eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ~حیدࢪیون🍃
^^ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ۰۱۱۝ 🌿 شبتون‌حسینۍ✨ دعاۍفرج‌آقا‌جانمون‌فراموش‌نشھ🌼🧡
😍یک و 😍✌🏻 به فرا رسیدن ایام الله فجر انقلاب اسلامی ایران🇮🇷 مسابقه با شرایط زیر برگزار میشود👇👇👇 1️⃣ویژه کودکان زیر ۱۲ سال:فرزند دلبندتون به مناسبت دهه فجر نقاشی بکشه وکنار نقاشیش اسم کانالمون رو بنویسید و برام بفرستید(اگر نقاشیشو در دستش بگیره و عکس بگیرید خیلی بهتره) یا عکس رهبرعزیزمون،شهید حاج قاسم سلیمانی و... رو در دستش بگیره و عکس بگیرید برام بفرستید. به آیدی : ارتباط با ادمین @yamahhdi_313 2️⃣ویژه بزرگ ترها:به پی وی مراجعه فرمایید و بنر اختصاصی خودتون و تحویل بگیرید و شروع به سین زنی کنید. @yamahhdi_313 ‼️به پربازدیدترین بنر و نقاشی ⚠️حتما حتما باید در کانال عضو باشید تا بنرتون باطل نشود⚠️ 🌹فرصت از امروز جمعه 8 بهمن تا دوشنبه ‌ 25 بهمن خواهد بود. 🌸 اعلام نتایج 26 بهمن ماه مصادف با میلاد امام علی (ع ) 🎊🎊جوایزی به شرح زیر دریافت می کنند : 🎁1. نفر اول : بن 200هزارتومان خرید محصولات 🎁 2. نفر دوم : بن 100هزارتومان خرید محصولات 🎁3. نفر سوم : بن 50 هزارتومان خرید محصولات 🎁4 . نفرات چهارم تا دهم : ارسال رایگان سفارشات جهت شرکت در مسابقه به آیدی زیر مراجعه فرمایید👇 @yamahhdi_313 آدرس کانال👇 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 http://eitaa.com/joinchat/3168927847Ccabe86c321 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°🦋 • . ↺متن دعای عهد↯❦.• . «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» . °↵❀اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. . °↵❀اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. . °↵❀اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ . °↵❀حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ . •.✾اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان {♡ @Banoyi_dameshgh ♡}
• . سرصبح‌بردن‌نـٰام [؏] بن‌ِعلـے‌ میچسبد…! السَلآمُ‌علیك‌یـٰا اَبـا عَبْدِاللهـ وَعلی‌الارواحِ التے‌حلٺ‌بفنـٰائِكَ‌علیكِ‌مِنی‌سلآم‌‌اللهـ اَبدا مـٰابقـیتُ‌وَبقےاللیل‌وَالنَھـٰاروَلاجَعلہُ‌اللھ‌آخِر الْعَھدِمنـے لِزِیـٰارَتِکُـم…! السَلامُ‌عَلـےالحُسَین‌‌وَعَلیٰ‌علـےبنِ الحُسَین وَعَلیٰ اَولآدِالحُسَینِ‌وَعَلےاصحـٰابِ‌الحسین‌؏ . . هرصبح‌سـلام‌بھ‌آقـٰا🖐🏼🍃'! •السلام‌علیک‌یابقیہ‌اللھ‌فےارضھ؛°السلام‌علیک‌یا‌حجةاللھ‌فےارضھ؛ •السلام‌علیک‌یا‌الحجة‌اللھ‌الثانےعشر؛ °السلام‌علیک‌یا‌نور‌اللھ‌فےالظلمات‌الارض؛•السلام‌علیک‌یا‌مولای‌یا‌صاحب‌الزمان؛ °السلام‌علیک‌یافارس‌الحجاز؛ •السلام‌علیک‌یا‌خلیفہ‌الرحمن‌و‌یا‌ °شریڪ‌‌القرآن‌و‌یاامام‌الانس‌و‌الجان آقایِ‌من . .🌸'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~حیدࢪیون🍃
سلام الله علیکم تا الان فقط 2،355صلوات فرستاده شد🌹 اجرتون با شهید عزیزان هنوز ختم صلوات کامل نشده و
سلام الله علیکم 🌹 تا الان تعداد صلوات هایی که فرستاده شد 2،355 قبول باشه ان‌شاءالله اجرتون باشهید🌹
" إِنَّ رَبَّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ " یقیناََ پروردگار من شنونده دعاست...🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذڪرروزجمعه: -اللَّهُمَّ‌صَلَّ‌عَلۍمُحَمَّـدٍوَآݪ‌مُحَمَّـدٍ🌱 ⊰خدایآدرودفـرسـٺ‌برمحمدو خـٰآندان‌‌محمد⊱ ۱۰۰مرتبہ…
🔰 | یادیاران 📌هشت سال از پایان جنگ می‌گذشت که قاسم سلیمانی تصمیم می‌گیرد اولین کنگره شهدای دفاع مقدس را در ایران برگزار کند؛ اقدامی فرهنگی در جهت پاسداشت یاد و مقام شهدای جنگ تحمیلی که پیش از این در کشور بی‌سابقه بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://eltemas-2a.ir/z/725 ختم صلوات شرکت کنین لطفا
🌱📻| اگر دلتان گࢪفت یاد عاشوࢪا ڪنید و مطمئن باشیـد غم شما از غـم ام المصائب؛ خانم زینب‌ڪبـری{سلام‌اللہ‌علیہا} ڪوچڪ تر است ...🍃! 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~حیدࢪیون🍃
#رمان #عـشـق_واحـد #پارت6 سلامی تحویل امیر دادم و داخل ماشین نشستم.امیر متعجب به من و محمدحسین ن
از محل خبرگذاری برمیگشتم و در حال قدم زدن در خیابان های سرد و سوز دار شهر بودم که موبایلم زنگ خورد. با دیدن اسم شیدا نفسم را با خستگی فراوان بیرون دادم. شیدا دوست قدیمی من بود. دوستی که ناگهان با وجود یک عشق دروغین از زمین تا آسمان به تغییر کشیده شده بود. تغییری باور نکردنی! دکمه ی سبز را فشار دادم: _بله؟ _سلام خانوم خانوما! دیگ مارو محل نمیزاریا! _شرمنده سرم شلوغ بود! خوبی؟ _ببینمت بهتر میشم رفیق جان. امروز میتونی بیای به جای همیشگی؟ خواستم حرفی بزنم که مانع شدو گفت: _لازمه ببینمت لیلی خانم. _خب باشه! یک ساعت دیگه اونجام. کنار دریاچه روی نیمکت نشسته بود. به سمتش رفتم! تا مرا دید به سمتم امدو تا سلام دادم مرا به آغوش کشید. نشستیم. بینمان سکوت بود. نگاهش کردم. آرایشی که چهره ی معصومش را به نابودی کشیده بود و شیدایی که حالا... دلم برای خودش تنگ شده بود نه چیزی که الان بود. صدایش مرا از فکر بیرون کشید _سرد بودنت اذیتم میکنه لیلی! بدون اینک نگاهش کنم گفتم: _لابد دلیل داره... _دلیلش ظاهرمه که دیگ مثل قبل نیست؟ من همون شیدام! چه راحت حرف میزد از چیزی که عذاب من شده بود.با عصبانیت نگاهش کردم و گفتم: _دلیلش خودتی که داری نابود میشی! اره تو شیدایی ولی نه شیدایی که یه روز دغدغش ارزشاو عقاید محکم زندگیش بود. با بغضی که در صدایش نشسته بود گفت: _همش تقصیر این دله که عاشق شد _نه همش تقصیر توعه که اشتباه انتخاب کردی! _لیلی ماهان اونقدرام ک فکر میکنی بد نیست. اون دوستم داره! خندیدم و گفتم: _اگ دوستت داشت سعی نمیکرد تغییرت بده عزیزم. چرا نمیفهمی داره ازت استفاده میکنه! _چی میگی ما قراره ازدواج کنیم! پوسخندی گوشه ی لبم نشست و گفتم: _هه! ازدواج؟ اینم بازیشونه! _تو عاشق نشدی نمیفهمی من چی میگم. _اره تو راست میگی! من به همین راحتیا تن به این عشقای کثیف نمیدم. نفس عمیقی کشید و گفت: _اگه گفتم الان بیای اینجا واس این بود که بری با بابام حرف بزنی تا اجازه بده ماهان بیاد خاستگاری! بابام برای تو خیلی ارزش قائله! یجور دیگ بهت احترام میزاره لیلی خواهش میکنم! متعجب نگاهش کردم. انگار نمیفهمید که من چه میگفتم و چه چیزی را مدام در گوشش فریاد میزدم. عشق کورش کرده بود کرش کرده بود. _حیف اون بابا! تو میدونی چقدر غیرت داره و تعصب! تو میدونی چقدر آبروش براش مهمه! تو میدونی با اینکارت نابود میشه و عین خیالت نیست! شیدا به خودت بیا! دگر آن بغض لعنتی امانم را بریده بود. از جا بلند شدم. خواستم قدمی بردارم که صدای گرفته اش مانع شد _لیلی خواهش میکنم درکم کن به سمتش برگشتم. با بغضی که در نگاه و صدایم نشسته بود گفتم: _شیدا خانم داری فرو میری تو لجن و حالیت نیست! میترسم وقتی بیدار شی که دیگه دیر شده! اون پسره ی عوضی انسانیت حالیش نیست از تو یه عروسک برای بازی ساخته! گوش نکن به دوستت دارمایی که بوی دروغ و نفرت میدن. دلم تنگ شده برای شیدا... خیلی زیاد... اشک هایم را پاک کردمو به راهم ادامه دادم. عذابم میداد! اینطور دیدنش عذابم میداد! جامعه پر شده بود از گرگ های هوسبازی که مدام به دنبال طعمه های پاکی چون شیدا ها میگشتند. سخت بود دیدن دوست عزیزم که حالا ادم دیگری بود... تنها کاری ک از من بر می آمد دعا به درگاه خدای قلبم بود. خواستم کلید را داخل قفل در بیندازم که صدایی مانع شد: _لیلی؟ وقتی برگشتم با زینب مواجه شدم که جلوی در ایستاده بود. _سلام. چیه چیشده؟ _سلام. لیلی بیا کامپیوترمو یه نگاه بنداز هنگ کرده! _مگ جناب استاد کامپیوتر خونه نیست؟ _محمد حسینو میگی اون درگیره بیا دیگ... _ زینب من بیام تلفن بگیری دستت شروع کنی به حرف زدن با امیر میزنم کامپیوترتو داغون میکنما!!! _ ای بابا گیر دادید به ما دوتا نامردا... حسودااا ِخندیدم و گفتم: _ بزار به مامان بگم بیام ادامه دارد... @Banoyi_dameshgh
~حیدࢪیون🍃
#رمان #عـشـق_واحـد #پارت7 از محل خبرگذاری برمیگشتم و در حال قدم زدن در خیابان های سرد و سوز دا
در حال ور رفتن با کامپیوتر زینب بودم. زینب هم یه بند حرف میزد. انگار تا به من میرسید تمام خاطراتش با امیر و تمام غم هایش یاد آوری میشد. موبایلش را هم برداشته بودم تا مبادا به امیر زنگ بزند. _ خلاصه داشتم میگفتم لیلی! اصلا من نفهمیدم مامان امیر اونجا چیکار داشت! فکرشو بکن مادر شوهرم بخواد... با مشت به روی میز کامپیوتر کوبیدم و گفتم: _هووووف زینب چقدر غیبت کردی! بسه. _خب اون موبایل و بده با امیر حرف بزنم تو تو سکوت کامل کارتو انجام بده! _زینب چه اشتباه بزرگی بود! _چی؟ _شوهر کردن تو! کمی گذشت. نگاهی به زینب کردم. درحال حرف زدن با موبایلش بود. خنده ام گرفت. وقتی با امیر حرف میزد حواس و فکرش فقط پیش او بود و هیچ چیز را نمیدید! اصلا نمیتوانستم درکش کنم. به این فکر افتادم که اگر منِ بی احساس شوهر کنم شاید در حد دو ثانیه با او حرف بزنم! یا مثلا هفته ای دوبار ببینمش! اگر مثل امیر از آن سیریش ها بود میکنمش سه بار! یا یک دقیقه! اصلا این لوس بازی ها چه معنی دارد؟ _زینب پاشو برو یه لیوان آب بیار! نگاهش کردم اصلا صدایم را نمیشنید چادر سفید زینب را سرم کردم و بیرون از اتاق رفتم تا آب بخورم. داخل آشپز خانه بودم که ناخواسته چیزهایی شنیدم. _مادر من زشته این کارا! شما که میدونید من چه قصدی دارم با دختر مردم حرف بزنم که به چی برسم تهش! _محمدحسین تو بشین باهاش حرف بزن! خودت بهش بگی خیلی بهتره! هرکاری خواستی بکن. _مامان ببین ادمو تو چه مخمصه ای میزارین! باشه چشم من بهش میگم. طوری که مرا نبینند به اتاق زینب رفتم. نشسته بودم روی تخت زینب و فکر میکردم. ذهنم حسابی کنجکاو شده بود. ناگهان صدای بسته شدن در حیاط به گوش رسید. زینب پرده را کنار زد و بعد که انگار کسی را دید فورا گفت: _امیر من بعدا بهت زنگ میزنم خدافظ. به سمت من برگشت و دوباره گفت: _مژگان اومد. متعجب پرسیدم: _مژگان کیه؟ _خندیدو گفت: _خواستگار محمدحسین. چشم غره ای رفتم و گفتم: _بی مزه! _به جون تو راست میگم لیلی! مژگان دختر خالمه. محمدحسین و دوست داره ولی این داداش بی احساس ما قصد زن گرفتن نداره. الانم اومده تا باهم حرف بزنن. عجیب تر لز همه اینه که بابای مژگان به شدت با این وصلت مخالفه! _چرا؟ _شوهر خالم به شدت از نظر اعتقادی و اینا با ما مخالفه! حتی اختلاف طبقاتیمونم زیاده. بابای مژگان صاحب یه کارخونست و ماشالا وضعشون توپه. اما خب مژگان پاشو کرده تو یه کفش که من محمد حسین رو دوست دارم. بیچاره عاشق این داداش دلسنگ ما شده. _ینی چی داداشت تا اخر عمرش میخواد مجرد بمونه؟ _اینو هم که بهش میگیم میگ حالا اگه کسی پیدا شد که دلم باهاش بود و شرایط کار منو قبول کرد اونموقع برام آستین بالا بزنید. لبو لچه ام آویزان شدو گفتم: _بیچاره مژگان! _نمیخوام غیبت کنم ولی چندان بیچاره ام نیست. تو که نمیشناسیش غصشو نخور _زینب دختره با اینکارش فقط خودشو کوچیک کرد! _نه چندان کوچیکم نشد چون منو مژگان فکر اینجاشم کردیم. قرار شد جوری تظاهر کنیم که مثلا ما یعنی منو مامان مژگانو برای ازدواج با محمد حسین انتخاب کردیم و اینا... حس بدی داشتم! هم به مژگان هم به محمد حسین! فضولیم حسابی گل کرده بود! _زینب اینا کجا میشینن حرف بزنن؟ _مطمئنا تو اتاق ک نمیرن. یعنی اگ داداش منه تو همون پذیرایی یا رو تخت توی حیاط میشینه! دعا دعا میکردم که در حیاط بنشینند . چون تخت داخل حیاط زیر پنجره پذیرایی بود و من به راحتی میتوانستم گوش تیز کنم. دست زینب را گرفتم و گفتم _برو ببین کجا نشستن! خندید و مشتش را به بازویم زد. _فضول خانم! دقایقی بعد داخل شدو گفت: _حیاط! با خوشحالی نیشم تا بناگوش باز شد. دستش را گرفتم و با هم داخل پذیرایی شدیم. _زینب نگهبانی بده من ببینم اینا چی میگن. متعجب نگاهم کرد و گفت: _خب منم میخوام بشنوم . _من بعدا بهت میگم دختره ی فضول. از رفتار های خودم خنده ام گرفت! خدا مرا ببخشد اخر این فضولی کار دستم میدهدو خدا جا قشنگه ی جهنم را نصیب من میکند. واقعا حریف این ذهن کنجکاوم نمیشدم! ابتدا از آن بالا نگاهشان کردم. با فاصله نشسته بودند. مژگان درحال خودخوری بودو محمدحسین در سکوت کامل به سنگ فرش های حیاط خیره بود. گوش هایم را به پنجره چسباندم و.... ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↻📓🌪••|| "ناگهان‌باز‌دلـــــم‌یاد‌تو‌افتاد‌و‌شڪسٺ" 🌪⃟📓¦⇢ 🕊 🌪⃟📓¦⇢
- اگه طالب شهادتــی بدون که نماز خوبه اول وقت باشه وگرنه هــمه بلدن که اول غذا بخورن اول یه دل سیر چت کنن، اول بخـــوابند خلاصه اول همه کاراشــونو انجام بدن بعد نماز بخونن. کسی که به دنبـال شهادته باید از تموم تعلقات دنیا دست بکــشه :) |شهیدمحمدحسین‌محمدخانی|
✍🏻شهیدمرتضی آوینی: 🌿کارتان را برای نکنید، برای خدا کار کنید! تفاوت این‌که کسی کارش را برای خدا بکند با کسی که برای خدا کار کند، زیاد نیست؛ فقط همین‌قدر است که ممکن است (ع)در کربلا باشد و من در حال کسب برای رضای خدا...
یڪ دنیا‌ حرف‌ است در‌ این‌ جملہ‌ : براے رسیدن به باید : 🌹 نہ داشت 🌹 نہ ‌ داشت خالص‌ و‌ متواضع ‌بودند و بہ عرش ‌ ‌پا نهادند 🍃🌸حیدریون ┈•••⚜🌿🌺🌿⚜•••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑 💐پیامبر‌اکرم(صلےالله) فرمودند: 📛کسی که در سستی کند،👇 در ⚰به غصه شدید و تاریکی، تنگی قبر و 🔥 تا قیامت و محرومیّت از بشارت ملائکه رحمت مبتلا می‌شود، 💥 📛 حشر او در محشر بصورت الاغ خواهد بود نامه عملش را به دست چپ می‌دهند و حسابش طولانی می‌شود. ‼️ 💐پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌واله ضمن حدیثی در باب احوالات برزخی مردم فرمودند: ⚠️ « پس از آن بر جمعیتی گذشتم که سر و صورت هایشان را با سنگ شکسته و له می‌کردند.‼️ از جبرائیل پرسیدم: آنها کیستند؟⁉️ گفت: جمعی از امت تو هستند که نماز عشاء را نخوانده، از روی و اهمیّت ندادن به نماز آن را ترک کرده اند.❌ 📚 نصایح، ص ۱۰۸، ح ۵۲. 📚 لئالی، ج ۵، ص ۸۸.  ‌‌‎‌
💌 🌹 ‌شهـــید حمید سیاهکالی مرادی: خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود. پناه می برم به خدا از روزی که گناه، فرهنگ و عادت مردم شود. 🍃🌸حیدریون ┈•••⚜🌿🌺🌿⚜•••┈
یھ‌رفیقی‌برایِ‌خودت‌‌انتخاب‌کن ، که‌هروقت‌کنارش‌‌بود‌ی‌ نتونی‌گناه‌کنی . . خجالت‌‌بکشی‌و‌به‌‌حرمت‌پاك‌بودن‌‌ کارهایِ‌رفیقت‌‌دست‌به‌‌گناه‌‌نزنی . . شھید‌علی‌خلیلی 🌿
🔰 همیشه می‌گفت⬇️ تو زندگی آدمایی موفق‌ترن که ⬅️ در برابر عصبانیت بقیه صبور باشند و کار بی‌منطق انجام ندهند. ✅ و این رمز موفقیت او دربرخوردهایش بود. 🌺شهید ابراهیم هادی🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃🌸حیدریون ┈•••⚜🌿🌺🌿⚜•••┈