داستان #واقعی پدر ۱۳ ساله رو بخونید👇
😬👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2919039026C9ad0854cf8
اصلا مگه تواناییشو داشته؟؟👆🙄
چه اتفاقی تو زندگیش افتاده؟ 🤦♂️
مادر ۱۷ ساله😶 چطور تونستن زندگی کنن😐
💠گزیده ای از دعاهای امام سجاد (علیه السلام) که در صحیفه سجادیه آمده است:
🔸بار خدایا! سه چیز باعث می شود که من از تو درخواست نکنم و تنها یک چیز مرا بر آن می دارد. آنچه مرا باز می دارد، یکی آن است که تو مرا فرمان دادی و من در انجام آن سستی کردم، دیگر آن که مرا از کاری نهی فرمودی، امّا من به انجام دادن آن شتافتم، سوم آن که مرا نعمت ارزانی داشتی، ولی من در شکرگزاری آن، کوتاهی کردم. امّا آنچه مرا به درخواست کردن از تو می کشانَد، تفضّل تو بر کسی است که به درگاهت روی کند و با خوش گمانی به سوی تو آید، که همه احسان هایت، تفضّل است و همه نعمت هایت، نخستین است. (صحیفه سجّادیّه ، از دعای 12)
🔸خدایا... با توانگری آبرویم را نگهدار و به تنگدستی حرمتم را از بین مبر که بر اثر آن از کسانی روزی بخواهم که روزی خوار تو هستند و از بندگان پست و بدکردار تو عطا و بخشش طلبم و در نتیجه، به ستایش آن که به من بخشیده و نکوهش آن که از من دریغ کرده است، گرفتار شوم. حال آن که بخشیدن و نبخشیدن در حقیقت به دست توست. (صحیفه سجادیه، از دعای 20)
🔸خدایا! بر محمّد و آل او درود فرست و مرا از کسب روزیِ همراه با رنج، بی نیاز گردان واز جایی که گمان نمی رود، روزی ام ده، تا به خاطر طلب روزی، از عبادت تو باز نمانم و بارسنگین مشکلات کسب روزی را به دوش نکشم. (صحیفه سجادیه، از دعای 20)
🔸خدایا بر محمد و خاندان او درود فرست و دلم را برای محبتت فارغ و به یادت مشغول گردان و با ترس و هراس از خودت طراوت بخش و با رغبت به سویت نیرومند وبه طاعتت مشتاق گردان. (صحیفه سجادیه، از دعای 21)
🔸خدایا هیچ صفتی که بر من عیب شمرده شود وامگذار مگر آن که اصلاحش فرمایی و هیچ صفت نکوهیده ای را بجای مگذار مگر آن که آن را نکوسازی و مرا در هیچ خصلت پسندیده ناتمامی فرو مگذار مگر آن که کاملش گردانی. (صحیفه سجادیه، از دعای 20).
🔸خدایا به دست من برای مردم خیر و نیکی جاری ساز و آن را با منّت گذاری من تباه مکن، و مرا اخلاق والا عطا فرما و از فخر فروشی نگاه دار. (صحیفه سجادیه، از دعای 20).
🔸خدایا! ای کسی که در برابر احسانت توقع جبران نداری، و ای کسی که از بخشش پشیمان نمی شوی و ای کسی که مزد بنده خود را نه به همان اندازه [بلکه بیشتر]می دهی، تو در نعمت بخشیدن آغاز کننده ای و بخشایشت از روی لطف است. مجازاتت عدالت است و قضاوتت بهترین است. اگر عطا کنی، آن را به منّت آلوده نمی کنی و اگرمحروم نمایی، از روی ستم نیست. هرکس تو را شکر گزارد، پادشش می دهی و حال آنکه شکر گزاری را تو خود به او الهام نموده ای. (صحیفه سجّادیه، از دعای 45).
↬
زنـدگی پـس از زنـدگـی
این بار #پژمان_بازغی
داستان عجیب و تکان دهنده از
#مـرگ_مـوقـت_پـژمـان_بـازغی
ماجرای مرگ موقت پژمان که باعث شد
این کار زشت رو برای همیشه کنار بذاره👇
https://eitaa.com/joinchat/878706755Ced55d1a512
با دیدنش همه توبه کردن 😓👆
خانواده با نشاط ما
زنـدگی پـس از زنـدگـی این بار #پژمان_بازغی داستان
پست آخر همین الان ببین 😢😭👇
https://eitaa.com/joinchat/878706755Ced55d1a512
☘ زندگی پس از زندگی 👆👆
✅اثر رضایت پدر در قبر!
✍️آیت الله قرهی نقل میکردند: آیت الله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان -که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبی دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند- جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید. ایشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبی داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین برای تشییع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
از اطرافیان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند:مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند؟ گفتند: بله، دیدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشیدم و گفتم: قضیه این است. گفت:من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت:چون او در چنین زمانی (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ایشان میفرمودند: به پدر آن جوان گفتم از او راضی شو! او گفت: راضی هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید -معلوم است که گفتن، تأثیر عجیبی دارد، پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد- وقتی میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پای خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند.
ایشان میفرمایند: این بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شیطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدس علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است. لذا او جوانی خوب، متدّین و اهل نماز بود که در آن زمان فسق و فجور، گناهی نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان کرد که من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! این مسئله اینقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
.
کانال زناشویی ویژه
مخصوص شب جمعه 👙
https://eitaa.com/joinchat/1644167294Ce15bb42543
خواهشا اگه متأهل نیستی نیا 🪢
عصل لامصب 🤣😈👇🏿
عجب چیزیه 💦🚷
بزن روش 👇👇
🍀 🧠🧠
🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🏴🏴
🧠🧠🧠🧠
🧠🧠☁️☁️
🧠🧠⌚️⌚️
🧠🧠☁️☁️
🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🔨🥿🥿🥿
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠🧠
🍀🍀🧠🧠🍀🍀🍀🍀🍀🍀
👾🍀🧠🧠🍀🍀🍀👾👾👾
👾👾🍀🍀🍀🍀🍀🍀👾
🍀🍀 🍀🍀
🧠 🧠
❌ورود افراد کم سن و با ادب ممنون 🚷
🔅#پندانه
✍️ اگه زمین خوردی، بعدش زخمیها رو بغل کن
🔹دوران دانشجویی اوضاع مالیام خیلی خراب بود. اینقدر که همیشه فقط بهاندازه کرایه رفتوبرگشتم پول داشتم.
🔸توی کل دوران تحصیلی حتی پول نداشتم کاپشنم رو عوض کنم.
🔹خیلی بهخاطر این بیپولی خجالت کشیدم و اذیت شدم، خیلی جاها از چیزایی که میخواستم گذشتم ولی یه بارش خیلی سخت بود.
🔸آخرین روز ترم سه بودم که بچهها گیر دادن بریم فلان رستوران همگی غذا بخوریم و روز آخری رو جشن بگیریم.
🔹روم نمیشد بگم پول ندارم، هرچی بهانه آوردم یه جوابی دادن و بهزور مجبورم کردن بریم.
🔸توی کل مسیر داشتم دعا میکردم یا زمین بشکافه یا من بخار بشم برم توی هوا و به رستوران نرسیم.
🔹توی رستوران با ترسولرز قیمتها رو میدیدم؛ از انواع استیک و پیتزاها تا انواع ساندویچها. پولم به هیچکدوم نمیرسید و جلوی بچهها داشتم سنگ رو یخ میشدم.
🔸دست کردم توی جیبم و دیدم اگه همه پول کرایه تاکسیها رو بدم میتونم یه سیبزمینی با نوشابه سفارش بدم. همون رو گرفتم.
🔹موقعی که سفارش همه رو آوردن، جلوی همه استیک و پیتزاهای ویژه بود و جلوی من یه سیبزمینی ساده.
🔸همه فهمیده بودن جریان چیه، ولی کسی به روی خودش نمیاورد. تا اینکه یه عوضی برای خوشمزگی گفت:
تو که پول نداری چرا رستوران میای؟
🔹یکی جواب داد:
پول نداره، ولی بر خلاف تو شعور و عزتنفس داره.
🔸بقیه هم هر کدوم یه چیزی بارش کردن و فضا اینقدر سنگین شد که همه غذاها نیمهخورده موند و زدیم بیرون.
🔹کل مسیر دانشگاه تا خونه رو پیاده میومدم و سعی میکردم به خودم دلداری بدم، ولی مگه میشد؟
🔸هیچی بدتر از خُردشدن غرور آدم توی جمع نیست، اینکه بهخاطر چیزی تحقیر بشی که مقصرش نیستی.
🔹خلاصه اون روز گذشت. اون احمقی که به من تیکه انداخت با پول باباش بارش رو بست و رفت. بقیه هم هر کدوم یه گوشهای پخشوپلا شدیم.
🔸اون روز گذشت ولی اون شرم و خجالتی که متحمل شدم توی یادم موند و بهم یاد داد کسی رو بهزور جایی نبرم.
🔹بهم یاد داد به کسی اصرار نکنم شاید دستش تنگه. یاد گرفتم یه حرف نسنجیده یه آدم رو میتونه نابود کنه.
🔸یاد گرفتم که هوای رفقام رو بیشتر داشته باشم، مخصوصا اونایی که روی پای خودشون وایستادن و دستشون تنگه.
💢اگه زمین خوردی، بعدش زخمیها رو بغل کن، اون موقعست که میتونی ادعا کنی خوب شدی.
.
.
اگه مامانت گوشیتو چک نمیکنه بیا اینجا
خیلی بی ادبه
😈😐👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1222770944Cef4bdcd74c
https://eitaa.com/joinchat/1222770944Cef4bdcd74c
فقط اگه مادرت گوشیتو چک نمیکنه 👆👆
🐸😂 میدونستی اگه بزنی رو شکلک زیر میری فضا 😐🔞🚀؟
⬜️⬜️🟩🟩⬜️🟩🟩
⬜️🟩🟩🟩⬜️🟩🟩🟩
🟩🟩🟩🟩🟩🟩🟩🟩🟩
🟩⬜️⬛️⬜️🟩⬜️⬛️⬜️🟩
🟩🟩🟩🟩🟩🟩🟩🟩
🟩🟩🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥
🟩🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥
🟩🟩🟩🟩🟩🟩🟩🟩
بچه مچه نزنهه😡😈‼️👆🏾