eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
ببین چه کانالی پیدا کردم •.• 🌿 پر از استوری 🎥 برترین کانال استوری در ایتا👌🏾 بیا ببین چه کردن📻 ------------------------------- j๑ïท➺ https://eitaa.com/joinchat/2730819651Cb7d1411e00 🐾 چه نوع استوری میخوای 🙀 استوری محرمی:💡! استوری مذهبی:💛! استوری ولادت:🎀! مخصوص خاص پسندا🙊♥️ یه سری بزن اینجا بیای دیگه بر نمیگردی😌🎞 ----------------------------------- ࿐💜 https://eitaa.com/joinchat/2730819651Cb7d1411e00
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡بسم رب الشهید♡ 「أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.」 🥀شهادت داستانِ ماندگاری آنانیست ڪہ دانستند دنیا جایِ ماندن نیست(:🥀 یار شهدایی به کانال استوری مذهبی ملحق شو👇 https://eitaa.com/joinchat/2049376343Cb10d94a06c ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    @estoory_mazhabi ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ #part64 این کارو کارو کردم ، واقعا جواب میده آقا دست بچه ها شو خالی ن
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ تودلم انگار رخت میشستن دلم میخواست به یکی بگم ولی نمیتونستم از اون طرفم دلشوره امونم و بریده بود همین طور صلوات میفرستادم سیع میکردم فکر نکنم بهش ولی مگه امکان داشت، من تا حالا خوابش ندیده بود بعد ۱۹ سال اومد تو خوابم و میگه زهره بانو برات خبر دارم توی ماشینمون یه حاج آقای پیر داریم دلم میخواست برم پیشش تا بگم برام استخاره بگیره یا شاید تعبیر خواب بلد باشه ولی میترسیدم . هول و ولا داشتم دلم میخواست به عمه بگم ولی بیخیال شدم .... همین طور تو فکر خودم غرق بودم که نیمی از کاروان بیدار شدن ساره ام که مدام سرش تو موبایله بعد دیدم جلو دارن یه چیزی رو انگار باز نمیکنن که چخ چخ میده صداش انگار چسبیه +ساره ببین دارن چیکار میکنن ساره ام چشم از گوشیش برداشت و به جلو نگاه کرد خیلی آروم گرفت :دارن کارتون کیک باز میکنن ،آهانی زیر لب گفتم معده مم گشنه اش بود دیدم آقا مصطفی کارتون کیک و بغل گرفته رفیقشم که پشتش داشت میومد آبمیوه دستش بود .... آقا مصطفی دونه به دونه به هر صندلی میداد که به صندلی ما رسید یه نگاهی بهمون انداخت و سرش و آورد پایین ساره برای منم گرفت منم از ساره گرفتم و آبمیوه بهمون دادن ،نمیدونم چرا آقا مصطفی مثل رفیقش باهام بد برخورد نمیکنه و انقدر مهربونه ولی رفیقش چشم دیدن من و نداره -با توام زهره هاااا +ها چیه زهر ترک شدم -حقته دارم بهت میگم آبمیوه ات با طعم چیه +آهان خوب درست بگو -وای زهره انقدر میزنمت که تا جونت در بره همین جور بهش دارم میگم این داره به کیکش نگاه میکنه و رفته تو فکر دختره..... +توهین کنی پوستت و میکنم برای من طعم سیب و به -اه منو شانس نداشتم برای من با طعم آنانای اومد که اصلا دوست ندارم +خوب بدش من تو اینو بگیر -وای که تو چقدر خوبی مرسی زهره جونم +یکم اگر اجول و گردن افتاده نباشی همه دوست دارن -آره میدونم باید مثل تو باشم یه نیش خند زدو منم اومدم یه هدیه بهش بدم که دوتا چشم داشت نگام میکرد نه بلکه لب هاش بلکه چشماش هم میخندیدن دستم و آوردم پایین اونم رفت سمت صندلیش متوجه شدم داشت نگاه داشت نگاه میکرد به همه داده یا نه که با این حرکتم مواجه شد ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ #part65 تودلم انگار رخت میشستن دلم میخواست به یکی بگم ولی نمیتونستم از
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ از زبان مصطفے💓 حرف مامان میخ شد رفت تو مغزم میترسیدم از اینکه این همه سال تلاش کردم که توجه ایی به دختر مردم نکنم و با نفسم جنگیدم ولی الان شیطون رفته باشه تو جلدم و من و بلعیده باشه ... واسم این دوست داشتن نشه گذاشت برای ازدواج اعصابم داغون بود از شهدا خواستم اگر واقعا قراره من و زهره بهم برسیم بعد شلمچه یه مسئله ایی پیش بیاد به مامان بگم ، شروع کردم به ذکر (استغفرالله) گفتن که اگر خدایی نکرده کاری کردم یا فکر بدی خدایی نکرده به ذهنم خطور کرد از بین بره . درحال ذکر گفتن بودم که ࢪضا برام تماس گرفت و بازم از نامزدش مراقبت کنم ،دلم خیلی آشوب بود از اینکه این همه تلاشم هدر رفته باشه نذر کردم اگر خدا من وبه زهره رسوند باهم یه شب جمعه بریم جمکران و نماز امام زمان بخونیم ..... توی ماشین خیلی به این فکر بودم که چجوری به مامان بگم... باز مامان چه کسی رو هم انتخاب کرده دختر عمه و رفیق همیشه همراه زهره نیش خندی به خودم زدم عقلم و دلم دوباره به جون هم افتادن عقلم⇦خوبه زهره خانم ٺبدیل شد به زهره راحت باش دلم⇦عاشق شدن خیلی خوبه وقتی میدونی میخواد زنت بشه پس چی میشه زهره صداش کنی بین عقل و دلم کم آوردم واقعا به کسی نیاز داشتم تا جواب این دو رو بده به شخصی نیاز داشتم که تا کمکم کنه بفهمم این واقعا عشقه یا نفس بین این دو موندم رفتم سراغ بهترین یار ( همونیی که تا دستم و دراز کردم ردش نکرده ){یا صاحب زمان آقا جان خودت میدونی من چمه من عاشق شدم درسته ولی نمیخوام این عاشقی گناه آلود باشه که دلت اذییت بشه انقدر استغفرالله فرستادم که خوابم گرفت. وقتی بیدار شدم دیدم وقت پخش کیک و آبمیوه است بلند شدم و شروع کردیم به پخش تموم که شد ایستادم تا ببینم کسی کم و کسری نداشته باشه که با کار زهره مواجه شدم که داشت دختر عمه شو اذییت میکرد این دختر چقدر شیطونه خدا به داد شوهرش یا خدا به داد من برسه..... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿' ° . حضرت‌رسول‌اڪرم‌فرمودند‌هرشب پیش‌ازخواب↓🌙 - 1. قرآن‌راختم‌کنید [=٣‌بارسوره‌توحید]🌱 - 2.‌پیامبران‌راشفیع‌خود‌گردانید ۱‌بار↓ [ اللهم‌صل‌علی‌محمد‌و‌ال‌محمد‌و‌عجل‌فرجهم اللهم‌صل‌علی‌جمیع‌الانبیاء‌والمرسلین‌]♥️ - 3. مومنین‌راازخودراضی‌کنید ۱بار↓ [اللهم‌اغفر‌للمومنین‌والمومنات]🍃 - 4. یک‌حج‌‌ویک‌عمره‌به‌جاآورید ۱ بار↓ [سبحان‌الله‌والحمد‌لله‌ولااله‌الا‌الله‌والله‌اکبر]✨ - شبتون‌مھدی‌پَـسند^^💚'! •
🦋─═हई╬ شب همگی حیدری🕊🌑 فردا میایم پر انرژی✋🏻🥀 ایده و پیشنهاد های خودتون رو با ما در میون بگذارید 🖋 @ya_zeinab09 صبور باشید 🕊🥀 وضو قبل از خواب یادتون نره🏴 🖇یاعلی علیه السلام 🏴 التماس دعا سر نماز هاتون مارو فراموش نکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا