🔹چالش دیرین حاکمیت و حکمرانی زنانه، این داستان: دستیار رئیس جمهور
یادداشت اشتراکی اول:
✍زهرا عباس پور دانش پژوه دکتر حکمرانی خانواده محور دانشگاه تهران_ الهام غفاری دکتری مطالعات زنان
انقلاب اسلامی ایران، قرائتی از «زن بودگی» را ارائه نمود که با سایر قرائتهای سنتی و وارداتی نسبت به زن، تفاوتهای بارزی داشت. «زن» در این تعریف با رها شدن از #اُبژگی_جنسی، در متن و مرکز تحولات جامعه قرار گرفته و با محور قرار دادن استعدادها و توانمندیها و ضرورت حضورش، نقشهای خانوادگی و اجتماعی را راهبری، مدیریت و اجرا مینماید.
لیکن غلبه قرائتها و تفسیرهای سلیقهای #پیشا_انقلاب اسلامی که هرگز نخواست تعریف جدید از زن را که اتفاقا بیشترین نسبت را با اسلام عزیز داراست، بپذیرد، لذا همواره بر "#صغیر_و_محجور پنداری"(1) جنس زن باور داشته و کمتر فرصتی برای نضج، استقرار و رشد #قرائت_نوین_انقلاب_اسلامی از زن در جامعه خصوصا در ساحت «#سیاست_و_حکمرانی» باقی گذاشت. از این رو اگرچه در ظاهر زنان، پایهگذار بسیاری از حرکتهای سیاسی و انقلابی بودند، لیکن در عمل، زنان بسیار کمی به مراکز اصلی تصمیمگیر و تصمیم ساز در نهاد حاکمیت، راه یافتند.
آن اقلیت زنان راه یافته نیز که عمدتا نه بر اساس «#شایسته_سالاری» بلکه بر اساس «#رابطه_سالاری» با مردان سیاست، ابتدا از آزمون همراهی با تفکر پیشا انقلاب اسلامی نسبت به زن سر بلند بیرون آمدند، معدود جایگاه های مخصوص به حوزه سیاستگذاری مسائل زنان را تصاحب نمودند(2).
ضمن اینکه بررسی عملکرد اغلب این زنان که عاری از تخصص، صبغه سبقه علمی مناسب و متناسب و کنشگری مرتبط در این حوزه هستند، نشان میدهد این اعزه نه تنها اعتقادی به مسائل زنان نداشتند بلکه با مسئله انگاری «زن» و نه «مسائل زنان» و با استیلای نگاه تهدیدمآبانه و صرفا با راهبرد مقابل با تفکر معارض(#فمنیسم)، ساحت تصمیم گیری حوزه زنان را به حداقل کارآمدی سوق داده و حوزه زنان را به بیماری کلیگوییهای زیبا اما ناکارآمد، دچار نمودند.
این جریان زنان تصمیم گیر که عمدتا در طیف سیاسی #اصول_گرا جا میگیرند، به دلیل همان عدم بهرهمندی علمی مناسب، آن چنان جریان فمنیسم را بزرگ میدیدند که بیشتر مراکز مطالعاتی، تحقیقاتی، رسانهای و میزهای سیاستگذار در سال های اخیر نه با هدف ایجاد تولید نظریات کارآمد در قبال مسائل زنان مبتنی بر اندیشه انقلاب اسلامی بلکه صرفا با هدف مبارزه با جریان فمنیسم شکل و یا مورد انواع حمایتهای این جریان قرار گرفت. هر چند در این سال ها بعضا این زنان در دعواهای سیاسی جای خود را به زنان جریان رقیب (اصلاح طلب) دادند اما همچنان بسباری از کرسیهای تصمیم گیری در اختیار این جریان قرار داشت.
جریان سیاسی زنان #اصلاح_طلب با غلیه هژمونی رابطه سالاری و استیلای نگاه ترجمه ای به حل مسائل زنان، هیچ گاه نتوانستند بر مسائل اصلی و مبنایی زنان مبتنی بر #فرهنگ_بومی_و_ارزش_های_انقلاب_اسلامی جامعه را با خود همراه نماید و ساحت خود را از اتهامات نگاه ترجمه ای به جریان فمنیسم مبرا سازند. همچنین این جریان هیچ گاه نتوانست از ظرفیت زنان خارج از جریان سیاسی خود استفاده نماید.
می توان گفت جریانات سیاسی در حکمرانی زنانه در کشور برآمده از نظام کاکیستورکراسی (3) است که جامعه بهای سنگینی در قبال ناکارآمدی مدیران آن می پردازد و ابر مسائلی همچون: وضعیت زیست جنسی جامعه، حضور 60 درصدی زنان در تحصیلات عالی و اشتغال رسمی حدود15درصدی، سردرگمی شاخص توسعه جنسیتی در برنامه های توسعه و... ماحصل آن می باشد.
———————————————————
1-بنگرید به سخنان آیت الله مدرس در مجلس شورای ملی درهشتم شعبان 1329 ق در خصوص حق رای زنان و نظرات علامه تهرانی در خصوص زن در کتاب رساله
نکاحیه
2- تاریخچه انتصابات زنان در شورای عالی انقلاب فرهنگی و اکثر ادوار معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری
3-به نقل از فرهنگ وبستر کاکیستور کراسی عبارت است از «ادراه امور به وسیله بدترین مدیران»
ادامه دارد
🔹بانونگار