eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
3_5998922968560828482.mp3
1.89M
🌺💚 💚😍 🎙 حاج محمود کریمی
او که در شش ماهگی باب الحوائج می‌شود گر ر‌سد سن عمو حتما قیامت می‌کند:)..
❗️گرو‌مذهبی‌نداری؟!😳 تما‌گروه‌های‌مذهبی‌‌در‌لینک‌زیر... فقط‌لطفا‌دقت‌کنید‌ برای‌انتخاب‌گروه @Goroh_Iad_Mazhabi لازم‌به‌عضو‌شدن‌نیست🙂👊
هدایت شده از تبلیغات‌بزرگ‌سه‌ستاره🌟🌟🌟
💰 با ارزان ترین قیمت ها تبلیغات هزینه نیست سرمایه ای است برای آینده ✔️ 🌐پست اخر 1000ویو 13تومان +ریپ رایگان😱 🔰پست ازاد 1000ویو 8تومان +ریپ رایگان😱 @Khadmo_Reza_313 آیدی جهت مشاوره و دریافت تبلیغات @khadmoreza
وݪادت امام جواد عݪیہ‌اݪسلام رو بہ همتون تبریک میگم رفقا🙂🌱 ظاهرا امروز روز پسرم هست و .... تبریڪ بہ آقا پسرهاے کاناݪ🌱
<☘وَ وَجَدَكَ ضَالََّا فَھَدَی☘> و تو را سرگشتہ یافت پس ہدایت کرد !🌸 《سوره ضحے، آیہ۷》
شناسی تاریخ تولد:۱۳۳۶/۲/۱ تاریخ شهادت:۱۳۶۱/۱۱/۲۲ محل تولد: تہران محل شهادت: کانال کمیل (فکہ) بخشی از وصیت نامہ شهید:👇🏻 خدایا ! عشق بہ انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلہ ور است کہ اگر تکہ تکہ‌ام کنند و یا زیرسخت ترین شکنجہ‌ها قرار گیرم ، او را تنها نخواهم گذاشت . شادی روح شهید (صلوات)🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین نکنه جا بمونم.....💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او کہ در شش ماهگی باب الحوائج می‌شود گر رسد سن عمو حتما قیامت می‌کند:)..♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصـغر ای شهزادۀ نیکو لقا ای دودست کوچکت مشکل گشا ای که نامت اصغر اما اکبری گرچه طفلی لیک عین حیدری🌸🌙 ميلاد كوچكترين سردار كربلا مبارکــــــــَ باد 🎉 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️ 🌹🕊 حمید سیاهکالی‌ مرادی بسیار دستگیر فقرا بود 🤝 و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک می کرد.☔️ 🤔 به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت 🍃🌷 و بازگشت او طولانی شد 😨، وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی 💵 برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمندهٔ او نشود 😓، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه 🏠 آمده است 🌀 به روایت: همسر شهید
‌•🍂🎨• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ • ابراهیم می‌گفت : مطمئن باش هیچ چیزی مثل برخوردِ خوب روی آدم ها تأثیر ندارد .. • •🤎•
اعضای جدیدی که به ما پیوستید خیلی خوش امدید 🌹 خدارا شاکریم که خادم شما محبان امام علی ﴿؏﴾ هستیم برای چیزی که به کانال اومدید و ان شالله که موندگار باشید روی سنجاق کانال بزنید یا این لینک رو لمس کنید و از تمام مطالب ما لذت ببرید 💚 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/5265
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~حیدࢪیون🍃
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #نوزده فقط تماشایم میکرد... با دستی که از درد و ضعف میلر
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش قربانی شود.. و به هر قیمتی تنها را میخواست که دیگر از چشمانش . درد از شانه تا ستون فقراتم میدوید، بدنم از گرسنگی ضعف میرفت..و دلم میخواست فقط به خانه برگردم.. که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد. مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفسهایش به تندی میزد... با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود.. و همچنان اطراف را مبادا کسی سر برسد... زن پیراهنی سرمه‌ای پوشیده و شالی سفید به سرش بود،کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با مهربانی شروع کرد _من سمیه هستم، زنداداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه مون. سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید _یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید! من و سعد🔥هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را تا من باشم و او میدید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با _✨بسم الله.. ✨ شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند..و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم... از درد و حالت تهوع لحظه ای نمیتوانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر ✨یاالله ✨پیراهن سرمه‌ای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو هم شویم. از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد •♡حیدࢪیون♡•
~حیدࢪیون🍃
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق قسمٺ #بیست نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش قربانی شود.
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه اش به ما نیفتد.. و من در آغوش 🔥سعد🔥پاهایم را روی زمین میکشیدم... و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار اسلحه شده است... یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی.. و گوشه ای دیگر جعبه های گلوله.. نمیدانستم اینهمه ساز و برگ جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند.. که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد _سریعتر بیاید! تا رسیدن به خانه، در کوچه های سرد و ساکت شهری که آشوب از در و دیوارش میپاشید،.. هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد... به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده.. و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه،... از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه🌹 هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت.. و همین حال خرابم خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد _شما اینجا چیکار میکنید؟ شاید هم از 🔥سکوت مشکوک سعد🔥 فهمیده بود به به این شهر آمده ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید _چرا نرفتید بیمارستان؟ صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست مهمانداری کند که برای اعتراض برادر شوهرش بهانه تراشید _اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه! و سعد از اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد _دکتر تو مسجد بود... و مصطفی... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{🕊}° عَجیب‌دِلم‌گـِرفتہ...😭 دݪم‌یك‌دنیآ‌میخواهَد‌شبیہ‌دنیآی‌شما ڪہ‌همه‌چیزش🌸🌸 بوے‌خـُــدا‌بدهـَـد . .😊 شُھداگاهے‌نِگاهے . . !💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•<🧡>•° ☘《 لا تَخف وَ لا تَحزَن ، إِ نَّا مُنَجَّوكَ 》☘ خدا میگہ : نَترس ، نگران نباش ، آخہ من کہ نمی‌زارم این طوری بمونہ نجاتت میدم...!☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من و امیرعلی یک کارگاه کوچک بلوک‌زنی راه انداختیم. چندتا کارگر هم گذاشتیم بالا سر کار. امیرعلی همیشه به نیروهای کارگاه می‌گفت: «نکنه یه‌وقت بلوک‌های لب‌پریده یا سبک‌تر از حد استاندارد رو بار بزنید برای مشتری» خیلی حواسش به حلال و حرام بود. تحت هیچ شرایطی هم نمی‌گذاشت دستمزد کارگرها عقب بیفتد. همه دوستش داشتند؛ از بچه‌های بلوک‌زنی گرفته تا مشتری‌ها. 🔹 راوی: دوست شهید امیرعلی محمدیان
🕊 🍃برادرانم یا خواهرانم آرزوی شهادت داشتن به والله کافی نیست؛زیرا برای رسیدن به آن باید خود را به آب و آتش زد باید لایق شهادت شد باید غرور، کِبر ،ریا ،عصیان و همه از میان برود تا شهادت نصیبمان شود؛ به امید آن روز اللهم الرزقنا توفیق شهادته. میخواهم گمنام شوم؛ زیرا به حضرت زهرا مادران شهدای گمنام را بعضی وقتها میبینم که چه میکشند و چه میکنند. خدایا میخوام در این دنیا هیچکس مرا نشناسد... ✍وصیتنامه ی شهید مهدی بختیاری در سن هجده سالگی ۱۳۸۸
🌿 رسیدن‌‌به‌سعادت‌جزاین‌‌نخواهد‌بوده‌ که‌بایدرنج‌ها‌‌کشید،گذشت‌ها‌‌کرد.. ❤️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا