی، متضمن درگیری و خشونت است؟ مگر هر تذکار و یادآوری سبک زندگی مومنانه، باید متضمن سرزنش و سرکوفت و تحقیر و تهدید باشد؟ مسلمان ایرانی با وجود ذخایر عظیم زبانی و منابع غنی زبان فارسی کی تا این اندازه در برقراری ارتباط کلامی دوستانه، فقیر و تهیدست شده؟ به خودم گفتم حداقل در محضر امام معصوم تلاش کن سبکی از شروع ارتباط و گفت‌وگو خلق کنی که با کمترین صرف واژگان خوب، تناقضات ظاهری و رفتاری نگران‌کننده‌ی این زنان مسلمان را در محیطی زنانه یادآور شوی. دیگر اینجا در حریم تفکیک جنسیت شده ی امام معصوم کدام مجری قانون می‌تواند، موانع ظاهری طهارت این زنان را برطرف کند؟ ناخن مصنوعی و لاک و مژه‌های کاشته شده حتی با وجود حجاب کامل، نشان دهنده ی سبک زندگی مومنانه نیست.
یخ‌زادی دورنی برای احیای اجتماعی حجاب (۲) کم کم یخ بی واکنشی‌ام باز شد و شروع کردم به گفت‌وگو با زنان و دخترانی که پهلو به پهلوی من در حریم امام بودند. با یک سوال کوتاه به هدفم می‌رسیدم: خانم چطوری با این ناخن‌ها و مژه‌ها وضو می‌گیرید؟ به لحاظ چهره، قیافه ام یک علامت سوال واقعی بود، نه قیافه ی حق به جانب و تکفیر کننده. به خاطر همین سر حرف باز می‌شد نکته اینجا بود که سوالم در اوج تناقض، خیلی آرام لنگر انداخته بود و مخاطب ناچار بود متشخصانه پاسخ بدهد.هر کس جواب‌ها و توجیه‌هایی می‌آورد و چند دقیقه‌ای در صلح حرف می‌زدیم. در نهایت می‌گفتم: خیلی حیفه شما که اعتقاد داری به امام و زحمت می‌کشی می‌یای و نماز هم می‌خونی قبول نباشه. و در جواب همه به طور یکسان گفتند: دائمی نیست، فقط گاهی این کار رو می‌کنند و همین مقدار هم برای ما که همه میدان‌ها را تا نقطه اوج نهاد مذهبی تقدیم تهاجم فرهنگی کرده ایم به نظرم نقطه امید است. ما باید یخ درون خودمان را بشکنیم، این وضعیت اول و آخر گریبان‌گیر ما و آرزوهای اجتماعی ماست. به نظرم مهم‌ترین اتفاق از بین رفتن شکاف‌های اجتماعی و صف‌بندی‌های کاذب بین مردم است، این مظاهر خود به خود در همبستگی اجتماعی اصلاح می‌شود. ما یغیر الله بقومِِ حتی یغیروا ما بانفهسم آیه ۱۱، سوره رعد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها شرمسارم و نمی‌توانم از مقاومت اهالی غزه بگویم. در روزهایی که بدن‌های مطهر اهالی غزه تکه تکه در آسمان بالا می‌رود و فرو می‌ریزد. وقتی که در مأذنه‌های مساجد دیگر امیدی به ناس و مسلم و حتی مومن نیست و فقط صدای استغاثه به الله شنیده می‌شود. وقتی اهل غزه ما را جهانی می‌فهمد که غزه را محتوا می‌بیند و با خون آنان ترند می‌سازد. وقتی دختری تمام تمنایش این شده که لااقل همه با هم بمیریم، نه یکی یکی. وقتی که در اتاق مثلاً بیمارستان تعداد شهدا از تعداد زنده‌ها بیشتر است. وقتی حتی خبرنگاران (بگوییم مقتل‌نویسان) هم دیگر نمی‌توانند خبری به ما برسانند. چگونه در این اوضاع شبیه غربت عصر عاشورا، در امنیت و عافیت از مقاومت زنان غزه بگویم و شرمسار نباشم. اما ای غزه، ای عزیز شریف، تو پیروز خواهی شد؛ هرچند ذبیح و مجروح و اسیر و تشنه و گرسنه و مصیبت‌زده باشی. ستاد همبستگی با زن فلسطینی @SolidarityPW
هدایت شده از قاب هشت
🔰 رونمایی از مستند "مشق نقش" 🔸مشقِ نقش روایت صعود هنرمندی اصفهانی از صحنه نمایش تا معراج شهادت 🔹️و محفل گفتگو با هنرمندان نمایش اصفهان، پیرامون ارتباط هنر و شهادت 🗓 چهارشنبه، ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۴ مصادف با سالروز شهادت شهید آوینی 🕔 ساعت ۱۷ 🏫 تالار همایش کتابخانه مرکزی اصفهان 🆔@ghabe_hasht
در جست‌وجوی زن ایرانی ما از زن ایرانی در بُرش تاریخی دوران دفاع مقدس و حتی قبل‌ترش، روایت‌هایی اسطوره‌سان شنیده‌ایم. اما تقریبا تصویری از او در ذهن نداریم. این جهان کورتصویر و پُرصدا، برای گوش برخی از ما ملال‌آور شده است و برای برخی دیگر از ما به تنگ آمده است و بی‌قرار دیدن دل‌آورزنان ایران‌زمین شده‌ایم. من اما مطمئنم آن ملال، ملال پس از وصال نیست و این شوق، شوق با معرفت کافی نیست. به واقع، ما هنوز زن را در ژرفای تابناک تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ندیده‌ایم. ندیدن چنین زنی سخت‌ است و فقط شنیدن و شنیدن و شنیدن یا ملال بر ملال می‌افزاید، بدون ملال حقیقی یا شوق بر شوق، بدون معرفت‌ افزوده. از کجا بیاغازیم؟ و از کجا تصویر آن زن را بیابیم؟ سنت حرکت در دنیای ما ایرانیان، سنت حرکت تکاملی بوده است. کنشگران جدید بر دوش کنشگران قبلی می‌ایستاده‌اند و از همین باب پیشرفت حاصل می‌شده است. در این وادی هم، دیدن تصاویر موجود و ساخته شده تا الان و سپس فراتر رفتن از آن به نظر بهترین راه ممکن است. مرور اثر سینماگرانی که در قاب تصویر بُرهه‌ تاریخی دفاع مقدس و انقلاب زن را نیز می‌نمایانند و تصویر آنان به لحاظ تقدم‌ تاریخی نسبت به سینماگران اخیر، تقدم و الویت تاریخی و کیفی دارد. قصد دارم در جست‌وجوی زن اعجاب‌انگیز ایرانی به مرور این آثار را ببینم و تکه تکه تصویر این زن را پیدا کنیم، به این امید که بتوانیم تصویر گمشده‌ی زن ایرانی در تاریخ انقلاب را بازسازی کنیم. @BanooAmin
شیدای تقدیر یا معمار سرنوشت (۱) فیلم شیدا به کارگردانی کم‌نظیر کمال تبریزی(۱۳۷۷) فیلمی هست که به ظاهر داستان زندگی یک انسان مذکر(فرهاد) است، اما مخاطب دنبال سرنوشت راهی است که یک انسان مونث(شیدا)شروع کرده است، حتی در غیاب شیدا. شیدا، پرستار مجروحان و جانبازان جنگ در مناطق عملیاتی تصویری از زن ایرانی می‌سازد که با روایت‌های اسطوره‌سانی که شنیده‌ایم قرابت خوبی دارد. هنر کمال تبریزی و موفقیت او در نمایش دادن تصویر زن انقلاب اسلامی، عبور از فضای مادی به فضای معنوی و به تصویر کشیدن بُعد قُدسی زیست زن در آن روزگار است. کلید اینکه سينماگران بتوانند زن انقلاب اسلامی را به قاب تصویر بیاورد، همین گذر از ساحت مادی به ساحت قدسی است و به تصویر کشیدن معنویت جاری در زندگی است. معنویتی ملموس و زندگی ساز که نقطه عطفی در تاریخ زندگی می‌سازد و صرفا امری فردی و درونی برای تخدیر و تسکین نیست. انقلاب درونی در افراد و پیرامونشان بپا می‌کند و روی زمین و در عینیت سرنوشت‌ متفاوتی برای انسان‌ها می‌آفریند. شیدا راهی را در زندگی خودش و فرهاد شروع کرد و سرنوشت جدیدی برای خودش و او آفرید، اما از میانه ی راه، ناگهان معمار این سرنوشت جدید، خود را به دست تقدیر سپرد و تلاشی برای تحقق آرزویش نکرد. از اینجا به بعد تصویر زنِ باوجود و تاثیرگذار انقلاب اسلامی به تصویر زنی در حاشیه و تقدیرگرا استحاله می‌شود. زنی که در دل، موفقیت طرح قدسی‌اش را آرزو می‌کند، اما برای تحققش هیچ اقدام عملی نمی‌کند و حتی در یک سکانس، نماد اتصال با معنویت، یعنی قرآن را کنار می‌گذارد و تسلیم جریان غیرانقلابی می‌شود. ادامه دارد...‌ @BanooAmin
شیدای تقدیر یا معمار سرنوشت (۲) من اگر بخواهم براساس الگوی سوم، فیلم شیدا را به پایان برسانم، حداقل شیدا در سکانس رساندن مادرش به بیمارستان که موقعیت مناسبی برای هشیار کردن فرهاد است، از نماد صدا استفاده می‌کرد و صحبت می‌کرد. صدا تنها راه ارتباطی آنان و نماد عالم معنوی و ملکوتی میان آن‌ها بود و جا داشت در این سکانس احیا شود، اما شیدا در اسارت بینش تقدیرگرایانه تماشاچی ساکتی باقی می‌ماند و داستان آن طور پیش می‌رود. در آخر، لازم است بگویم به نظرم چنین روندی گرچه از نظریه زن انقلابی فاصله گرفت، اما تغییر شیدا از زنی سرنوشت‌ساز به زنی تقدیرگرا، خواسته یا ناخواسته مطابق با وضع زن ایرانی در جامعه دهه هفتاد نیز بوده است. زن ایرانی در انقلاب و دفاع مقدس، فتح میدان کنشگری زنانه و اوج گذر از عالم ماده به ساحت قُدسی را رقم زد و تجربه کرد و سرنوشت جدیدی برای خودش و پیرامونش رقم زد. اما پس از آن در دوران سازندگی علیه ضیق میدان نجنگید و حتی مبارزه تبیین‌گرانه و عاطفی هم نداشت. از اتفاق چنین سکوتی دقیقا مثل سکوت شیدا، سکوتی مبتنی بر وقار و حیا و طلبکار نبودن و حتی ایثار در معنایی مبتذل، روایت می‌شود! به بیان حضرت امام: "این زنان برای منصب و منفعت به میدان نیامده‌اند، این زنان برای دین عزیزان خود را به میدان آورده‌اند"، اما این دلیل نمی‌شود به هنگامه‌ی صلح عقب بنشینند و در برابر چرخش میدان به سمت جریان غیرانقلابی سکوت کنند. به حاشيه راندن این زنان و قبول منفعلانه‌ی چنین تقدیری از جانب زنان، امروز جامعه را از آن سرنوشت آرمانی عقب نگه داشته است، همانطور که شیدا را از سرنوشت مطلوبش. @BanooAmin
هدایت شده از مدرسه راه
حسینیه هنر برگزار می‌کند: 🔴 دوره شهید صدر و مسائل انقلاب اسلامی 🗣 مدرس دوره: سرکار خانم صفورا سادات امین جواهری پژوهشگر علوم اجتماعی ⏰📆 تاریخ و زمان دوره: از ۷ اردیبهشت‌ماه یکشنبه‌ها ساعت ۱۶:۳۰ به مدت ۵ جلسه 📍مکان: خیابان آیت‌الله کاشانی، نبش کوچه شهید دهقانی(۸)، بنیاد فرهنگی امیرقلی امینی، طبقه دوم، حسینیه هنر ⭕️ شرکت در این دوره هم به صورت مجازی هم به صورت حضوری امکان پذير است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به وب‌سایت مدرسه‌راه مراجعه نمایید. 🔗https://madreserah.com/course/دوره-شهید-صدر-و-مسائل-انقلاب-اسلامی/ 🆔 @madrese_rah