شهيد و شهادت
در اين سفر كوتاه به قيامت، نگاه من به شهيد و شهادت تغيير كرد.
علت آن هم چند ماجرا بود:
يكي از معلمين و مربيان شهر ما، در مسجد محل تالش فوقالعادهاي
داشت كه بچهها را جذب مسجد و هيئت كند.
او خالصانه فعاليت ميكرد و در مسجدي شدن ما هم خيلي تأثير
داشت.
اين مرد خدا، يكبار كه با ماشين در حركت بود، از چراغ قرمز
عبور كرد و سانحهاي شديد رخ داد و ايشان مرحوم شد.
من اين بنده خدا را ديدم كه در ميان شهدا و هم درجه آنها بود!
من توانستم با او صحبت كنم.
ايشان بهخاطر اعمال خوبي كه در مسجد و محل داشت و رعايت
دستورات دين، به مقام شهدا دست يافته بود. در واقع او در دنيا شهيد
زندگي کرد و به مقام شهدا دست يافت.
اما سؤالي كه در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعايت قانون و
در واقع علت مرگش بود.
ايشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشين سكته كردم و از
دنيا رفتم و سپس با ماشين مقابل برخورد كردم. هيچ چيزي از صحنه
تصادف دست من نبود
.
🎥 کلیپی جدید از تولد یک نوزاد در شکم یک گوسفند!
👈 نشانه اخرالزمانه ادم شاخ درمیاره!🤯
✅باعث توبه چندهزارنفرشده😱
🛑اتفاقی که همه جهانیان حیرت کردن
دیدنش ضررندارد
🔴 کلیپ جدید در لینک زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/1938423856C71dff1701b
دیدنش برهرمردو زن واجب است 👆
کانال زناشویی ویژه
مخصوص شب جمعه 👙
https://eitaa.com/joinchat/1644167294Ce15bb42543
خواهشا اگه متأهل نیستی نیا 🪢
♥️🍃
نمیدونم بالاتر از "دوستت دارم"
کلمه یا جمله ی وجود داره یا نداره ولی اگه چیزی هست، من تورو همون... :)
#عصرتون بخیر
اين موارد اشاره كرد و گفت: بهخاطر طواف خالصانهاي كه همراه
آن خانمها انجام دادي، ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد!
بعد گفت: ثواب طوافهايي كه به نيابت از ديگران انجام دادي،
دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت ميشود...
اوايل ماه شعبان بود كه راهي مدينه شديم. يك روز صبح در حالي
كه مشغول زيارت بقيع بودم، متوجه شدم که مأمور وهابي دوربين يک
پسر بچه را که ميخواست از بقيع عکس بگيرد را گرفته، جلو رفتم
و به سرعت دوربين را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحويل دادم.
بعد به انتهاي قبرستان رفتم. من در حال خواندن زيارت عاشورا
بودم كه به مقابل قبر عثمان رسيدم. همان مأمور وهابي دنبال من آمد و
چپچپ به من نگاه ميكرد. يكباره كنار من آمد و دستم را گرفت و
به فارسي و با صداي بلند گفت: چي گفتي!؟ لعن ميكني؟
گفتم: نهخير. دستم رو ول كن. اما او همينطور داد ميزد و با سر و
صدا، بقيه مأمورين را دور خودش جمع كرد. در همين حال يكدفعه به
من نگاه كرد و حرف زشتي را به موال اميرالمؤمنين7 زد.
من ديگر سكوت را جايز ندانستم. تا اين حرف زشت از دهان او
خارج شد و بقيه زائران شنيدند، ديگر سكوت را جايز ندانستم. يكباره
كشيده محكمي به صورت او زدم. بالفاصله چهار مأمور به سر من
ريختند و شروع به زدن كردند. يكي از مأمورين ضربهي محکمي
به كتف من زد كه درد آن تا ماهها اذيتم ميكرد. چند نفر از زائرين
جلو آمدند و مرا از زير دست آنها خارج كردند و سريع فرار كردم.
اما در لحظات بررسي اعمال، ماجراي درگيري در قبرستان بقيع را
به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق موال علي7
با آن مأمور درگير شديد و كتف شما آسيب ديد. براي همين ثواب
1
جانبازي در ركاب موال علي7در نامه عمل شما ثبت شده است!
1 .البته اين ماجرا نبايد دستاويزي براي برخورد با مأمورين دولت سعودي گردد.
.
جانبایز در ركاب موال
سال 1388 توفيق شد كه در ماه رجب و ماه شعبان، زائر مكه و مدينه
ُحرم شديم و وارد مسجدالحرام شديم. بعد از اتمام اعمال،
باشم. ما م
به محل قرار آمدم. روحاني كاروان به من گفت: سه تا از خواهران
االن آمدند، شما زحمت بكشيد و اين سه نفر را براي طواف ببريد.
خسته بودم، اما قبول كردم. سه تا از خانمهاي جوان كاروان به
سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها افتاد، سرم را پايين انداختم.
يك حوله اضافه داشتم. يك سر حوله را دست خودم گرفتم و سر
ديگرش را در اختيار آنها قرار دادم. گفتم: من در طي طواف نبايد
برگردم. حرم الهي هم بهخاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر اين
حوله را بگيريد و دنبال من بياييد.
يكي دو ساعت بعد، با خستگي فراوان به محل قرار كاروان
برگشتم. در كل اين مدت، ً اصال به آنها نگاه نكردم و حرفي نزدم.
وظيفهاي براي انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط براي رضاي خدا
اين كار را انجام دادم. در روزهايي كه در مكه مستقر بوديم، خيليها
مرتب به بازار ميرفتند و... اما من به جاي اينگونه كارها، چندين بار
براي طواف اقدام كردم. ابتدا به نيت رهبر معظم انقالب و سپس به نيابت
شهدا، مشغول شدم و از فرصتها براي كسب معنويات استفاده كردم.
در آن لحظاتي كه اعمال من محاسبه ميشد، جوان پشت ميز به
.
من بر روي چمنها دراز كشيدم. گويي يك تخت نرم و راحت
و شبيه پر قو بود. بوي عطر همه جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و
صداي شرشر آب رودخانه به گوش مي ً رسيد. اصال نميشود آنجا را
توصيف كرد. به باالي سرم نگاه كردم. درختان ميوه و يك درخت
نخل پر از خرما را ديدم. با خودم گفتم: خرماي اينجا چه مزهاي دارد؟
يكباره ديدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم را بلند
كردم و يكي از خرماها را چيدم و داخل دهان گذاشتم. نميتوانم
شيريني آن خرما را با چيزي در اين دنيا مثال بزنم.
در اينجا اگر چيزي خيلي شيرين باشد، باعث دلزدگي ميشود. اما
آن خرما نميدانيد چقدر خوشمزه بود. از جا بلند شدم. ديدم چمنها
به حالت قبل برگشت. به سمت رودخانه رفتم. در دنيا كنار رودخانهها،
زمين گلآلود است و بايد مراقب باشيم تا پاي ما كثيف نشود.
اما همين كه به كنار رودخانه رسيدم، ديدم اطراف رودخانه مانند
بلور زيباست! به آب نگاه كردم،آنقدر زالل بود كه تا انتهاي رود
مشخص بود. دوست داشتم داخل آب بپرم.
اما با خودم گفتم: بهتر است سريعتر به سمت قصر پسر عمهام بروم.
ناگفته نماند. آن طرف رود، يك قصر زيباي سفيد و بزرگ نمايان
بود. نميدانم چطور توصيف كنم. با تمام قصرهاي دنيا متفاوت بود.
چيزي شبيه قصرهاي يخي كه در كارتونهاي بچگي ميديديم،
تمام ديوارهاي قصر نوراني بود. ميخواستم به دنبال پلي براي عبور
از رودخانه باشم، اما متوجه شدم، اگر بخواهم ميتوانم از روي آب
عبور كنم! از روي آب گذشتم و مبهوت قصر زيباي پسر عمهام شدم.
وقتي با او صحبت ميكردم، ميگفت: ما در اينجا در همسايگي
اهل بيت :هستيم. ما ميتوانيم به مالقات امامان برويم و اين يكي
از نعمتهاي بزرگ بهشت برزخي است. حتي ميتوانيم به مالقات
دوستان شهيد و شهداي محل و دوستان و بستگان خود برويم.
════༻♥️༺════
🌼تشرف به صلوات الهی
✍چون پیامبر (ص) یاد شود بسیار صلوات بر او فرستید . زیرا هرکس بر پیامبر (ص) یک صلوات فرستد، خدای بر او هزار صلوات فرستد به همراه هزار صف از فرشتگان، وهیچ آفریده ی خدا باقی نمی ماند مگر آنکه بر آن بنده صلوات می فرستد، برای این که خدا و فرشتگانش بر او صلوات فرستاده اند . پس هر که در این کار رغبت نکند، جاهل مغرور است و خدا و رسول و اهل بیتش از او بیزارند .
حضرت صادق (ع) فرماید : هر که ده مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات فرستد , خدای و فرشتگانش بر او صد مرتبه صلوات فرستند .
و هر که بر محمد و آل محمد صد مرتبه صلوات فرستد، خدای و فرشتگانش هزار مرتبه بر او صلوات فرستند مگر نشنیده ای قول خداوند عزوجل را که فرماید : اوست کسی که خود و فرشتگانش بر شما صلوات می فرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون آورد، و به مومنان همواره مهربان و رحیم است
📚منابع :
۱- الکافی ج۲ ص ۴۹۲-۴۹۳-۴۹۵
۲- جمال الاسبوع ص۱۵۶
۳- مکارم الاخلاق ج ۲ص۸۷
🌸عید مبعث مبارک🌸
.
✍امام علی علیه السلام
بعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلاَّلٌ فِي حَيْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَةٍ قَدِ اِسْتَهْوَتْهُمُ الأَهْوَاءُ وَ اِسْتَزَلَّتْهُمُ الكِبْرِيَاءُ وَ اِسْتَخَفَّتْهُمُ الجَاهِلِيَّةُ الجَهْلاَءُ حَيَارَى فِي زَلْزَالٍ مِنَ الأَمْرِ وَ بَلاَءٍ مِنَ الجَهْلِ، فَبَالَغَ (صلى اللّه عليه و آله) فِي النَّصِيحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ
خدا پيامبر اسلام را به هنگامى مبعوث فرمود كه مردم در حيرت و سرگردانى بودند، در فتنه ها به سر مى بردند، هوى و هوس بر آنها چيره شده، و خود بزرگ بينى و تكبّر به لغزش هاى فراوانشان كشانده بود، و نادانيهاى جاهليّت پست و خوارشان كرده، و در امور زندگى حيران و سرگردان بودند، و بلاى جهل و نادانى دامنگيرشان بود. پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نصيحت و خيرخواهى نهايت تلاش را كرد، و آنان را به راه راست راهنمايى، و از راه حكمت و موعظه نيكو، مردم را به خدا دعوت فرمود.
📗نهج البلاغه، خطبه 95
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزگار هی روزگار....
.
✍امام علی علیه السلام
بعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلاَّلٌ فِي حَيْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَةٍ قَدِ اِسْتَهْوَتْهُمُ الأَهْوَاءُ وَ اِسْتَزَلَّتْهُمُ الكِبْرِيَاءُ وَ اِسْتَخَفَّتْهُمُ الجَاهِلِيَّةُ الجَهْلاَءُ حَيَارَى فِي زَلْزَالٍ مِنَ الأَمْرِ وَ بَلاَءٍ مِنَ الجَهْلِ، فَبَالَغَ (صلى اللّه عليه و آله) فِي النَّصِيحَةِ وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ
خدا پيامبر اسلام را به هنگامى مبعوث فرمود كه مردم در حيرت و سرگردانى بودند، در فتنه ها به سر مى بردند، هوى و هوس بر آنها چيره شده، و خود بزرگ بينى و تكبّر به لغزش هاى فراوانشان كشانده بود، و نادانيهاى جاهليّت پست و خوارشان كرده، و در امور زندگى حيران و سرگردان بودند، و بلاى جهل و نادانى دامنگيرشان بود. پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نصيحت و خيرخواهى نهايت تلاش را كرد، و آنان را به راه راست راهنمايى، و از راه حكمت و موعظه نيكو، مردم را به خدا دعوت فرمود.
📗نهج البلاغه، خطبه 95
.
نماز عید مبعث
نمازی از امام زمان علیهالسلام برای روز عید مبعث💐
یکی از اعمال روز مبعث، نمازی است که از سوی امام عصر علیهالسلام صادر شده و به واسطه وکیل سوم، جناب حسین بن روح به ما رسیده است:
🔘طریقه نماز مبعث
🔸۱۲ رکعت (به نیت نماز روز مبعث) بجا میآوری(یعنی شش نماز دو رکعتی)
🔸در نمازها بعد از حمد، هر سورهای که خواستی بخوان
🔸بعد از هر دو رکعت این دعا را بخوان:
«الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِى الْمُلْکِ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَکَبِّرْهُ تَکْبِیراً. یَا عُدَّتِی فِی مُدَّتِی، یَا صاحِبِی فِی شِدَّتِى، یَا وَلِیِّى فِى نِعْمَتِى، یَا غِیاثِى فِى رَغْبَتِى، یَا نَجاحِى فِى حاجَتِى، یَا حافِظِى فِى غَیْبَتِى، یَا کافِىَّ فِى وَحْدَتِى، یَا أُنْسِى فِى وَحْشَتِى، أَنْتَ السَّاتِرُ عَوْرَتِى، فَلَکَ الْحَمْدُ، وَأَنْتَ الْمُقِیلُ عَثْرَتِى، فَلَکَ الْحَمْدُ، وَأَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتِى، فَلَکَ الْحَمْدُ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتِى، وَآمِنْ رَوْعَتِى، وَأَقِلْنِى عَثْرَتِى، وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمِى، وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتِى فِى أَصْحابِ الْجَنَّهِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِى کانُوا یُوعَدُونَ.»
بعد از اینکه دوازده رکعت تمام شد این آیات را بخوان:
👈هفت مرتبه سوره حمد
👈هفت مرتبه سوره توحید
👈هفت مرتبه سوره فلق
👈هفت مرتبه سوره ناس
👈هفت مرتبه سوره کافرون
👈هفت مرتبه سوره قدر
👈هفت مرتبه آیت الکرسی
👈هفت مرتبه:
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه
👈هفت مرتبه:
اللَّهُ اللَّهُ رَبِّي لَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً
سپس هر دعایی که دوست داشتی بخوان
📚مفاتیح الجنان
🌸هنگام دعا، حاجت مولایمان را فراموش نکنیم...
🔴 برکت توسل به نام امام زمان ارواحنا فداه
انسان در هر تنگنا و مشکلی بیفتد، اگر بتواند «یا صاحب الزمان» را درست بگوید، امام زمان علیه السلام به فریاد او میرسند.
یک نفر نقل می کرد: دو جوان مدت زیادی در مکه، معتکف شدند که یکی از آنها شیعه و دیگری اهل سنت بود. آن دو نفر با همدیگر رفیق می شوند. شب ها روی پشت بام میخوابیدند و گاهی برای تهیه غذای سادهای بیرون میرفتند و بقیه اوقاتشان را در مسجد الحرام، مشغول به عبادت خود بودند.
روزی مشغول به طواف بودند که پای جوان شیعه پیچ میخورد و دستش به لباس احرام یکی از عربها اصابت می کند. آن عرب، فریاد میزند: سارق سارق. شرطهها آن جوان را دستگیر می کنند و به حجر اسماعیل می برند تا مسئول آنها بیاید و او را ببرد. در همین هنگام، اذان مغرب می شود. آن جوان شیعه با صدای بلند می گوید: «یا صاحب الزمان، یا صاحب الزمان».
مسئول شرطهها می رسد؛ اما چون نمازگزاران آماده نماز جماعت شده بودند، تصمیم می گیرند آن جوان را بعد از نماز ببرند. آنها ناگهان دیدند یک نفر با آرامش و با قدمهای محکم، بدون توجه به اطراف آمد به طوری که نظر همه را جلب کرد. سپس دست آن جوان را گرفت و او را در پیش چشمان شرطهها از جمعیت بیرون برد.
شرطهها به مسئول خود می گویند: او کیست؟ آه مسئول می گوید: نمیدانم؛ اما یک بار دیگر هم یک قضیهای اتفاق افتاد و من او را دیدم که همین کار را انجام داد؛ ولی ما اصلاً نتوانستیم حرف بزنیم.
👤حجتالاسلام شیخ جعفر ناصری
🔴 وقتی یک صوفی هدایت میشود
✍زمانی آیت الله والد مکرّم ما، در ایام مرجعیتشان در مشهد بودند. ایشان صبحها از در منزلی که در آن ساکن بودند تاکسی میگرفتند و بهطرف حرم مطهر میرفتند و بعد در آنجا از حرم بیرون میآمدند و شخصی که با ایشان بود، یک تاکسی میگرفت و بعد به منزلشان میرفتند.
◀️میفرمودند: یک روز بعد از زیارت آقا علی بن موسیالرضا علیهماالسلام از حرم بیرون آمدم. شخصی که با ایشان بود، رفت تاکسی بگیرد. بعد خدمت آقا آمد و گفت: آقا! این راننده وضعیت خاصی دارد، درویشمانند است و سبیلهای اینطوری دارد. شما حاضر هستید سوار خودرو شوید؟
*⃣گفتند: بله. رفتند سوار ماشین ایشان شدند و دیدند که عجب، گویا از اهل صوفیه و تصوف بود. عکس مرشدشان را هم در بالا گذاشته بود. با او صحبت کردند. آن شخص گفته بود: اگر سر من برود، حاضر نیستم سبیلهایم را بزنم، اینها باید در جای خودش بماند. آقا میفرمودند که گفتم: بگذار در جای خودش باشد و تکانش نده. در بین راه با ایشان صحبت کردم و شاید ۲۰-۳۰ دقیقه در مسیر منزل با او صحبت کردم.
🔹گفتند: با او خداحافظی کردم و آمدم و فردا باز به حرم مطهر مشرف شدم. بعد از زیارت که از حرم بیرون آمدم. شخص همراه آمد و گفت: همان رانندهی دیروزی اینجا ایستاده و میگوید که آقا سوار ماشین من شوند. رفتم و دیدم که عجب! عوض شده است. نه عکس مرشد هست و نه آن سبیلهای دیروز. قیافه یک قیافهی کاملاً خاصی شده است.
🔸گفتم: چه شده است؟ تو که دیروز اینطوری میگفتی. گفت: بله من درباره صحبتهایی که شما دیروز با من کردید فکر کردم و دیدم که حق با شما است و اینها در من اثر کرده است.
📚 مصاحبه نشریه افق حوزه با استاد محمدحسن صافی (۲۵ دی ۱۴۰۲)
هدایت شده از طرفـداران حـامد آهنگـی
داستان #واقعی پدر ۱۳ ساله رو بخونید👇
😬👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2919039026C9ad0854cf8
اصلا مگه تواناییشو داشته؟؟👆🙄
چه اتفاقی تو زندگیش افتاده؟ 🤦♂️
مادر ۱۷ ساله😶 چطور تونستن زندگی کنن😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدر همو بدونیم :)
.
🔴عیب جویی
✍نبی مکرم اسلام (ص) در پاسخ عربی بیابانگرد که به او گفت: مرا نصیحتی کن! فرمودند: از خدا بترس! و اگر کسی عیبی در تو دانست که به خاطر آن تو را سرزنش کرد، تو به واسطۀ عیبی که از او میدانی، هرگز او را سرزنش مکن، تا در نتیجه گناه این کار برای او بماند و پاداش تو از بین نرود.
عنایت داشته باشیم تمام انسانها زمانی که مورد ایراد کسی واقع میشوند، شیطان بر آنها خواطر میزند که از طرف مقابل ایرادی بجویند.
📚بحار الأنوار
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون به زیبایى🌙✨
قلبهای پاکتون💖
روزگارتان
به وقت عشق و مهربانی
ساعت هاتون به رنگ امید😇
دلتون بی غم
و لحظه هاتون سرشاراز آرامش🌸🍃
شب زيباتون بخير✨🌸
حامد آهنگی بازم ترکوند 🤣🤣🤣
👻👻 عجب بشری این مرد 👻
تیکه های نایاب برنامه شباهنگ 😁👇
https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42
ایسگاه گرفتن های حامد 😂👇
https://eitaa.com/joinchat/1757806839C1fe1932a42
لامصب چه تیکه هایی میندازه🤭 ☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق داری گلم؟!🙊🫀
بزنرواولاسمعشقتببینچیمیشه🤤👇🏻
🧡𝐄🧡 🧡𝐖🧡 🧡𝐊🧡
🧡𝐑🧡 🧡𝐓🧡 🧡𝐘🧡
🧡𝐔🧡 🧡𝐈🧡 🧡𝐎🧡
🧡𝐏🧡 🧡𝐀🧡 🧡𝐒🧡
🧡𝐃🧡 🧡𝐅🧡 🧡𝐆🧡
🧡𝐇🧡 🧡𝐉🧡 🧡𝐊🧡
🧡𝐋🧡 🧡𝐙🧡 🧡𝐌🧡
🧡𝐂🧡 🧡𝐕🧡 🧡𝐍🧡
زیر 18سال نیاد خطریههه😱😡☝🏼