🔴عیادت بیمار
✍در حدیث معتبر منقول است از حضرت صادق سلام الله علیه که: هرکه عیادت کند برادر مسلمان بیماری را، در آن روز هفتاد هزار ملک بر او صلوات بفرستند، اگر صبح باشد تا شام و اگر شام باشد تا صبح.
در حدیث دیگر فرمود: هرکه بیماری را عیادت کند، هفتاد هزار ملک او را مشایعت کنند و برای او استغفار کنند، تا به خانه خود برگردد.
از امام محمّد باقر سلام الله علیه منقول است که: هرکه مؤمنی را عیادت کند، در رحمت الهی فرو رود، پس چون نزد او بنشیند، رحمت به او احاطه کند، پس چون برگردد، حق تعالی هفتاد هزار ملک را به او موکل گرداند، و از برای او طلب آمرزش کنند، بر او ترحم کنند، گویند: خوشا به حال تو و گوارا باد بهشت از برای تو تا روز دیگر این وقت. و به او عطا فرماید زاویه ای در بهشت که سواره در آن چهل سال بتازد.
از حضرت صادق سلام الله علیه منقول است که: هر مؤمنی که مؤمنی را در بیماری عیادت کند، از برای خدا، حق تعالی به او موکل سازد ملکی را که در قبر، او را عیادت کند و برای او استغفار کند، تا روز قیامت.
در حدیث دیگر فرمود: هرکه عیادت کند بیماری را، حق تعالی موکل سازد به او هفتاد هزار ملک را که همیشه به خانه او آیند، و در آن خانه تسبیح و تکبیر و تهلیل و تقدیس الهی گویند، تا روز قیامت و نصف ثواب ایشان از برای او باشد.
📚 کتاب حلیه المتقین
✍حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
اگر قانع باشیم، چرا دینفروشی کنیم؟!
در روایت است که: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ؛ هر کس قناعت پیشه کند، همواره سرافراز و عزیز خواهد بود». اگر نان خالی هم داشته باشیم و قانع باشیم، دیگر محتاج به مال حرام نخواهیم بود، و چهبسا با نان خالی سالمتر هم باشیم!
📚در محضر بهجت، ج٣، ص١۶۴
.
#پندانه
✍ شاکربودن انسان را مسرور میکند
🔹نویسندهای مشهور، در اتاقش تکوتنها نشسته بود. با دلی مالامال از اندوه، قلم در دست گرفت و چنین نوشت:
🔸«سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را درآوردند. مدتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت.
🔹در همین سال ۶٠ساله شدم و شغل مورد علاقهام از دستم رفت. ۳۰ سال از عمرم را در این مؤسسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم.
🔸در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت.
🔹در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکیاش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود.
🔸ازدسترفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد.»
🔹و در پایان نوشت:
«خدایا، چه سال بدی بود پارسال!»
🔸در این هنگام همسر نویسنده، بدون آنکه او متوجه شود، وارد اتاق شد و همسرش را غرق افکار و چهرهاش را اندوهزده یافت.
🔹از پشتسر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود، خواند. بیآنکه واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اتاق را ترک کرد.
🔸اندکی گذشت و دوباره وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.
🔹نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود:
🔸«سال گذشته از شر کیسۀ صفرا که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم.
🔹سال گذشته در سلامت کامل به سن ۶۰ رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا میتوانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزونتر صرف نوشتن کنم.
🔸در همین سال بود که پدرم، در ۹۵سالگی، بدون آنکه زمینگیر شود یا متکی به کسی گردد، بیآنکه در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت.
🔹در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید.
🔸اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بیآنکه معلول شود، زنده ماند.»
🔹و در پایان نوشته بود:
«سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!»
🔸نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرمکننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته، بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیر شد.
🔹در زندگی روزمره باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار میکند بلکه شاکربودن است که ما را مسرور میسازد.
.
⚡️رؤیای آیت الله مکارم درباره تدریس نهج البلاغه
🔻استاد حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی دامت برکاته:
🔹 بنیان درسهای نهج البلاغه در حوزه را در سالهای اول که ریاست حوزه را مرحوم والد ما رضوان الله علیه داشت و آن جمعی که با ایشان همکاری میکردند در حوزه راه انداختند، خود ایشان هم عهدنامه مالک اشتر را، برای استاندارها که اوایل انقلاب در شبهای چهارشنبه به قم میآمدند، در مدرسه فیضیه، تفسیر کردند و بعد هم از رادیو پخش شد و چاپ هم شد، دو سال بعد فرمودند من بنا دارم که از آیت الله مکارم دعوت کنم ایشان بیایند درس نهج البلاغه بگویند، ایشان تلفن زدند که امسال (دو هفته از اول مهر گذشته بود) من خواهش میکنم شما درس نهج البلاغه بگوئید برای کلیه فضلا و طلاب، آقای مکارم فرمودند من وقتم اینقدر تنظیم کردم و پر شده که یک دقیقه وقت ندارم، تلفن تمام شد و ایشان فرمودند خیلی خوب باید فکر شخص دیگری را کنیم، فردا خود ایشان زنگ زد و گفتند آقا کِی و کجا نهج البلاغه درس بگویم؟ حاج آقای ما گفتند اول بفرمائید چی شده؟ شما که گفتید من یک دقیقه هم وقت ندارم! ایشان گفت شما که دیروز از من دعوت کردید و من رد کردم، دیشب خواب دیدم که با یک عدهای از دوستان رفتیم عراق همه گذرنامه داشتند و از مرز رد شدند ولی من گذرنامه نداشتم، هر چه گشتم در جیبهایم گذرنامه نبود، دست کردم در جیبم دیدم یک کاغذی که ـ این قسمت را تردید دارم ـ شما از من برای تدریس نهج البلاغه دعوت کردی در جیبم بود، یا یک برگهای از نهج البلاغه در جیبم بود، این را به آن مأمور دادم و گفتم فقط همین را دارم، گفتند همین کافیه بفرمائید وارد شوید.
نهج البلاغه را حوزه خیلی باید اهتمام بدهد، اگر این نهج البلاغه در اختیار سنیها بود، باز ابن ابی الحدید و دیگران با اینکه سنی بودند آمدند توجه کردند مسیحیها هم توجه کردند ولی حوزه ما باید خیلی بیشتر کار کند. بیبنید چه عباراتی دارد واقعاً تالی تلو قرآن است و باید هر طلبهای مأنوس باشد.
📚 خارج اصول ۱۸ آذر ۱۴۰۲
حکایاتی در باب فضائل و کرامات حضرت سیدالشهداء (صلواتاللهعلیه)
شخصی در مورد سیادت سید عبدالغفار مازندرانی که از علمای نجف بود تشکیک میکند بدین سان که وقتی پولی که مربوط به سادات بوده به او حواله میشود آن شخص میگوید از کجا معلوم که او سید است؟
سید عبدالغفار میگوید با شنیدن این سخن گویا آسمان بر سرم خراب شد از این رو یک راست رفتم کربلا و خدمت امام حسین(علیهالسلام) عرض کردم سه حاجت دارم حاجت اول خانه مسکونی، حاجت دوم اثبات سیادت، حاجت سوم را هم گفتم.
امام حسین (علیهالسلام) را در عالم رؤیا دیدم فرمودند: حاجت سوم را دادم خانه را بگذار برای آخرتت در بهشت و اما سیادت تو سید هستی این عمامه سیاه را بر سرت میگذارم.
وی در شب وفاتش از شخصی که صوتی زیبا داشت خواست که برای او قدری قرآن بخواند. سپس رفت و خوابید.
اما طبق عادت که دو ساعت به اذان صبح بیدار میشد. بیدار نشد. آمدند و دیدند که از دنیا رفته است.
پس از آن آقازاده ایشان برای همشیره اش در تهران نامه نوشت که پدر وفات کرده است ولی قبل از رسیدن نامه او همشیرهاش برای آن آقازاده تسلیت فرستاد.
زیرا هم زمان با وفات او همین دخترش که در تهران زندگی میکرد بدون آنکه از مرگ پدر باخبر شود پدر را خواب دید که با سيدالشهداء (صلوات الله علیه) در باغی ایستاده بودند.
او خطاب به آن حضرت عرض کرد: هل أنا مَيْتٌ؟» (آيا من مرده ام؟).
حضرت فرمود: «هَذَا حَسَنٌ؟» اینگونه بمیری خوب است؟
گفت: «آری»
فرمود: «نَعَمْ أَنْتَ مَيِّت» (آری، تو مرده ای)
سپس سید عبدالغفار در همان خواب به دخترش گفت به برادرت بنویس که حاجت سوم من این بود که من از مرگ وحشت داشتم از امام حسین (علیهالسلام) خواستم به گونه ای بمیرم که نفهمم حضرت پذیرفت ولذا مرگ من بدین صورت بود من تعبداً بنا گذاشتم که مرده ام
رحمت واسعه ویراست سوم، ص ۲۵۵
#رسیدن_به_خواسته_و_مطلوب
این دعا بزرگ که از امام زمان عج الله می باشد
برای کسی است که حاجت بزرگی دارد و میخواهد به آن برسد و برای آن قصه ای عجیب می باشد . کسی که می خواهد به هدفش برسد این دعا را تکرار کند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَنْتَ اللَّهُ اَلَّذی لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مُبْدِئُ الْخَلْقِ وَ مُعِيدُهُمْ، وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ وَ بَاعِثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَنْتَ اللَّهُ اَلَّذی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ، وَ أَنْتَ اللَّهُ اَلَّذی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَارِثُ الْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَيْهَا، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي إِذَا دُعِيتَ بِهِ أَجَبْتَ، وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَيْتَ، وَ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ بِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَهُ عَلَى نَفْسِی أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِيَ لِي حَاجَتِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ يَا سَيِّدَاهْ يَا مَوْلَاهْ يَا غِيَاثَاهْ، أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ سَمَّيْتَهُ بِهِ نَفْسَكَ، وَ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ خَلَاصَنا مِنْ هَذِهِ اَلشِّدَّةِ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا سَمِيعَ الدُّعَاءِ إِنَّكَ عَلى كُلِ شَيْءٍ قَدِيرٌ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
📚کلم الطیب ص ۱۴ الی ۱۶
⚜حکایتپندآموز⚜
🔻نماز بیوضو🔻
🌹فردی تعریف می کرد که در وضو خانه مسجد شاهد بودم امام جماعت از دستشویی بیرون آمد و یکراست به محراب مسجد رفت و بدون وضو نماز خواند!!
🕌از آن مسجد بیرون رفتم و جای دیگری نماز خواندم!
🌹از آن به بعد به همه دوستان و آشنایان گفتم که در فلان مسجد نماز نخوانید چون امام جماعت آن آلزایمر گرفته!! و نماز بی وضو می خواند!!
💉این رویداد گذشت تا یک زمان به علت بیماری؛ آمپولی تزریق کردم و هنگام نماز با خود گفتم یکبار دیگر محل تزریق را در دستشویی ببینم تا از طهارت لباس و بدن اطمینان داشته باشم. وقتی از دستشویی بیرون آمدم و آماده نماز شدم؛ گویی به من الهام شد:
‼️ شاید آن روز هم امام جماعت مسجد؛ مشابه من به قصد دیگری وارد دستشویی شده است.
❓از خودش این را پرسیدم. حرفم را تایید کرد.
🔴اما چه فایده من آبروی او را پیش افراد زیادی برده بودم!
📚مجموعه شهرحکایات
🔴نتیجه ترجیح کار دنیا، برنماز اول وقت!
✳️یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازهٔ بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و میخواهم بروم.
💠هر چه اصرار کردم، دیدم نمیشود و گول شیطان را خوردم و پای معامله ایستادم.
🔰یک مقداری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفتهٔ این معامله بود، گفت من باید قدری فکر بکنم.. و از خرید منصرف شد!
🔴و اینجوری شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را...
🌷امیرمومنان فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز میدارد...
📗در محضر آیت الله حق شناس (ره)
🔮خواص سـوره هـای قـرآنی 2🔮
📜در برخی از روایات برای هر یک از سوره ها خواصی ذکر شده است که در این جا تنها به گزارشی اجمالی از آن بسنده می شود؛ چرا که بیان همه مشکلات و حوائج و آیات مرتبط با آن خود کتابی را می طلبد .
🌷درمان بواسير← خواندن سوره اعلی
🌷رفع درد مفاصل← خواندن سوره سجده
🌷قطع شدن تب← خواندن سوره سجده
🌷دفع شپش← خواندن سوره نبأ
🌷باردار شدن← خواندن سوره عمران
🌷رفع اضطراب و نگرانی← خواندن سوره انسان
🌷بيداری به موقع از خواب← خواندن سوره كهف
🌷زود سخن گفتن كودك← خواندن سوره اسراء
🌷قطع خونريزی بدن← خواندن سوره لقمان
🌷بركت مغازه← خواندن سوره غافر
🌷دوری حوادث بداز خانه← خواندن سوره مريم
🌷ايمن از قدرت زورمندان← خواندن سوره جاثيه
📚کتب روایی از جمله بحار الانوار
📚 داروخانه معنوی نوشته مهدی شیخی