#تسبیح_فیروزه_ای
#پارت_چهل_و_یکم 🌈
مریم خانم: سلام گلم ،تبریک میگم،
بچه ها خیلی بهونه اتو گرفته بودن ،هی میگفتن رها جون کی میاد
- الهیی عزیزم ،از این به بعد هر روز میام
بچه ها مرتب ایستادن
مریم خانم: رها جون بچه ها میخوان یه چیزی بهت بگن
- خوب میشنوم
مریم جون:۱،۲،۳
بچه ها: رها جون تبریک میگیم ) بعد همه شروع کردن به دست زدن (
گریه ام گرفته بود ،بهترین تبریک زندگیم بود
- خوب بچه ها،منم امروز میخوام براتون پیانو بزنم شما هم بخونین برام ،موافقین ؟
بچه ها: ببببببببللللللله
شروع کردم به پیانو زدن ،بچه ها هم شعر ایران و میخوندن
بعد از تمام شدن ،صدای دست زدن از ته سالن و شنیدم
برگشتم نگاه کردم ،نرگس بود
نرگس: به ،رها خانم صبحت بخیر
- سلام خانم مدیر ،صبح شما هم بخیر
مریم خانم: خوب بچه ها بریم به ادامه درسامون برسیم
نرگس اومد سمتم: کاره خوبی کردی اومدی اینجا،واسه روحیه بچه ها عالی بود
- پس جبران غیبتام شده
نرگس: بله
- راستی یه خبر داغ بدم بهت؟
نرگس: عع تازه از تنور دراومده پس
- صد در صد85
نرگس: خوب بگو ببینم با شنیدنش آتیش میگیرم یا نه
-ما دوهفته دیگه میخوایم بریم مشهد
نرگس: خوب به سلامتی،الان این داغ بود؟
- نه خیر ، خبر بعدیم اینه که،ما نمیخوایم عروسی بگیریم بعد اومدن از مشهد میریم سر خونه زندگیمون
نرگس: نه بابا
- داغ ترش اینه که میخوام تو همون اتاق زندگیمونو شروع کنیم
نرگس: این تصمیم تو بود یا رضا؟
- من
نرگس: میگم دیگه، این دیونه بازیااا از تو فقط بر میاد
- دیونه خودتی،که از آقا مرتضی خوشت میاد و چیزی نمیگی! از تو دیونه تر اون آقا مرتضی است که اونم تو رو دوست
داره ولی چیزی نمیگه
نرگس: هیییبیسسسس ، زشته دختر میشنون بچه ها ،میخوای این یه کم آبروی ما بره
- آبرو چرا؟ آخر هفته که اومدن ،دیگه میشه مایه افتخار
نرگس: باز چه دیونه بازی تو درآوردی دختر
- هیچی
نرگس: من برم تا باز با خبرای داغت خودکشی نکردم
- برو بابا،راستی واسه آخر هفته چی بپوشم خوبه ؟
نرگس: رهاااااااا
کارامو رسیدم رفتم سمت اتاقم درو باز کردم خشکم زده بود
نگار بود
- وااییی نگار تو اینجا چیکار میکنی؟
نگار: سلام به دوست بی معرفت ،منو باش فکر کردم گم و گور شدی رفتی
ادامه دارد...
نویسنده:فاطمه باقری
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓
@Banoyi_dameshgh
┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛