📌چند لحظه خنده
✍️حمید آقانوری
#روایت_مجازی
⭕️در یک گروهی اضافه شده بودم پیامها اینطور بود:
ربی قدوس سبوح وارد شد
یا هادی المضلین از گروه رفت
یا ریحانه النبی توسط امی خدیجه الکبری به گروه دعوت شد
هل الیک یا ابن احمد سبیل فتلقی با لینک دعوت وارد گروه شد
و حمل الزاد اقبح کل شی اذا کان الوفود علی الکریم فلان مطلب را سنجاق کرد
💠تازه گاهی یا ذالجلال و الاکرام از تو سوال میکرد و حسبی ربی جَلَّ الله و اِنَّ الناقدَ بصیر و یا قاسم بن الحسن و ای لشکر صاحب زمان ... سوالش رو تایید میکردند.
▫️آدم کاملا حس میکرد با اسماء و صفات الهی و فقرات جوشن کبیر و دعای ندبه و کمیل و مناجات خمسه عشر معاشرت میکنه!تقریبا تمامی اسامی رو واقعی گفتم.
◻️ اونجا فقط یه بزرگواری بود که برام جالب بود اسمش نفسم پیشی بابا بود و مدام با 👌 بقیه رو تایید میکرد!
▪️ یه بزرگواری بود اسمش ذرنی و من خلقته وحیدا بود.
وقتی is typing یا در حال نوشتن بود حس میکردی خود خداوند میاد بزنه تو دهنت ساکت بشی!😂
▫️بزرگوار اسمش رو نمیگفت ولی مصمم بود یک روز در میان از مضرات شیمی درمانی و جراحی تومور یه مطلبی برای بنده ارسال کنه و از تجربیات موفق طب سنتی در درمان انواع تودههای بدخیم بگه! بنده هم همیشه تشکر میکردم.
▫️چند روز بعد از عمل دیدم یک نفر خصوصی پیام توبیخآمیزی طولانی فرستاده چرا عمل کردین! من حجت رو بر شما تمام کردم!
اسمش انما علینا البلاغ المبین بود! جواب دادم ما کی با هم صحبت کردیم. تصویر گفتگوهای قبلی رو فرستاد دیدم همان ذرنی و من خلقته وحیدا است.
▪️ به تناسب حال روحی نام کاربریشون تغییر کرده بود! از نام کاربری به عنوان بیانیه تغییر ایدئولوژی استفاده میکردند!
▪️یه زن و شوهری هم بودند برای مشاوره مراجعه کرده بودند در مرز طلاق!جلسه اول صحبت کردیم عرض کردم اگر نکتهای بود در پیامرسان بفرمایید.
▫️دو روز بعد شهید علایی کاشانی به بنده پیام دادند که حاج آقا فلان مساله دوباره پیش آمد! به قرینه حالیه فهمیدم خانمی هستند که مشاوره گرفتند. جواب دادم.
هفته بعد شهید کاخکی طرقی پیام داد که حاج آقا دوباره اون موضوع تکرار شد و راه حل شما جواب نداد! باز به قرائن فهمیدم شوهر اون خانم است. جواب دادم
▪️چند روز بعد دیدم شهید سیف الله ناجی پیام دادند که حاج آقا الان چیکار کنیم؟ یه کم اوضاع بهتره ولی دلم آروم نیست! و به فاصله یکساعت بعد شهید طاحونی هم پیام دادهاند الان اوضاع خوبه ولی میخواهیم برویم فلانجا و میترسم دعوا تکرار بشه! دیگه عقل حقیر به جایی قد نداد! فقط گلزار شهدای اصفهان که میرفتم یک شهید طاحونی خوراسگانی بود براش فاتحه میخواندیم.
⭕️خلاصه کنم زن و شوهر هر هفته به یک شهیدی توسل میکردند و اسم کاربریشون رو به اسم اون شهید تغییر میدادند!
▪️چهار پنج ماه طول کشید و خدا رو شکر مشکل حل شد. بعدش هر دو رو خواستم گفتم ابوی ما از بعد عملیات خیبر هر روز نماز جعفر طیار میخونه هدیه میکنه برای امام و شهدا ولی هنوز اسم کاربریش تغییر نکرده؛ برای یه فاتحه و ارتباط روحی ساده، بنده رو به جنون کشیدین! با کل لشکر ۲۷ محمد رسول الله، لشکر ۱۴ امام حسین، لشکر ۸ نجف اشرف، لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب و لشکر ۳۱ عاشورا در فضای مجازی گفتگو کردم!😂
حالا که حرف شهدا شد، نثار شهدا یه فاتحه بخوانید!🌹
طنز | #فضای_مجازی😂😂😂