eitaa logo
مؤسسه‌و‌کانون‌ِقرآنیِ«💞بانوانِ‌ولاییِ‌حافظِ‌قرآن💞» بامجوزرسمی‌از«وزارت‌ارشاد»و«سازمان‌تبلیغات‌اسلامی»
548 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
16 فایل
وَنُنَزِّلُ‌مِنَ‌الْقُرْآنِ‌مَاهُوَشِفَاءٌوَرَحْمَةٌ‌لِّلْمُؤْمِنِينَ... ✅هدف:ارتقاءآگاهی‌های‌دینی/قرآنی/انقلابی⁦🇮🇷⁩ ✅بستری‌برای‌ترویج‌‌فرهنگ‌قرآنی ✅حفظ‌قرآن‌کریم ✅صوت‌ولحن ✅تفسیروتدبر ✅تجوید پاسخگویی‌وثبت‌نام: @BanovanVelaei_Hafez_Quran1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 🗯 خاطره عجیبی از شهید باکری دکتر علی غلامی: حکایتی بسیار زیبا از شهید باکری که ۳ نفر را با حقوق خود استخدام کرده بودن... https://eitaa.com/joinchat/2555969918Ca308680cfd
🍁🍁🍁 🍁🍁 اختصاصی کانال کِشتی چه گذشت؟؟؟ قسمت بیست و یکم 🌼همسر بزرگ بزرگ وقتی ما حدود ۹ سال داشتیم ، به معزالسلطنه گفته بودند: شنیده‌ام که هنوز زن و بچه ات زنده هستند، به پدرم ماموریت داده بودند که مارو بکُشد😱 زمانی که معزالسلطنه به بیروت می‌رسند ، مفصل با مادرم صحبت میکنند،و گفتند: شما همسر من هستید و باید به تهران بیایید، و بالای سر زندگی خودتان باشید. برای بچه‌ها هم در بیروت دایه میگیرم تا تحصیل کنند. 🌼مادرم هم با آرزوی نجات ما از گرسنگی و بدبختی پذیرفتند. پدرم دستور میدهند تا کشتی را در مدیترانه نگه دارندتا مادرم زود جمع و جور کند تا برگردند. مادرم را جلوی ستون کشتی می‌نشانند، و همه چیز را هم سوار کشتی میکنند جز من و برادرم 🤦‍♀ خیلی نگران شدیم. همراه پدرم ، غلام سیاهی بود که اسمش نوروز بود . وقتی در ایران بودیم مادرم خیلی با نوروز خوش رفتاری میکرد وحتی برایش زن گرفت . خلاصه به مادرم خیلی احترام میذاشت‌. 🌼در این سفر هم به مادرم کمک کرد. دور از چشم پدرم، خودش را به مادرم رساند و گفت: نقشه معزالسلطنه این است که شما رو به تهران ببرد و بچه‌ها رو در بیروت رها کند. مادرم نقشه‌ای ترتیب داد. سرشان را به لبه تیز و آهنی ستون کشتی زدند ، بر اثر این ضربه سخت، سرشان شکاف برداشت و زمین کشتی پر از خون شد،😭 پدرم وقتی این وضع را دید، دستور داد تا مادرم را از کشتی پیاده کنند. اما به خواست خدا مادرم زنده ماند. ادامه دارد.... https://eitaa.com/joinchat/2555969918Ca308680cfd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا