eitaa logo
خانواده با نشاط ما
19هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
0 فایل
خانواده شاد هفت نفره ما با چهار تا دختر 👧🏻👧🏻👧🏻👧🏻 و یک پسر🧒 اینجا از خانواده شلوغ پلوغمون تجربیات خودم حرف می زنم 💖💖 اگه کارم داشتی @Banosiri_tabrz تبلیغات: @Admin_BaNeshat
مشاهده در ایتا
دانلود
❁❁❁ 🗓امروز 29 خرداد 1403 ▪️ تا 💔 نوزده منزل به دشت لاله های واژگون نوزده منزل به باغ یاسهای لاله گون نوزده شب تا محرم کاروان کربلا ذکر یارب بر لب و انا الیه راجعون ❤️ .
‹✰͜͡📙›↫ (قسمت ۲۰) ✅از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟ گفت: اسامی افرادیکه حق مردم را بر گردن دارند در دست مامورین است و پس از شناسایی مجرم از عبور او جلوگیری میکنند. ⁉️گفتم: تا کی باید اینجا بمانند؟ گفت : مدت توقف و گرفتاری آنها متفاوت است. برخی ماهها و برخی سالهای سال.. ⚠️با تعجب گفتم: مگر رسیدگی به پرونده ی حق الناس چقدر طول میکشد؟ نیک گفت: در اینجا عدل خدا حاکم است و از مظلوم حق ظالم را میگیرد مگر اینکه خود مظلوم از گناه ظالم بگذرد. اگر از گناه ظالم نگذرند از نیکیهای ظالم به مظلوم میدهند تا راضی شود و اگر ظالم کار نیکی نداشت از گناههای مظلوم به ظالم میدهند تا مظلوم راضی شود. 🔰با شنیدن این سخنان ترس و اضطرابم بیش از پیش شد. ولی چون چاره ای نبود به نیک گفتم: بیا برویم. ⛔️سراشیبی را پیمودیم و به گذرگاه مرصاد قدم گذاشتیم.چیزی نگذشت که خود را در مقابل مامورین الهی دیدم. ❌در یک آن با اشاره ی یکی از انها زنجیر ضخیمی به گردنم انداخته شد و بدون اینکه کوچکترین مهلتی بدهند تا از آنها سوال کنم کشان کشان مرا از جاده بیرون بردند... ❎بی جهت دست و پا میزدم تا شاید از دست آنها خلاصی پیدا کنم. اما تلاشهایم بی فایده بود. از نیک خواستم از آنها بپرسد علت کارشان را. ولی نیک بدون اینکه سوالی از آنها بپرسد نزد من آمد و گفت: خوب فکر کن چه کرده ای. این مامورین بی جهت کسی را گرفتار نمیکنند. 💠کمی فکر کردم و یادم آمد که پولی از همسایه ام قرض گرفته بودم که به علت مسافرتی که پیش آمد و بعد از آن مریضی که منجر به مرگم شد ،نتوانستم آن را برگردانم. این را به نیک گفتم و پرسیدم : حالا چه کار کنیم؟ 🌹نیک اندکی فکر کرد و گفت: اگر بتوانی به خواب بستگانت بروی و از آنها بخواهی تا قرضت را ادا کنند امیدی به نجاتت هست وگرنه همینطور اسیر خواهی ماند. ☘با کمک نیک به خواب پسر بزرگم رفتم و از او خواستم تا قرضم را ادا کند. 🍃همانطور که منتظر جواب بستگانم بودم شخصی را دیدم که زنجیر آتشینی🔥 بر کمر داشت و پیوسته به این سو و آن سو میگریخت و فریاد میزد : وای بر من ! اموالی که با گناه به دست آوردم اینگونه مرا گرفتار کرد در حالیکه وارثانم آن را در راه خدا انفاق کردند و به سعادت رسیدند... ⚔کمی آن طرفتر هم عده ای به شخصی حمله ور شده بودند و از او مطالبه ی حقشان را میکردند. 🔴با دیدن این صحنه های وحشتناک به فکر فرو رفتم و با خود گفتم: اگر میدانستم حقوق مردم تا این حد مهم و نابخشودنی است تا زنده بودم در برخورد با مردم و معامله و حتی شهادت دادن و صحبت کردن با آنها نهایت دقت را به عمل می آوردم... 🔷آنگاه از شدت ناراحتی فریاد زدم: وای از این راه که براستی گذرگاه بدبختی و فلاکت است... در این هنگام ماموران به سراغم آمدند و زنجیرها را از گردنم باز کردند. 🔶اول فکر کردم بخاطر فریادم بوده ولی بعد نیک مرا با خوشحالی در آغوش گرفت و گفت: بیا برویم . قرضت ادا شد... 🔵نبرد سرنوشت ساز! ♦️بعد از گذر از گذرگاه سخت و طاقت فرسای مرصاد کمی که جلو رفتیم چشمم به هیکل سیاه و عجیبی در وسط جاده افتاد. 🔘وقتی جلوتر آمدیم او را شناختم.گناه بود با هیکلی کوچکتر و لاغرتر و لباسی عجیب! ✅همدوش نیک تا چند قدمی او رفتیم. او با چهره ای خشن و بوی متعفن و چشمانی خون گرفته در حالیکه شمشیری مانند اره بر دوش گرفته بود با غضب به من مینگریست. 🔆نیک ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم.. نیک مهربانانه به من نگاه کرد و گفت خودت را برای نبرد با گناه آماده کن! ❓با وحشت و ترس و تعجب گفتم: جنگ؟ برای چه؟ 🌹نیک که متوجه ترس من شده بود گفت: در این سفر و در اینجا،اولیای خدا،مومنین و انساهای خوب و پاک و ..نباید بترسند. از سخنان نیک قوت قلب گرفتم ،از او پرسیدم: جنگ با دست خالی در برابر کسی که مسلح هست غیر ممکن است! 🔰نیک گفت: نگران نباش فرشته ای الهی تو را تجهیز خواهد کرد. به نیک گفتم: تو چه میکنی؟ گفت: من تو را آماده و تشویق میکنم.. 🌟 سپس دستم را فشرد و گفت: گناه پس از آنکه در گذرگاه ارتداد و و جاده های انحرافی و ... از تو ناامید شد این بار با تمام قوا جلوی تو ایستاده،او اینبار لباس دنیا را برتن کرده و شمشیر شهوات را در دست گرفته. 🍂 مواظب دندانه های شمشیرش که هرکدام نشانه ی یکی از شهوات است و بسیار برنده و تیز میباشد ،باش که اگر یکی از انها به تو اصابت کند در مسیر به مشکل میخوریم... ✍ ... ┏━━━━━━━━━♡┓ .
🔴 هدایا و خیرات برای اموات‌‌‌ ✍ متأسفانه بسیاری از اوقات می‌‌بینم که پس از مرگِ کسی، خویشان و فرزندان تا مدت‌ها آن‌چنان مشغول‌برگزاری‌مجالس و پـذیرایی از میهمانان و رفـت و آمـد هـا می‌شوند و توجه ندارند که هر لحظه برای او در عالم قـبـر مثل سالی و قرنی، چـقـدر سخت می‌گذرد. پیامبر خدا (ص) فرمود:« میت در قبر مثل شخص در حال غرق شدن است.» هر لحظه منتظر کمک است و فریادهایی دارد که ما گوش شنوا نداریم. توصیف این لحظه ها را از زبان پیامبر گرامی اسلام بشنویم: هر یک از اموات با صدایی محزون در حالی که گریان هستند به خانواده ها و بستگانشان خطاب می کنند: ای اهل من، و ای فرزندان من، و ای پدر من، و ای مادر من، و ای خویشان من، به ما رحم کنید، توجه کنید، خدا به شما رحم کند.» بعد پیامبر (ص) آن چنان گریه کردند که نتوانستند صحبت را ادامه دهند. سپس فرمودند: این‌ها همان برادران دینی شما بودند کـه بـعـد از خوشی‌ ها و نعمت‌ ها الان زیر خاک رفتند و فریادشان بلند است. 📚 کتاب برزخ و نفخه صور📚 ‌‌‎‌ .
🌷 امام صادق (علیه السلام) : 🖌 بعد از مرگِ کسی به او هیچ پاداشی نمی‌رسد ، مگر در سه چیز : 💠 صدقه‌ای که در زنده بودنش جاری ساخته است مانند : پلی که ساخته و هنوز استفاده می‌شود. 💠 ‌سنتی را احیاء نموده باشد تا زمانی که به آن سنت عمل می‌شود. 💠 فرزند صالحی که برای او استغفار می‌نماید. 📗 الامالی شیخ‌صدوق ┏━━━━━━━━━♡┓ . .
🔴 محاسبه نفس ✍در روايات متعدّدى سفارش شده كـه براى رهايـى از حساب قيامـت، در دنيا هر شخصى خودش را محاسبه و حسابرسى كند، يعنى در هر شبانه روز چند دقيقه و ساعتى را بـه فـكـر در عملكـرد خـود بپردازد تـا اگر كار نيكى انـجـام داده خـدا را شـكـر كند و اگـر كار خـلـافى مرتكب‌شده‌است، توبه و عذرخواهى و جبران نمايد. 🔹در حديـث مى خوانيم: كسى كه خودش را محاسبـه كند، خـداوند در قيامت دوباره از او حساب نمى‌كشد و خـداونـد بالاتـر از آن است كـه بـه حـســاب كسـى بـرسـد كــه او خـود بــه حــســابــش رسـيـــده اســـــت. ❖امام كاظم عليه‌السّلام فرمود: از مـا نيسـت كسى كـه در دنيا از خود غافل باشد و به حسـاب كار خودش در هر روز رسيدگى نكند. 📚 کتاب معاد، استاد قرائتی ┏━━━━━━━━━♡┓ .
هَر ڪه‌ پُرسید‌ چہ‌ دارَد‌ مَگَر‌ اَز‌ دارِ جهآن هَمہ‌یِ‌ دار و‌ نَدارَم‌ بِنِویسید‌ حُسِین .
🔴 تـاوان دل ســوزاندن ✍ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید. ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ. ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ... پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭ ﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.... 📚 از بیانات آیت الله فاطمی نیا (ره) .
🔴 آن جا هیچ محدودیت زمانی و مکانی وجود نداشت. در دنیا باید صبر کنیم تا فردا شود و اتفاقات فردا را مشاهده کنیم. اما آن جا تمام اتفاقات آینده را به راحتی می توان مشاهده کرد. من در آن جا به زندگی همه‌ی اشخاصی که می شناختم مسلط بودم. دیدم شخصی بر مصیبت ها صبر می کرد و این در عاقبت به خیری اش چه مقدار تاثیر گذار بود. 📚 کتاب با بابا .
🔴 🔹به هزار و صد نفر در زمینه حق‌الناس بدهکاری!!! ✍ دو ملک مرا گرفتند تا به سوی عذاب ببرند، هیچکس با من مهربان نبود. من آتش را دیدم. حتی دست بندی به من زدند که شعله ور بود. اما یکباره داد زدم: من که امروز توبه کردم. من واقعا نیت کردم که کارهای گذشته را تکرار نکنم. یکی از دو مأموری که در کنارم بود گفت: بله، از شما قبول می کنیم، شما واقعا توبه کردی و خدا توبه پذیر است. تمام کارهای زشت شما پاک شده، اما حق الناس را چه می کنی؟ گفتم: من با تمام بدی ها خیلی مراقب بودم که حق کسی را در زندگی ام وارد نکنم. حتی در محل کار، بیشتر می ماندم تا مشکلی: نباشد. تمام بیماران از من راضی هستند و آن فرشته گفت: بله، درست می گویی، اما هزار و صد نفر از مردان هستند که به آنها در زمینه حق الناس بدهکار هستی! وقتی تعجب مرا دید، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره ای زیبا عطا کرد، اما در مدت زندگی، شما چه کردی؟! با لباس های تنگ و نامناسب و آرایش و موهای رنگ شده و بدون حجاب صحیح از خانه بیرون می آمدی، این تعداد از مردان، با دیدن شما دچار مشکلات مختلف شدند. بسیاری از آنها همسرانشان به زیبایی شما نبودند و زمینه اختلاف بین زن و شوهرها شدی. برخی از مردان جوان که همکار یا بیمار شما بودند، با دیدن زیبایی شما به گناه افتادند و... گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ می کردند و نگاه نمی کردند. به من جواب داد: شما اگر پوشش و حریم ها و حجاب را رعایت می کردی و آنها به شما نگاه می کردند، دیگر گناهی برای شما نبود... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت .
🔻۸ میلیون خانه و کسب‌وکار به فیبرنوری مجهز شدند 🔹وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در اولین گزارش از دستاوردهای این وزارتخانه در دولت سیزدهم، از آغاز طرح ملی فیبرنوری منازل و کسب‌وکارها در ۶۰۰ شهر و اتمام آن در ۱۵۰ شهر خبر داد. 🔹حدود هشت میلیون خانوار و کسب‌وکار تحت پوشش این طرح قرار گرفته‌اند. سرعت اینترنت ثابت قابل ارائه به کاربران در این شهرها ده‌ها برابر شده است. تعداد مشترکین فیبرنوری دو برابر شده است. https://eitaa.com/joinchat/4060282900C030b5b2f56
📸دستاوردهای دیپلماسی اقتصادی شهید جمهور https://eitaa.com/joinchat/4060282900C030b5b2f56
⭕️مرده‌ها هم احساس دارند !‼️ یکی از آداب قبرستان این است که وقتی کنار قبری میروید، سریع قبر را ترک نکنید، بلکه مدتی کنار قبر بنشینید، زیرا مُرده وجود شما را حس میکند و از بودن شما آرامش میگیرد: شخصی از امام موسی کاظم (علیه السّلام) سؤال کرد:مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت می کند، آگاه بدان است؟ امام فرمودند: بله و تا زمانی که بر سر قبر او هست، مرده با او مأنوس گشته و آرامش می یابد.و زمانی که بلند شده و از کنار قبر میرود، از رفتن او وحشتی به مرده وارد می‌شود. 📚 اصول کافی، ج۳، ص۲۲۸📚 . .
❇️ مال یتیم‌.... ✴️ حضرت عیسی{علیه السلام} از گورستانی گذشت. گفت: «بارخدایا از کرمت و عنایتت یکی از این بندگان را !»  در حال، قسمتی از خاک شکافته شد، کسی بلند بالا از خاک برآمد و بایستاد. حضرت عیسی{علیه السلام پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «فلان»، گفت: «کی مُردی؟»، گفت:« دو هزار و هفتصد سال پیش»، پرسید:« را چگونه یافتی؟»، گفت: «از هنگام مردن تا کنون هنوز تلخی مرگ با من است»، پرسید:« خدا با تو چه کرد که چنین تلخ مرگی؟»، گفت: «از آن تاریخ تا کنون مطالبه حساب که در گردن است بوده ام و هنوز از حساب آسوده و فارغ نگشته ام»، این را بگفت و در خاک فرو شد. 📚 کشف الاسرار ، ج۱ . .
🔴 🔹این بنده خدا را دیدم که... ✍ یکی از معلمین و مربیان شهر ما، در مسجد محل تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت. این مرد خدا، یكبار که با ماشین در حرکت بود، از چراغ قرمز عبور کرد و سانحهای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد. من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود! 🔺توانستم با او صحبت کنم. ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین، به مقام شهدا دست یافته بود. در واقع او در دنیا شهید زندگی کرد و به مقام شهدا دست یافت. اما سؤالی که در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود. ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود. 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت .
🔴 ✅ خرمای بهشت برزخی! من بر روی چمن ها دراز کشیدم. گـویی یـک تـخـت نـرم و راحـت و شبیه پرقو بود. به بالای سرم نگاه کردم. درختان‌میوه و یک درخت نخل پر از خرما را دیدم. با خودم گفتم: 🔹خرمای اینجا چه مزه ای دارد؟ یکباره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم‌را بلند کردم و یکی از خـرمـاها را چـیـدم و داخـل دهــان گذاشتم. نمی توانم شیرینی آن خرمـا را با چیزی در این دنیا مثال بزنم. دراینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد، باعـث دلزدگی می شـود. امـا آن خـرما نمی‌دانید چقدر خوشمزه‌بود. ازجا بلند شدم.دیدم چمن‌ها به حالت‌قبل برگشت... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ┏━━━━━━━━━♡┓ .
🔴 ✍توبه و انجام حقوق ضایع شده: اولین و مهم ترین وظیفه انسان برای آمادگی قبل از مرگ توبه و انجام حقوق فوت شده‌ای است که امکان جبرانش وجود دارد. اگر نماز یا روزه یا حج و امثال اینگونه حقوق الهی از ما فوت شده، نباید در قضا و انجام آن کوتاهی کرد. یا اگر حق الناس بر گردن داریم، آبرویی از کسی بردیم، یا حقی ضایع کردیم، معطل نکنیم. 📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر .
✍ رفقاے خوب معنوے توصیه میکنم هر وقت حال مناسب داشتید با هندزفری این دو صوٺ رو گوش کنید. از وقتی این دو تا صوت رو گوش دادم دارم با خودم فکر می کنم که تو مسیر دینداری و عشق به الله چقدر از خودم مایھ گذاشتم؟ چقدࢪ بھ دنبال خوشے دنیا میگشتم در حالے که خوشے دنیا و آخࢪٺ فقط یڪ حࢪف هست آنم👈 خدا داࢪم با خودم فکࢪ میکنم چقدࢪ بعضی جاها لغزش کࢪدم و اسمش ࢪا گذاشتم بندگے. چقدر مغࢪوࢪ بودم و اسمش را گذاشتم عزت نفس😔 چقدࢪ بعضے جاها بخاطࢪ احوالاٺ ناخوش از خدا دوࢪ شدم دࢪ حالے که ناخوشے ها جزئے از طبیعٺ این دنیاے فانے هستند . .
🔴 هرکس میخواهد مانند شهدا بمیرد.. 🌕 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «مَن أحَبَّ أَنْ يَحْيَا حَيَاةً تُشْبِهُ حَيَاةَ اَلْأنْبِيَاءِ وَ يَمُوتَ مِيتَةً تُشْبِهُ مِيتَةَ اَلشُّهَدَاءِ وَ يَسْكُنَ اَلجِنَانَ اَلَّتِي غَرَسَهَا اَلرَّحْمَنُ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً وَ لْيوَالِ وَلِيَّهُ وَ لْيَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي خُلِقُوا مِنْ طِينَتِي» هر كه دوست دارد مانند پیغمبران زندگی کند و مانند شهیدان بمیرد و در بهشتی که خدای رحمان آفریده ساکن شود، باید از علی علیه السلام پیروی کند و با دوست او دوستی کند و به امامان پس از وی اقتدا کند؛ زیرا ایشان عترت من هستند و از طینت من آفریده شده‌اند. 📗الکافي، ج ۱، ص ۲۰۸ در این روزگار غیبت پیروی از علی علیه السلام چیست؟ چگونه باید علی را یاری کرد؟ این پیام امیرالمومنین صلوات الله علیه است: «از مهدی من پیروی کنید و او را یاری کنید»! مولای من کسی که برای ظهورت دعا میکند تو را یاری نموده و از تو پیروی کرده؛ پیروی از تو همان پیروی از علی است! یاری کردن تو همان یاری کردن علی است؛ زیرا ولایت تو همان ولایت علی است. .
✍آیت الله مجتهدی تهرانے(ره): 🍃هر ڪس ظلم کند ، جزای خودش را در همین دنیا مےبیند، قیامت از همین جا شروع مےشود، از همین جا ، از همین جا... =صَــــدَقِہ .
❌ لحظات سخت آخر عمر ❌ ⏳ لحظه احتضار بسیار حساس است و باید انسان از خدا بخواهد عاقبت به خیر شود؛ جوانی مادرش از او راضی نبود هنگام مرگ هرچه گفتند: بگو لا اله الا الله نتوانست بگوید .❌ 🍃 وقتی مادرش از او راضی شد توانست بالاخره بگویید؛ پیامبر اکرم به او فرمود بگوید يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ وَ اعْفُ عَنِّي الْكَثِيرَ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‏🤲 🔺اى آنكه عمل اندك و ناچيز بندگان را مى ‏پذيرى و از گناهكاران بسيار در مى ‏گذرى از من هم اين عمل كم را بپذير و از گناهان بسيارم درگذر كه تو بسيار مهربان و آمرزنده ‏اى🍃 ✅ بله عزیزان آن لحظات خیلی کار مشکل است خیلی باید مراقب بود که در آن لحظه بتوانیم درست تصمیم بگیریم . .
🔴 🔹با تعجب مشاهده کردم که... ✍ رفتم صفحه (کتاب اعمال) بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، و مسجد، بسیج، هیئت، رضایت پدر و مادر و... فیلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماما برای من یاد آوری می شد. اما با تعجب دوباره مشاهده کردم: که تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: این دفعه چرا؟ من که در ایـن روز غیبـت نـکـردم!؟ جوان (مأمور الهی) گفت: یکی از رفقای مذهبی ات را مسخره کردی. این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد. خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و خنده و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم: اگه این طور باشه که خیلی اوضاع من خرابه! 🔺رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم. اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم، اما در این شوخی ها، بارفقا گفتیم و خندیدیم، اما به کسی اهانت نکردیم. غیبت نکرده بودم. هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین، شوخی‌ها و خنده‌های من، به عنوان کار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شکر. .
⁉️ حضور مرگ چه زمانی است ⁉️ 🍃 در بعضی از آیات قرآن آمده مرگ بر انسان حاضر می‌شود، اما حضور مرگ به چه معناست و چه زمانی حاضر می‌شود؟ 🔰 حضور مرگ دو مصداق دارد : 1⃣ اول : زمان احتضار که در این هنگام همه احکام تکلیفی سلب می‌شود زیرا محتضر هیچ ادراکی ندارد و در نتیجه توبه او نیز پذیرفته نمی شود قرآن این مصداق را در آیه ۱۸ سوره نساء این گونه بیان می کند : 🌸 وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَٰئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۱۸ نساء] 2⃣ ایام پایانی زندگی ؛ که قرآن این مصداق را در آیه ۱۸۰ سوره بقره اینگونه بیان می‌فرماید: 🌸 كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين[بقره ۱۸۰] ✅ پس حضور مرگ دو مصداق دارد که در اولی توبه قبول نمی‌شود و در دومی هنوز فرصت جبران وجود دارد و زمان وصیت نیز همان موقع است .👌 .
🔥 آتش دنیا خیلی سرد است🔥 🍃 شیخ جعفر شوشتری در مواعظش می فرماید: خداوند در قرآن می فرماید نارٌ حامیهٌ یعنی آتشی که گرم است ! مگر آتش سرد و یخ هم داریم؟⁉️ ✅ بله اگر نسبت پیش بیاید و مقایسه بکنیم آتش دنیا نزد آتش برزخ و قیامت سرد است در همین دنیا دو قسم آتش را یادآوری می نماید وقتی که نسبت در پیش آید معلوم می‌شود که کدام آتش حقیقی است 🔥 🍃 می فرماید آتش هیزم و زغال را با آتش صاعقه بسنجید ؛ صاعقه آتش لطیفی است که از برخورد ابرها با یکدیگر پیدا می شود به قدری لطیف است که به هر جسمی بخورد می سوزاند و رد می شود نه اینکه برگردد یا متوقف شود؛ از لحاظ سوزش هیچ چیز آن را خاموش نمی‌کند ❌ 🍃اگر به درخت بخورد کاملاً خاکسترش می کند اگر به دریا بخورد می سوزاند تا ته دریا حتی ماهی ته دریا را بریان می‌کند صاعقه آتش است زغال در منقل هم آتش است اما این آتش را مشتی خاک یا آب خاموشش می کند و سوزش هم محدود است🤏 ♨️ حالا بدانید که آتش عالم دیگر اصلاً قابل مقایسه با آتش این دنیا حتی صاعقه هم نیست و خیلی از اینها قوی تر است ؛ لذا آتش گرمی که در قرآن فرموده به نسبت آتشی است که در سرای دیگر وجود دارد؛ یعنی آتش اینجا به نسبت به آتش عالم دیگر سرد است👌 .
🔵 در بهشت درختی است که خداوند به بادهای بهشت امر می‌کند به حرکت درآیند و آن درخت صداهای نیکو و زیبایی را ایجاد می‌کند که مردم در زیبایی مانندش را نشنیده اند، سپس فرمود: این پاداش کسانی‌است که در دنیـا از ترس خـدا، از آهنگ‌ها (ی مـبتـذل) دوری مـی‌کـننـد. ✍ امام صادق علیه السلام 📚 کتاب چهل حدیث بهشت و جهنم .
🔴 قالیچه سوخته مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ. ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى‌تونى ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ... ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله. مغازه دار گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿ ﺨﺮﻡ. قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش آن یک قسمتی که سوخته بود رو همیشه گل‌محمدی‌ و‌ رز میخرید و روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود پرپر می کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته یا در جانمازشان میگذاشتند یا در قوری چای یا غذایشان می ریختند. اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت، کاش دلمون تو روضه‌ها بسوزه. اونوقت بگیم: دلمون سوخته بی‌بی، چند میخری؟!😭😭 ❤️ اللهم الرزقنا شفاعت الحسین(ع) یوم الورود .