eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
~حیدࢪیون🍃
#‌Part_127 با کیانا از محوطه‌ی دانشگاه خارج می‌شیم، به سمت صندلی ای می‌ریم و روی اون صندلی می‌شینیم
همون لحظه زنگ گوشیم بلند میشه و همون شماره‌ی دیشب که به نام آقای امامی سیو کرده بودم روی گوشی نقش می‌بنده جواب میدم: - الو؟ - سلام اسرا خانوم کجا هستید؟ - من دقیقا همون جایی هستم که قرار گذاشتیم هم رو ببنیم. که پژمان با صدای گرفته ای میگه: - ببخشید اونجا معطلتون می‌کنم، داشتم می‌اومدم ماشین پنجر شده نمی‌تونم بیام، شرمنده. بهتر، که با لحن ملایم و ملیحی جواب میدم: - باشه، خدانگهدار. که پژمان با لحن مردونش که ناراحتی در اون موج می‌زنه میگه: - ببخشید معطل شدید،یاعلی! و گوشی رو قطع می‌کنم و داخل کیفم می‌ذارم، کیانا یکم از بستنیش می‌خوره و همراه با چشمک میگه: - چی گفت آقاتون؟ که جیغی می‌زنم و میگم: - کیانا یک بار دیگه بگی آقاتون دیگه نه من نه تو! و مشغول خوردن بستنی ام میشم. کیانا ضربه‌ی کوچیکی به دستم وارد می‌کنه و میگه: - بی جنبه، شوخی کردم! که با پرخاش میگم: - شوخیشم خوشم نمیاد. کیانا سرش رو به چپ و راست تکون میده و یک بیت شعر عاشقانه میگه: - عشق اول می کند دیوانه ات تا ز ما و من کند بیگانه ات عشق چون در سینه ات مأوا کند عقل را سرگشته و رسوا کند می‌شوی فارغ ز هر بود و نبود نیستی در بند اظهار وجود... که همون لحظه ایدی ای به ذهنم می‌رسه خودم رو بهش نزدیک می‌کنم و میگم: - من عاشقم یا شما عاشقی؟ با مکث میگه: - تو!