9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید...
🔰 مستند «در لباس سربازی»
🔸 خاطرات دیده نشده آیت الله خامنه ای از دفاع مقدس در 3 قسمت 45 دقیقه ای
📆 از پنجشنبه 10 مهر تا شنبه 12 مهر
🕰 هر شب ساعت 20
📌پخش از حساب های رسمی Khamenei.ir@ و شبکه ی یک سیما
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
کفش گلی میخواهم!
لباسهایی که با اتو بیگانهاند؛
چادر خاکی آرزویم است؛
دلم برای تاول پاهایم تنگ شده است؛
میخواهم موقع سلفی گرفتن سر و وضعم نشان از خستگی زیاد بدهد و نامرتب باشد اما...
پشت سرم جمعیت مشکی پوشها باشند
همگی کوله بر پشت زده و با من هم مقصد باشند.
دوست دارم میان جمعیت گم شوم!
سرگردان و حیران پی همسفریهایم بگردم!
دوست دارم برای پیدا کردن دو متر جای خواب، موکبها را یکی یکی بگردم!
خانهای کوچک پیدا کنم با خانوادهای باصفا
بی ریا؛
که تمام اندوختهی سالشان را خرج من و همراههایم کرده باشند.
همانها که حاضرند از خون پسرشان بگذرند، به شرط آنکه خانوادهی قاتلِ سهوی، زوارِ خود را راهی خانهی مقتول کنند!
و حالا این خانواده مردد باشد، زوار را بدهد و جان پسر محبوسش را بخرد یا با پذیرایی از زوار، امید به شفاعت و مرحمت حضرت داشته باشد!
اصلا در میان شلوغی شاید پایم به حرم نرسد و فقط سلام و زیارتی از دور قسمتم شود؛
اما میخواهم این سبک عاشقی را باز هم تجربه کنم.
دلم پر میکشد حال و هوای موکبداران را تنفس کنم، در فضایش قدم بزنم.
دست بچههایم را بگیرم و نشانشان بدهم تقسیم کردن و گذشتن را؛
به چشم ببینند، مواسات را؛
همان که استاد میگوید، امتحان آخر الزمان است(۱)
همان که میگوید موجب تقویت اخوت اسلامی میشود و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، دینی، فرهنگی را حل میکند؛
همان که میتواند مقدمهای باشد برای ظهور...
چای عراقی و فلافل با نان لبنانی هم لطف سفر است اما بیش از همهی اینها دلتنگ تماشای زندگی اربعینی هستم.
تماشای مواسات در عصر جدید؛
مثل روزهای صدر اسلام که انصار به پذیرایی مهاجرین رفتند و هرچه داشتند را با هم تقسیم کردند تا نهال اسلام کَم کَمَک جان گرفت و به فتح مکه ختم شد.
دلم تماشای نمایش میخواهد؛
ما نقش مهاجرین را بازی کنیم و عراقیها نقش انصار را
دلم میخواهد باز هم مانور ظهور راه بیاندازیم
طی مسیر، یکی شدن سفرهها و برادری واقعی، و نه زبانی را تمرین کنیم.
در برابر دیدگان جهانیان رژهی قدرت بدهیم
شکسته شدن مرزهای قومیتی، زبانی و نژادی را از افسانهها بیرون بکشیم به واقعیت تبدیل کنیم.
دلم اربعین میخواهد؛
دلم شورِ پیادهروی میخواهد؛
شمردن عمودها و قدم به قدم به ظهور نزدیک شدن را میخواهد...
این روزها خانهمان بوی موکب میدهد...
هله بیکم یا زواری را که محمدطاها حفظ شدهست و مرتب میخواند
من اما بیشتر با «من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی» انس دارم...
کوثر دارد تمرین راه رفتن می کند؛
بجای تاتی نباتی خواندن برایش «قدم قدم با یه علم ایشالا اربعین میام سمت حرم» میخوانم...
دلم میخواست دستشان را بگیرم و راهی مرزها شویم شاید فرجی شد، راه باز شد و رفتیم
اما به تبعیت از امر ولی میمانیم واز دور زیارت میخوانیم...
دستش را روی سینه میگذارم و رو به حرم ارباب میگوییم:
«به تو از دور سلام
به سلیمان جهان از طرف مور سلام»
(۱)سخنرانی استاد پناهیان محرم 1442
🖊عطیه شریف
#مشق_زندگی
#اربعین
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب