«عرفه» شاید شبیه روزیست که من آقاجان را شناختم.
✍️ شاید چهار پنج سالم بود، که خودم را به خواب میزدم که خانهی آقاجان بمانم و مرا نبرند خانه!
و این فقط یک فضولی بود شاید... برای شنیدن صدای مناجاتِ نیمه شبِ آقاجان، که روی ایوان خانهی گِلیشان ساعتها مینشست، گاهی نماز میخواند، گاهی چای میخورد، گاهی حافظ میخواند، و گاهی هم مثنوی «طالب و زهره» را ....
• شاید او فهمید که من تمام مدت خلوتش را بیدارم و جُم نمیخورم تا صدایش را گوش کنم، شاید هم هرگز نفهمیده باشد.
• اما تمام سهم من از همین آقاجان، «بازی» بود.
روی شانههایش مینشستم و او مرا در حیاط میگرداند و برای خودم از روی درختان میوه میچیدم. گاهی ازگیل، گاهی نارنگی، گاهی گلابی ....
• سالهاست که حالتهای عجیب آقاجان را که در کودکی برایم جالب بود میفهمم. امّا دیگر ندارمش که یواشکی تماشایش کنم.
امروز داشتم فکر میکردم ماجرای ما و امام، ماجرای من و آقاجان بود.
او دلش کجا گیر بود و نجوایش تا کجا بالا میرفت، و سهم من از او به اندازهی درکم از او بود... بازی، بازی، بازی ...
• ما قرنهاست داریم با نعمتهای خدا بازی میکنیم و حواسمان نیست.
مخصوصاً با بزرگترین نعمت خدا، که همهی خداست در کالبد انسان!
«خلیفةالله» یعنی جانشین خدا!
ما با جانشین خدا چه کردیم؟
راه به سمت خدا باز کردیم؟ یا دست توسل زدیم به او برای اینکه بازیهای دنیایمان را قشنگتر و جذّابتر اداره کند.
«عرفه» شاید شبیه روزیست که من آقاجان را شناختم.
اما دیر شده بود!
※ما هنوز در دنیاییم امّا... و عرفه روز «فهم امام» است.
نگذاریم دیر بشود...
#ذی_الحجه #دعای_عرفه
ـــــــــــــــــــــــــــ
نظام تبیین🇮🇷
🤚 لبیک یا زینب
🌐 https://eitaa.com/Banovane_Pishran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ دعای عرفه رو باید یه جور دیگه خوند.
#ذی_الحجه #دعای_عرفه
ـــــــــــــــــــــــــــ
نظام تبیین🇮🇷
🤚 لبیک یا زینب
🌐 https://eitaa.com/Banovane_Pishran