🌷اهمیت حجاب:
🌷۱.خدابه آدم ع
فرمودازاین گیاه نخور،
وقتی خورد، حجابش ریخت
🌷وقتی بی حجاب،شد ازبهشت اخراج شد:
قال اهبطوامنها...۲۴ اعراف
🌷۲.خدابه انسانهافرمود:
مواظب باشید شیطان لباستان را نگیرد.۲۷ اعراف
🌷۳.اول فرمودحجاب ،
دوم فرمود،نماز وزکات.......۳۳احزاب
🌷۴. دوبار ازحضرت مریم ع تعریف کرد، هردوبار،فرمود: باحجاب وعفیف بود
التی احصنت فرجها ۱۲تحریم و۹۱ انبیاء
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
#قران
#اذکار
#ایات
🌸🍃@Banooydoaalam
🌷دوتایی ها در قرآن:
🌷۱.نتیجه ترقی ازکفر به ایمان:
تبدیل گناه به حسنات(٧٠)فرقان
🌷۲.نتیجه تنزل ازایمان به کفر:
قبول نشدن توبه٩٠آل عمران
🌷۱.توبه چه کسانی قبول میشود؟
آنان که همین حالا توبه میکنند(١٧)نساء
🌷۲.توبه کیا قبول نمیشود؟
آنانکه توبه راتاوقت مرگ تاخیرمی اندازند١٨نساء
🌷۱.شیطان به کیا مسلط است؟
آنان که اطاعتش میکنند(١٠٠)نحل
🌷۲.شیطان به کیا مسلط نیست؟
به آنانکه اعتمادبه خدادارند (٩٩)نحل
🌷۱.علت جهنمی شدن، گوش نکردن وفکرنکردن است:(١٠)ملک
🌷۲.پاداش اهل بهشت به خاطر صبرشان است
١١١مومنون
🌷۱.ملائکه برکیانازل میشوند؟
آنانکه باایمانندواستقامت میکنند۳۰فصلت
🌷۲.شیاطین برچه کسانی نازل میشوند؟
بردروغ گویان گنهکار.٢٢٢شعراء
🌷۱.تکیه به خداتکیه به ریسمان محکمی است که
پاره شدنی نیست۲۵۶بقره
🌷۲.تکیه به غیرخدا تکیه به لانه عنکبوت است۴۱عنکبوت
🌷۱.بهترین موجودات،اهل ایمان وعمل صالحند.۷بَیِّنَه
🌷۲.بدترین موجودات،کفارند۶بَیِّنَه
#قران
#اذکار
#ایات
🌸🍃@Banooydoaalam
🌷بعضی پاداشهای خدا:
🌷۱.پاداش عمل صالح،۱۰ برابرارزش آن:
مَنْ جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا...١٦٠انعام
🌷۲.پاداش مال دادن درراه خدا،۷۰۰برابر آن:
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ...٢٦١بقره
🌷۳.پاداش نمازشب، چشمهاراخیره میکند:
فلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَآ أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ ١٧سجده
🌷۴.ارزش تربیت یک انسان ،به قدر تربیت همه:
... مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَاالناس جمیعا٣٢مائده
🌷۵.اهل ایمان وعمل صالح ، محبوب دلها:
... سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا (٩٦)مریم
🌷۶.خدابه اهل ایمان وعمل صالح،زندگی پاک وپاداش برابر بهترین عملشان عطامیکند:
... فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (٩٧)نحل
🌷۷.نتیجه استغفار،باران،متاع حسن،مال واولاد:
...أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوٓا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا..(٣)هود
.يُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا (١١)نوح
وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا (١٢)نوح
🌷۸.نتیجه توبه وایمان،تبدیل گناهان به حسنات:
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا (٧٠)فرقان
#قران
#اذکار
#ایات
🌸🍃@Banooydoaalam
🌷۳ صفت زن:
باعث آرامش همسر،بامحبت،رحمت
وَمِنْ آيَاتِهِٓ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوٓا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (٢١)روم
🌷۳صفتی که همسرخوب بایدداشته باشد:
۱.صالح (مطیع خدا)،۲.مطیع شوهر،۳.باحجاب وپاکدامن
... فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ... (٣٤)نساء
🌷۲صفت همسروفرزندخوب:
نورچشمان،الگوی پرهیزکاران
الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا (٧٤)فرقان
#قران
#اذکار
#ایات
🌸🍃@Banooydoaalam
🌷اسلام،مشوق مهربانی و ادب وشادی ونظافت
🌷۱.خدا،خودش ارحم الراحمین است۱۵۱اعراف
🌷۲.پیامبرش رحمتً للعالمین است۱۰۷انبیاء
🌷۳.فقل سلام علیکم..۵۴انعام...سلام کنید
🌷۴.رحماء بینهم..۲۹فتح....مهربان باشید
🌷۵.قولوا للناس حسنا.خوب صحبت کنید
۸۳بقره
🌷۶.بدی راباخوبی جواب دهید.۹۶مومنون
🌷۷.لاترفعوا اصواتکم.صداتون رابلندنکنید
۲حجرات
🌷۸.والکاظمین الغیظ...۱۳۴آل عمران
اهل بهشت،غضبشان را کنترل میکنند
🌷۹.اهل بهشت،عفو میکنند.۱۳۴آل عمران
🌷۱۰.ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة..۱۲۵نحل
با حکمت و موعظه زیبا،مردم رابه راه خدا دعوت کن
🌷۱۱.وثیابک فطهر...۴مدثر
.لباست راپاک وتمیزکن
🌷۱۲...فبذالک فلیفرحوا...۵۷یونس
به لطف خداوعمل به قرآن شادباشید
#قران
#اذکار
#ایات
🌸🍃@Banooydoaalam
🌷اسلام،مشوق مهربانی و ادب وشادی ونظافت
🌷۱.خدا،خودش ارحم الراحمین است۱۵۱اعراف
🌷۲.پیامبرش رحمتً للعالمین است۱۰۷انبیاء
🌷۳.فقل سلام علیکم..۵۴انعام...سلام کنید
🌷۴.رحماء بینهم..۲۹فتح....مهربان باشید
🌷۵.قولوا للناس حسنا...۸۳ بقره
خوب صحبت کنید
🌷۶.ادفع بالتی هی احسن السیئة...۹۶مومنون
بدی راباخوبی جواب دهید
🌷۷.لاترفعوا اصواتکم...۲حجرات
صداتون رابلندنکنید
🌷۸.والکاظمین الغیظ...۱۳۴آل عمران
اهل بهشت،غضبشان را کنترل میکنند
🌷۹.والعافین عن الناس.۱۳۴آل عمران
اهل بهشت،عفو میکنند
🌷۱۰.ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة..۱۲۵نحل
با حکمت و موعظه زیبا،مردم رابه راه خدا دعوت کن
🌷۱۱.وثیابک فطهر...۴مدثر
.لباست راپاک وتمیزکن
🌷۱۲...فبذالک فلیفرحوا...۵۷یونس
به لطف خداوعمل به قرآن شادباشید
#قران
#اذکار
#ایات
🌸🍃@Banooydoaalam
🌷خلاصه تعالیم اسلام در۵ کلمه:
🌷۱.سخاوت.۱۳۴ آل عمران
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّآءِ وَالضَّرَّآءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
🌷۲.مهربانی
...ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (٣٤)فصلت
🌷۳.فکر.۱۰ملک
وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِيٓ أَصْحَابِ السَّعِيرِ
🌷۴.صبر.۱۱۱مومنون
إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوٓا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَآئِزُونَ.
🌷۵.اعتماد به خدا.۹۹نحل
انَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
#قران
#ایات
🌸🍃@Banooydoaalam
🔥هفت طبقۀ #جهنم و ساکنان آن🔥
🔴1)طبقۀ اول (دَرک) مخصوص منافقان است و اینان بدترین گروه از جهنمیان میباشند.
🍃اِنّ المنافقین فی الدَّرکِ الأَسفَلِ مِنَ النّار
📖 سوره نساء آیه۱۴۵
🔴2)طبقۀ دوم (لَظا) نام دارد که جایگاه اشقیا میباشد.
🍃کلّا اِنّه لَظی
📖 سوره معارج آیه۱۵
🔴3)طبقۀ سوم (حُطَمَه) است که تهمت زنندگان و عیب جویان و مال اندوزان را در خود جای داده است.
🍃کلّا لَیُنبَذَنَّ فی الحُطَمَه
📖 سوره همزه آیه۴
🔴4)طبقۀ چهارم (سَقَر) نام دارد که جایگاه کافر و منکر و تارکین نماز و کسانی که از مساکین دستگیری نکردند است
و عموم جهنمیان از این درمیگذرند.
🍃ما سَلَکَکُم فی سَقَر
📖 سوره مُدَّثِّر۴۲
🔴5)طبقه پنجم (جَحیم) است که در ان تجاوزکاران سکونت داده میشوند.
🍃و وَقاهُم عذابَ الجَحیم
📖 سوره دخان آیه۵۶
🔴6)طبقۀ ششم (سَعیر) نام دارد وجایگاه سرپیچی کنندگان از خداوند است.
🍃فَعتَرَفو بِذَنبِهِم فَسُحقاً لِأَصحابِ السَّعیر
📖 سوره #ملک آیه۱۱
🔴7)طبقۀ هفتم (هاویة) است و نصیب کسی میشود که میزان اعمال خیر او کم باشد و باید ۷۰ سال در جهنم توقف کند.
🍃و اَمّا مَن خَفَّت مَوازینُه. فَأُمُّه هاویة
📔سوره قارعه آیه ۸و۹
💜 #قرآن 💖
🥀🍃@Banooydoaalam
🇮🇷✨✨🇮🇷🇮🇷✨✨🇮🇷
🌴رمان آموزنده، بصیرتی و امنیتی #دام_شیطانی
🌴قسمت ۹
دوباره من وبیژن تنها شدیم, پاشد در را بست ونشست کنارم وگفت:
_حال عشق من چطوره؟
دوباره دستهام راگرفت تودستش,یه جور آرامش گرفتم وهرچه دیشب از بابا شنیده بودم براش تعریف کردم.
بیژن گفت:
_امکان نداره,اون دختره حتما خودش کم داشته ,هیچ ربطی به کلاسهای ما نداره
و سریع بحث راعوض کردوگفت,
_هما من از جان ودل تورا دوست دارم,آیا توهم من رادوست داری؟؟
سرم رابه علامت مثبت تکون دادم.
بیژن:
_پس طبق شعورکیهانی وجهان عرفانی ما ,و قتی من وتو به این درک رسیده باشیم که ازعمق وجودهمدیگه را دوست داریم وبرای هم ساخته شدیم ,این نشان میدهد که از ازل تا ابد ما زن وشوهریم ,🔥الانم تازه همدیگه را پیدا کردیم..
مغزم کارنمیکرد ,یه جوری جادوم.کرده بود که انگاراین بیژن نعوذ بالله پیغمبره(البته تومکتب اینا یک انسان معمولی به درجه ی پیغمبری هم میرسه البته باگناهان زیاد...)وحرفاش برام وحی منزل بود,
بدون مخالفتی براین اعتقادش صحه گذاشتم وقبول کردم ,کاینات مارابه زن وشوهری پذیرفتن....
بهم گفت :
_اگر خانوادت نگذاشتن بیای کلاس عرفان, خودم تعلیمت میدم ,نگران نباش ما در کنار هم درجه های عرفان را طی میکنیم....
دستاهم راکشید جلو.تا من را درآغوش بکشه , اخه از نظر دوتامون ما دیگه محرم حساب میشدیم خوندن خطبه و..اینجا کشک به حساب میامد.....
اما به یک باره ,یک نگاه تندی به در انداخت و خودش راکشید کنار,انگار کسی از چیزی باخبرش کرد.
به دقیقه نرسید پدرم باعصبانیت در راباز کرد, دید ما دوتا تنهاییم,با خشم نگاهم کرد وگفت:
_اینجا چه خبره؟؟😡
بیژن رفت جلو دستتاش رادراز کرد تا با بابا دست بده وگفت:
_من بیژن سلمانی استاد هماجان هستم...
پدرم یک نگاه به بیژن کرد و انگار یکه ای خورد,دست بیژن را زد کنار ودست من راگرفت وازکلاس بیرونم کشید.....
بابا ازعصبانیت کارد میزدی خونش درنمیومد.همش حرف بیژن راتکرار میکرد:
_استاااااد همااااجان هستم؟؟؟از کی تاحالا استادها به اسم کوچک و با اینهمه ناز و ادا , شاگرداشون راصدا میکنن هااا؟؟مرتیکه از چشماش #اتیش میبارید,نگاه به چهرش میکردی یاد #ابلیس میافتادی
روکرد به طرف من,
_ازکی تا حالا بایک مرد نامحرم یک ساعت تنها صحبت میکنی هااا؟؟من کی این چیزا رابه تویاددادم که خبرندارم؟؟مگه بارها وبارها بهت نگفتم وقتی دوتا نامحرم زیریک سقف تنها باشند ,نفرسوم شیطانه هااااا؟؟😡😡
بهش حق میدادم اخه بابا خبر نداشت توعرفان ,ماالان محرمیم...این کلمه راتکرار کردم:محرررم؟؟
یک حس بهم میگفت ,...
بابا داره عمق #واقعیت رامیگه ,اما حسی قویتر میگفت,واقعیت حرف بیژن هست و بس....
رسیدیم خونه,مامان از چشمهای اشک الود من وصورت برافروخته ی بابا فهمید اتفاقی افتاده...پرسید :
_چی شده؟؟
بابا گفت :
_هیچی ,فقط هما ازامروز به بعد حق رفتن هیچ کلاسی را نداره,فقط دانشگااااه فهمیدین؟؟
با ترس گفتم:
_چشم
رفتم تو اتاق و در را بستم...زنگ زدم بیژن ,تمام ماجرا رابهش گفتم.
بیژن گفت :
_بزار یک اتصال بهت بدهم شاید اروم شدی..
گفتم :
_اتصال چیه؟؟
گفت:
_یک سری کارهایی میگم بکن ....
و چند تا ورد یادم داد که مدام تکرار کنم ,همش تاکید میکرد تو اتاقم #قرآن و آیه ی قران نباشه, #مفاتیح نباشه (اعتقادداشت مفاتیح کتابی منفور وجادو کننده هست)
کارهایی راکه گفت انجام دادم واین شد سرآغاز تمام بدبختیهای من...
🌴ادامه دارد...
❌خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود.....
✨ نویسنده؛ طاهره سادات حسینی
🇮🇷✨✨🇮🇷🇮🇷✨✨🇮🇷
🌴رمان آموزنده، بصیرتی و امنیتی #دام_شیطانی
🌴قسمت ۱۴
پدرم خیلی زود یک #روحانی پیدا کرده بود که کارش برای همین جن زدگی بود.
بابام وقت گرفته بود که بریم پیش روحانیه, وقت رفتن,هرکارکردم نتونستم از جام بلند بشم,احساس میکردم دونفر دوطرفم رامحکم گرفتن وبه زمین دوختنم,
میخواستم به بابا بگم که فلج شدم ناگاه صدای مردی ازگلوم درامد که اینبار با زبان ارمنی صحبت میکرد,
پدرومادرم خیلی ترسیده بودند...
مادرم موند پیشم وبابا زنگ زد به اخونده که فامیلش «موسوی» بودو براش توضیح داد که چه اتفاقی افتاده...
👈اقای موسوی یک سری اذکار وکارها گفته بود که انجام بدهیم.
حالا دیگه خودمم خسته شده بودم ,
گاهی یک درد توبدنم میپیچید ازپامیگرفت میومدتودستم بعدش سرم ,همینطور میچرخید....
دوباره به یاد خدا افتادم,...
حالا میفهمیدم بیژن با ارتباط اجنه مرا جادو کرد و پام رابه این محافل بازکرد حتی باعث شد بااجنه ارتباط برقرارکنم...
ازخودم بدم میومد...,
تصمیم گرفتم هرطور شده بااین ارواح خبیث #بجنگم...
👈اقای موسوی گفته بود #قران راازش جدا نکنه,مدام #دعابخونه و #نماز به جا بیاورد.
چندبارسعی کردم وضوبگیرم...
اما یک نیرویی نمیذاشت,وقتی میخواستم اب رو دستم بریزم ,دستهام خشک میشد, انگارفلج میشدند,مامان راصدامیزدم تا برام وضوبگیره,
روی سجاده که مینشستم ,به یک باره مهرغیب میشد,سجاده خودبه خوداز زیرپام کشیده میشد...
حالا میدونستم واقعا اجنه احاطه ام کردند...
مامان برام غذامیاورد ,توغذا خورده شیشه میدیدم وخیلی چیزای دیگه,انگارمیخواستن ازمن انتقام بگیرن...
اما ازهیچ کدام این اتفاقات باپدرومادرم حرف نمیزدم,اخه غصه میخوردن.
توهمین روزها بیژن زنگ زدگفت:
_چی شدی خانم خوشگلم؟چرااحوالی نمیگیری, زنگ زدم بهت تاریخ جشن رابگم...
با عصبانیت دادزدم :
_گورت راگم کن ابلیس ,شیطان کثیف...
بیژن انگاری ازبرخوردم خبرداشت, خیلی ریلکس گفت:
_خانم کوچلو چه بخوای وچه نخوای اومدی تو جمع ما #ابلیسان, توالان همسر یک شیطانی......
باصدای بلندی خندید...
عصبی ترشدم وگفتم :
_دیگه نمیخوام صدات رابشنوم..
بیژن:
_جشن دو روز دیگست,یعنی روز #عاشورا, اگه بیای که با اغوش بازمی پذیریمت واگر نیای من دوستام رامیفرستم پیشت تا جشن بگیرند😈
گفتم:
_تویک ابلیسی,من نمیام ,هرغلطی دوست داری بکن...
اما نمیدانستم چه جهنم سوزانی درپیش دارم.....
امروز روز تاسوعا بود وعلی رغم میل باطنی ام که دوست داشتم درعزاداریها شرکت کنم,همان #نیروی_شیطانی نگذاشت درسوگ اربابم شرکت کنم ,
👈اما بابا رافرستادم #ادارهی_آگاهی و موضوع تهدید بیژن را گفتم که به اطلاع آنها برساند.
قرارشد اگر باهام دوباره تماس گرفت ,اونا رادرجریان بگذارم,اما من اصلا تمایلی به صحبت کردن با این ابلیس آدم نما نداشتم,
هرچه آدرس از بیژن داشتم دراختیار انها گذاشتم وتصمیم گرفته بودم هرچه زنگ زد جواب ندهم.
از دم غروب ۱۳تماس ازدست رفته ازبیژن داشتم....
🌴ادامه دارد...
❌خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود.....
✨ نویسنده؛ طاهره سادات حسینی
🇮🇷✨✨🇮🇷🇮🇷✨✨🇮🇷
🌴رمان آموزنده، بصیرتی و امنیتی #دام_شیطانی
🌴قسمت ۱۶
امروز روز عاشورا بود....
چشم که بازکردم خودم را روی تخت با بلوز قرمز رنگم,دیدم.
مطمئنم دیشب توخواب, شیطان درونم تن مرابه حرکت دراورده.ولباس قرمزم راپوشیدم,
قبل از رفتن به بیرون اتاقم,رفتم سراغ کمد لباس ,بولیز مشکی رابرداشتم تابپوشم, هرچه میکردم ,بلوز قرمزه درنمیامد انگاربه بدنم چسپانده باشندش,
با اراده ای قوی گفتم:
_کورخوندی ابلیس ,اگرشده پاره اش کنم ,درش میارم.😡😭
استینش را دراوردم دوباره کشیده شد تنم, دکمه هاش که انگار قفل شده بود,عصبی شدم.وگفتم :
_اماده باش من ازت نمیترسم,نیروی من که اشرف مخلوقات هستم از توی رانده شده ی درگاه خدا,بیشتره...بلند بلند خوندم (اعوذوبالله من الشیطان الرجیم....بسم الله الرحمن الرحیم......یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی....یاصاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی,,,,یاصاحب الزمان....)😭
هرچه این ذکر راتکرار میکردم....
اختیار خودم بیشتردستم میمود تااینکه به راحتی لباسم رابالباس مشکی عوض کردم, دیروز بابا ومامان برای خاطرمن عزاداری نرفته بودند اما امروز میخواستم به هر طریقی شده بفرستمشون عزاداری, میدونستم خودم روز سختی درپیش دارم واز طرفی پدرومادرم #نذر داشتند اخه وجود من را از لطف ارباب میدونستند,نذرداشتند تا باپای برهنه برای غم حسین ع درهیأت سینه بزنند وپدرم به یاد سقای دشت کربلا به تشنگان آب بدهد,پس باید میرفتند...
خودم نذر کردم....
که امروز قطره ای آب ننوشم ودست به دامان حسین ع,در خانه ی خدارابزنم...
وعجیب روزی بود ,چیزهایی دیدم که هرصحنه اش برای مرگ کسی کافی بود اما من با مدد خداوند تحملش کردم....
مامان وبابا رابزور راهی هیأت کردم.
خودم رفتم طرف دسشویی تا وضوبگیرم.
نگاهم افتادتو آیینه,احساس کردم کسی زل زده بهم,خیلی بی توجه شیرآب رابازکردم,
منتها دستم به اختیارخودم نبود هی میخورد به آیینه,به دیوارو...,
دوباره شروع کردم:
اعوذوبالله من شیطان الرجیم,اعوذوبالله من الشیطان الرجیم و...
به هربدبختی بود دست وصورت وآرنجهام رااب ریختم ووضوگرفتم ,وقتی میخواستم پاهام رامسح کنم تاخم شدم ,یکی از پشت سر ,کله ام را کوبید به سنگ روشویی
درد وحشتناکی تو سرم پیچید اما از پا نیانداختم ....
باهر سختی که بود وضوگرفتم...
وشاید بشه گفت این سخت ترین وشیرین ترین وضویی بود که درعمرم گرفته بود,
👈سخت بود به خاطراینکه نیرویی #نمیگذاشت وضوبگیرم
👈وشیرین بود به خاطراینکه اراده ی من بر اراده ی شیاطین #پیروز شده بود..
سجاده راپهن کردم ,....
چادرنمازم انداختم سرم,سجاده از زیرپام کشیده شد وباسرخوردم به زمین.....
نتونستم به نماز بایستم,نشستم به ذکر گفتن دوباره صدای مردی ازحلقومم بیرون میامد واینبار فحشهای رکیکی از دهانم خارج میشد...
به شدت گلوم خشک شده بود,...
بی اختیار به سمت اشپزخانه رفتم ولیوان ابی پرکردم تابخورم,یک آن یادم افتاد نذر دارم آب نخورم,
هرچی خواستم لیوان را بذارم رو ظرفشویی, نمیتونستم,لیوان چسپیده بودبه دهنم ,انگار شخصی به زور میخواست آب رابه خوردم بدهد,
دراثر تکانهای بیش ازاندازه ی دستم لیوان روی سرامیکهای اشپزخانه افتاد وشکست ناگهان نیرویی به عقب هلم داد,پام رفت رو خورده شیشه های لیوان و زخم شدوخون بود که میریخت کف اشپزخونه,
دست کردم یه #قرآن کوچک رو اپن بود برداشتم,چسپوندم به خودم.....
🌴ادامه دارد...
❌خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود.....
✨ نویسنده؛ طاهره سادات حسینی
🇮🇷✨✨🇮🇷🇮🇷✨✨🇮🇷
🌴رمان آموزنده، بصیرتی و امنیتی #دام_شیطانی
🌴قسمت ۲۰
ازهمون اول واقعه....که اتیش توچشمهای سلمانی دیدم... تا اخرش, بیرون امدن جن از بدنم و...موبه مو نوشتم ودادم به اقای موسوی.
اقای موسوی برگه راگرفت ،،،،
وشروع به خواندن کرد,گاهی لبخندی رولبش مینشست وگاهی سرش راتکان میداد.
درهمین هنگام دست سیاه وپشمالوی اون شیطان ,پرده راکنارمیزد اما من بدتر از این دیده بودم دیگه #نمیترسیدم....
بالاخره مطالعه ی اقای موسوی تمام شد, سرش رابلند کردوگفت :
_باخواندن ونحوه ی اشناییت باسلمانی میتونم بگم ,این اشنایی #اتفاقی_نبوده واونها با #برنامهریزی پیش میرفتند ویکی ازمسترهای قدرتمندشون رافرستادندجلو تا تو را جذب وآلوده کنند ,حتما چیزی درون شما هست که برای اونا باارزشه,اما چون روح شما پاک بوده درجلسه ی اول #شیطانی_بودن سلمانی راحس میکنی ,اما فی الواقع دست خودت نبوده ولی میتونستی ارتباط نگیری,تو اتصال دوم روح جن توسط دوتا مسترشون وارد بدن تو میشه. مطمین باش اونا به ذهنشون خطور هم.نمیتونه بکنه که شمابتونی روح جن راازبدنت خارج کنی,تجربه نشون داده کسی که توسط اجنه تسخیرمیشه,عاقبتش جنون هست,اما روح شما #بسیارقوی وحتما #پاک و #معصوم بوده وصدالبته #امدادغیبی به شما رسیده که توانستید جن راازکالبدخودتان بیرون کنید.چون همچی کاری کردید مطمینا از اذیت اجنه وشیاطین درامان نخواهید ماند که نمونه اش همین نشان دادن جسد و سر خونین هست,
👈شما باید با #نماز و #دعا و #قرآن روحتان راتطهیر وقوی ترنمایید اینجوری کم کم ان شاالله ,تکلم خودتان رابدست میاورید و ازشر شیطانها هم درامان میمانید...
اشاره کردم به پنجره..
گفت:
_میدونم ,بهت خیره میشه سعی میکنه بترسونتت, اما تا زمانی که #ایات_قرآن دراین اتاق باشه ,جرأت ورود ندارند...واینم گوشزد میکنم ,اجنه به هیچ وجه قادربه ضرر زدن به بدن مانیستند,👉فقط گاهی ممکنه باعث ترس ما بشوند که ان هم اگر روح قویی داشته باشیم نمیتوانند انجام دهند...
اقای موسوی اذکار مختلفی گفت که انجام دهم....
منم کلی روحیه گرفتم....
و برای مبارزه بااجنه وشیاطین مصمم تر شدم..
یک نکته ی دیگری که گوشزد کردند این بود که:
_اجنه هم مانند ما کافرومسلمان دارند,اجنه ی خبیث کافرند اما اجنه ی مسلمان یک فرقه ومذهب بیشتر نیستند,وآن هم شیعه ی اثنی عشریست ,زیرا سن اجنه گاهی قرنها وقرنها میباشد و👈اکثر اجنه واقعه ی غدیر رادیدند👉 وبا پیغمبر برای ولایت بلافصل امیرالمومنین علی ع بیعت کردند وهیچ زمان بیعتشان را زیرپانگذاشتندو مانند انسانهای فراموشکار,نشدند
موسوی گفت:
_از امام علی ع روایت داریم هروقت نیازمند کمک ماورایی شدید بگویید(یاصالح اغثنی) چون (صالح)نام جنی شیعه هست که به کمک ادمیان شیعه میاید
...خلاصه خیلی توصیه وسفارش نمود.و اما فردا و فرداهای من جالب تربود.
چندروز بعد بابا رفت دانشگاه....
وبرام یک ترم مرخصی گرفت ,اخه من قدرت تکلم نداشتم ونمیخواستم بقیه ی دانشجوها از وضعیتم اگاه بشوند.
سرکار محمدی چندبار خواسته بود من راببینه اما من بااین وضعیت نمیخواستم باکسی روبه رو شوم.
نزدیک چهل روزفقط,عبادت خدا کردم...
واز خانه خارج نشدم,...
قران میخوندم...
به معنایش دقت میکردم,...
باکمک صوتهایی ازقاریان مطرح که پدرم تهیه میکرد,تونستم دراین مدت دو جز قرآن راحفظ
کنم,😍✌️
👈تصمیم گرفته بودم تا #حافظ_کل_قران بشوم ومطمین بودم باحافظه ای که دارم ازپسش برمیام
🌴ادامه دارد...
❌خواندن این رمان برای افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمیشود.....
✨ نویسنده؛ طاهره سادات حسینی