هدایت شده از کانون قرآنی بانوان ولایی حافظ قران
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت صبحگاهی
سوره الرحمن
ببینید لذت ببرید
سبحان الله👌👌
https://eitaa.com/joinchat/2555969918Ca308680cfd
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه🕊
🗯 خاطره عجیبی از شهید باکری
دکتر علی غلامی:
حکایتی بسیار زیبا از شهید باکری که ۳ نفر را با حقوق خود استخدام کرده بودن...
https://eitaa.com/joinchat/2555969918Ca308680cfd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درس اخلاق💕
عزیزان من #ماه_رمضان فرصت خیلی خوبیست....
برای شست و شوی دل و جان
#رمضان
https://eitaa.com/joinchat/2555969918Ca308680cfd
🍁🍁🍁
🍁🍁
اختصاصی کانال
#در کِشتی چه گذشت؟؟؟
قسمت بیست و یکم
🌼همسر بزرگ بزرگ وقتی ما حدود ۹ سال داشتیم ، به معزالسلطنه گفته بودند:
شنیدهام که هنوز زن و بچه ات زنده هستند، به پدرم ماموریت داده بودند که مارو بکُشد😱
زمانی که معزالسلطنه به بیروت میرسند ، مفصل با مادرم صحبت میکنند،و گفتند:
شما همسر من هستید و باید به تهران بیایید، و بالای سر زندگی خودتان باشید.
برای بچهها هم در بیروت دایه میگیرم تا تحصیل کنند.
🌼مادرم هم با آرزوی نجات ما از گرسنگی و بدبختی پذیرفتند.
پدرم دستور میدهند تا کشتی را در مدیترانه نگه دارندتا مادرم زود جمع و جور کند تا برگردند.
مادرم را جلوی ستون کشتی مینشانند، و همه چیز را هم سوار کشتی میکنند جز من و برادرم 🤦♀
خیلی نگران شدیم.
همراه پدرم ، غلام سیاهی بود که اسمش نوروز بود .
وقتی در ایران بودیم مادرم خیلی با نوروز خوش رفتاری میکرد
وحتی برایش زن گرفت .
خلاصه به مادرم خیلی احترام میذاشت.
🌼در این سفر هم به مادرم کمک کرد.
دور از چشم پدرم، خودش را به مادرم رساند و گفت:
نقشه معزالسلطنه این است که شما رو به تهران ببرد و بچهها رو در بیروت رها کند.
مادرم نقشهای ترتیب داد.
سرشان را به لبه تیز و آهنی ستون کشتی زدند ،
بر اثر این ضربه سخت، سرشان شکاف برداشت و زمین کشتی پر از خون شد،😭
پدرم وقتی این وضع را دید، دستور داد تا مادرم را از کشتی پیاده کنند.
اما به خواست خدا مادرم زنده ماند.
ادامه دارد....
#دکترحسابی
#ایثار
#فداکاری
#عشق
https://eitaa.com/joinchat/2555969918Ca308680cfd