╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 24
🔵 بخش اول
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين الرحمن الرحيم
مالك يوم الدين اياك نعبد و اياك نستعين
اهدنا الصراط المستقيم
هادي بالذات و شئون هدايتي او
در آيهٴ مباركهٴ «اهدنا الصراط المستقيم»﴿1﴾ مطالبي بود و هست كه بعضي از آنها به عرض رسيد. يكي از آن مطالب اين است كه همان طوري كه خدا رب العالمين است و در نتيجه معبود بالذات اوست، و لا غير، و مستعان بالذات اوست ولا غير، و اگر خودش به ما اجازه داد ما به غير او استعانت كنيم، غيري در كار نيست. بلكه همه شئون فاعليت اويند. اگر فرمود: «و استعينوا بالصبر و الصلاة»﴿2﴾ صبر و صلاة از شئون فاعليت اويند، از آيات اويند و نه بيگانه. در مسئلهٴ هدايت هم اين چنين است. اگر او رب است و او بالذات معبود است و مستعان و ما هم از حضرتش در همهٴ امور استعانت ميكنيم، در مسئلهٴ هدايت هم از حضرتش استعانت ميكنيم و لا غير. پس همان طوري كه (هو رب العالمين و لا رب سواه) (هو مالك يوم الدين و لا مالك سواه) (هو المعبود ولا معبود عداه) (هو المستعان و لا المستعان غيره)، (هو الهادي و لا هادي سواه).
اسناد هدايت به قرآن و پيامبر، اسناد به وجه الله
روي اين اصل اگر در آيهاي از آيات قرآن كريم خداي سبحان هدايت را به يك شيء و يا به يك شخص نسبت داد، معلوم ميشود كه آن شيء وجهي از وجوه خداست، و آن شخص هم وجهي از وجوه خداست. مثلاً در سورهٴ إسرا، هدايت را به قرآن كريم نسبت داد. آيهٴ 9 سورهٴ اسرا اين چنين فرمود: «ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم»﴿3﴾ اين قرآن هدايت ميكند. اگر فرمود قرآن انسانها را به طريقهٴ أقوم هدايت ميكند، نه يعني قرآن هادي مستقل است، چون لا هادي سوي الله. پس قرآن ميشود وجهي از وجوه الهي و شأني از شئون هدايت حق سبحانه تعالي. يا اگر دربارهٴ اشخاصي معين فرمود اينها انسانها را هدايت ميكنند، آن اشخاص هم چهرههاي هدايت خداي سبحاناند. در سورهٴ انبيا آيهٴ 73 به بعد اين است. فرمود: «وجعلناهم ائمة يهدون بأمرنا»﴿4﴾ ما اين بزرگان را؛ اسحاق را، يعقوب را و مانند اينها (عليهم السلام) را پيشوايان هدايت قرار داديم كه مردم را به امر ما هدايت ميكنند. نه اينكه اينها هادي بالاصاله و بالذاتاند. چون فرض ندارد كه خدا رب بالذات باشد، معبود او باشد، مستعان محض او باشد، ديگري هادي باشد. يا ديگري هم هدايت كند. ديگري در كار نيست. هر چه هست يا هر كه هست، از شئون هدايت خداي سبحان خواهند بود. از درجات فاعليت خداي سبحان بر اساس توحيد افعالي خواهند بود. اين هدايت را خداي سبحان هم به قرآن نسبت داد هم به اشخاص معين.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 24
🔵 بخش دوم
برهان اختصاص هدايت به خداي سبحان
و برهانش گذشته از آنچه كه در سورهٴ محل بحث يعني فاتحهٴ الكتاب گذشت، در سورهٴ يونس آيهٴ 35 اين چنين تقرير ميشود. فرمود: «قل هل من شركائكم مَنْ يهدي الي الحق»﴿5﴾ مگر هيچ يك از اين شركا انسانها را به حق هدايت ميكنند؟ آنگاه فرمود: «قل الله يهدي للحق»﴿6﴾ خداست كه انسانها را به حق هدايت ميكند. اين هدايت گاهي بنفسه استعمال ميشود بدون حرف جر، مثل همين آيهٴ مورد بحث «اهدنا الصراط المستقيم»﴿7﴾ گاهي با لام مثل «ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم»﴿8﴾ گاهي با الي مثل «يهديهم الي صراط مستقيم»﴿9﴾ در اينجا با لام استعمال شده است: «قل الله يهدي للحق»﴿10﴾ الله به حق هدايت ميكند. آنگاه برهاني كه بر توحيد هدايت اقامه ميشود اين است. ميفرمايد: «أفمن يهدي الي الحق أحق أن يُتَّبع أمَّن لا يهدي الا ان يُهدىٰ فما لكم كيف تحكمون»﴿11﴾ فرمود آن كس كه مردم را به حق هدايت ميكند، او شايستهٴ اطاعت و اتباع و پيروي است يا كسي كه تا خود هدايت نشود هدايت كنندهٴ ديگران نيست؟ ترديد بين دو چيز است كه هر دو به حق هدايت ميكنند، نه ترديد بين هادي و مضل باشد. در اين كريمه نفرمود: آيا كسي كه به حق هدايت ميكند بهتر است يا كسي كه مضل است و گمراه ميكند. فرمود: دو مقاماند كه هر دو به حق هدايت ميكنند ولي يكي بدون اهتدا هادي است، ديگري بعد از اهتدا هادي است. بيان ذلك اين است، فرمود: «افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع»﴿12﴾: آن كه ديگران را به حق هدايت ميكند او شايستهٴ پيروي است «امن لا يهدّي الا ان يهدي»﴿13﴾: يا كسي كه لا يهدي، لا يَهدّي اي لا يهتدي، كسي كه هدايت نميشود مگر اينكه كسي او را هدايت بكند. يعني اين دومي هم مردم را به حق هدايت ميكند ولي خود تا هدايت نشود، هادي ديگران نيست. تا هدايتش نكنند او خود هدايت نميشود تا ديگران را به حق هدايت كند. ترديد بين اين نيست كه ﴿افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن لا يهدي الي الحق﴾. ترديد بين اين دو نيست. ترديد بين اين نيست كه ﴿افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن يضل﴾. ترديد بين آن است كه ميفرمايد شما فرض كنيد كه دو مقامي كه هر دو به حق هدايت ميكنند، ولي يك مقام بدون اينكه كسي او را هدايت كند او هدايت كننده است، مقام ديگر اينكه محتاج به هدايت است تا او را هدايت نكنند او هدايت نميشود تا هادي ديگران باشد. پس اذا دار الامر بين يك مبدئي كه هادي است بدون اهتدا يعني بدون اينكه كسي او را هدايت كند او هادي است، و مبدأ ديگر و مقام ديگري كه تا هدايتش نكنند هدايت نميشود. در اينجا آنكه محتاج به هدايت نيست او «احق ان يتبع»﴿14﴾ است و آن كه محتاج به هدايت است «احق ان يتبع»﴿15﴾ نيست. اين احق در اينجا افعل تفضيل به معناي اولي و افضل بودن نيست، بلكه افعل تعييني است نظير «اُولوا الأرحام بعضهم اولي ببعض»﴿16﴾ كه تعييني است نه تفضيلي.
سؤال...
جواب: بله بحث هم در همين است كه اگر خداي سبحان هدايت را به قرآن نسبت ميدهد يا به ائمه نسبت ميدهد، نظيراين است كه استعانت را به صبر و صلاة نسبت دادهاند. اينها چون وجوه الهياند، اينها چون مجاري فيض الهياند، نه اينكه قرآن هادي بالذات باشد يا ائمه ﴿عليهم السلام﴾ هادي بالذات باشند. قرآن را كه كلام خداست، خدا تنظيم فرمود. ائمه را كه اولياي الهياند خدا پروراند. آنگاه به ما ميفرمايد هر چه ائمه فرمودند را اطاعت كنيد و هر چه قرآن فرمود اطاعت كنيد. كه قرآن و امامان ﴿عليهم السلام﴾ هاديان بالتبعاند نه هاديان بالاصاله و بالذات. زيرا در حصر «اياك نستعين»﴿17﴾ گذشت كه تنها معين بالاصاله و بالذات خداي سبحان است. ديگر موجودات هر چه هست چهرههاي هدايت اوست. وجوه نصرت اوست. پس كسي كه تا هدايت نشود هدايت نميكند، او «احق ان يتبع»﴿18﴾ نيست. كسي كه بالذات مهتدي است، خود بر صراط مستقيم كار ميكند، نيازي به هدايت ديگران ندارد، او بايد متبوع باشد. و امامان و اولياي الهي ﴿عليهم السلام﴾ چون مهتدي بالغيرند، هادي بالغيرند. و بتها و امثال ذلك چون مهتدي بالغير هم نيستند هادي بالغير هم نيستند. نه تنها هادي بالاصاله نيستند، هادي بالغير هم نيستند. كسي بايد هدايت كند كه نيازي به هدايت نداشته باشد.
سؤال...
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 24
🔵 بخش سوم
سؤال...
جواب: اينها هادي بالتبعاند ديگر. هادي بالذات كه نيستند كه. اين حق نيست ما هم كه به قرآن مراجعه ميكنيم، يا به ائمه ﴿عليهم السلام﴾ مراجعه ميكنيم نه به عنوان اينكه اينها هادي بالاصالهاند اينها پيام هادي بالاصل را ميآورند. براي اينكه قرآن كه در برابر خدا نيست. امام كه در برابر خدا نيست. قرآن و امام چهرهاي از چهرههاي هدايت خدايند. آنهايي كه بت را در برابر خدا قرار دادند اين آيه ميفرمايد به اين كه بتها و امثال اينها تا هدايت نشوند نميتوانند هدايت كنند. هدايت هم كه نشدهاند. و اما امامان و كتابهاي آسماني اينها وجوه هدايت حق است. نظير اينكه در «اياك نستعين»﴿19﴾ استعانت را مخصوص و منحصر كرديم نسبت به خداي سبحان با اينكه قرآن فرمود: «و استعينوا بالصبر و الصلوة»﴿20﴾ از نماز كمك بگيريد. نه اينكه نماز در برابر خداست بلكه نماز وجهي از وجوه اعانت خداست. صبر در برابر خدا نيست بلكه چهرهاي از چهرههاي كمك خداست که چون اينها مظاهر فعل خداي سبحاناند. قرآن در مسئلهٴ هدايت و امامان ﴿عليهم السلام﴾ در مسئلهٴ هدايت هم به شرح ايضاً. اينها در برابر خدا نيستند بلكه چهرههاي هدايت خداي سبحاناند كه هدايت صفت فعل است.
سؤال...
جواب: بله اصلاً خدا كه هدايت ميكند، انسانها را به وسيلهٴ اينها هدايت ميكند. فرمود كه ما اينها را هادي قرار داديم. يعني دنبال بتها نرويد. خوب بله ديگر. در برابر خدا چيزي قرار نداشت مگر بتهايي كه آنها قرار دادند. اين بتها تا كسي اينها را هدايت نكند، اينها نميتوانند هادي باشند. كسي هم كه اينها را هدايت نكرد. اما ديگر موجودات مثل قرآن، مثل امامان اينها چون مهتدي بالغيرند، ميتوانند هادي ناس باشند. چون خود خدا دربارهٴ امامان فرمود ما اينها را هادي شما قرار داديم «و جعلنا منهم ائمة يهدون»﴿21﴾ اما دربارهٴ بتها فرمود: «ان هي إلا اسماء سميتموها انتم و آبائكم ما انزل الله بها من سلطان»﴿22﴾ فرمود: كاري از اين بتها ساخته نيست.
فتحصل كه هدايت از آنِ هادي بالذات است. مثل استعانت كه از آنِ معينِ بالذات است. و اگر به صبر و صلاة استعانت ميشود، به دستور آن مستعان بالذات است. در مسئلهٴ هدايت هم اين چنين است. هدايت از آنِ آن هادي بالذات است كه بدون اهتدا هادي است. و اگر ما از قرآن هدايت ميگيريم يا از امامان ﴿عليهم السلام﴾ هدايت ميگيريم، به دستور آن هادي بالذات است. آن هادي بالذات همان طوري كه ميگويد: «و استعينوا بالصبر و الصلوه»﴿23﴾ در مسئلهٴ استعانت، ميفرمايد: «ان هذا القرآن يهدي للتي هي أقوم»﴿24﴾ چون من قرار دادم. اين امامان هاديان شمايند چون من قرار دادم «و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا»﴿25﴾ «لما صبروا»﴿26﴾ هم در آيهٴ ديگر است.
اقسام هدايت
هدايت دو قسم است. يك هدايت تشريعي است، يك هدايت تكويني. الان بحث در اين هدايتهاي تشريعي است. هدايتهاي تشريعي كه قانونگذاريست اين بايد باشد. و اما آن معنا البته انسان وقتي كه به يك چمن رسيد، پي ميبرد به آب. اگر درختي ديد ميبيند آبي هست. و اگر ديد كبوترها اينجا پر ميكشند ميفهمد يك آبي هست و مانند آن. از هر نشانهاي به يك امري پي ببرد، آن در مسائل تكوين است. اما در مسئلهٴ قانونگذاري و تشريع و رهآورد دين جز كتاب آسماني و امامان و معصوم و انبياء الهي راه ديگري نيست. بنابراين اينكه مي گوييم «اهدنا الصراط المستقيم»﴿27﴾ از هادي بالذات هدايت ميطلبيم و اگر خودِ هادي بالذات كتابش را يا اوليائش را براي ما به عنوان هاديان معرفي كرده است، اينها مهتدي شدهاند كه هاديِ مايند باز باذنه. و اين معنا را قرآن كريم به عنواني كه خداي سبحان اذن داده است تا اينها هاديان انسانها باشند، بيان نميكند.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 24
🔵 بخش چهارم
فرق «حق محوري» با «منشأ حق»
در سورهٴ اعراف بعضي از بحثهاي هدايت را اين چنين تنزيل ميكند. آيهٴ 159 سورهٴ اعراف «و من قوم موسي امة يهدون بالحق و به يعدلون»﴿28﴾ اين حقي كه آن قوم و علما و شايستگان قوم موسي هدايت ميكنند، حقي است كه اينها در محور آن حق هستند. و اين محور را من به آنها دادهام. آن انسان حق محور توان هدايت ديگران را دارد. اما اين محور را من دادم و به او گفتهام در محور اين حق حركت كن. فرق است بين موجودي كه «يدور مع الحق حيثما دار»﴿29﴾ و بين موجودي كه الحق منه. يك وقت ما ميگوييم «علي بن ابيطالب مع الحق يدور معه حيثما دار»﴿30﴾، يعني علي بن ابيطالب ﴿سلام الله عليه﴾ حق محور است. هر جا حق باشد او حركت ميكند. يك وقت ميگوييم «الحق من ربك فلا تكن من الممترين»﴿31﴾ حق از خداست و با علي است. بين اين دو مطلب خيلي فرق است. نه خدا با حق است، علي با حق است و حق با علي است. اما همين حقي كه با علي است از خداست. «الحق من ربك فلا تكن من الممترين»﴿32﴾ يعني اين حقيقت از خدا نشأت گرفته است. خدا فاعل اين حقيقت است. سبب ظهور اين حقيقت است. و اين حق كه از خداست ديگران اين را رها كردند علي شد حق محور. پس اگر به امام انسان تكيه ميكند چون امام مع الحق است «دور معه حيثما دار»﴿33﴾ اين حق از كجا آمد؟ از خود علي آمد؟ نه. خود اين حق مستقل بود؟ نه. از غير خدا آمد؟ نه. از كجا آمد؟ «الحق من ربك»﴿34﴾. بين «الحق من ربك»﴿35﴾ با «علي مع الحق يدور معه حيثما دار»﴿36﴾ خيلي فرق است. آن ميشود حق محور و مهتدي بالغير و هادي بالغير، خداي سبحان ميشود منشأ حق و هادي بالذات. پس اگر در سورهٴ اعراف راجع به مؤمنان قوم موسي فرمود: «و من قوم موسي امة يهدون بالحق و به يعدلون»﴿37﴾ كه اين باء، باء مصاحبت است، اين افراد مع الحقاند. در صحبت حقاند از حق جدا نميشوند، و همچنين دربارهٴ گروه ديگر هم فرمود كه اينها با حق هدايت ميكنند و از حق نميگذرند، ريشهٴ اصلياش همان آيهٴ سورهٴ آل عمران است كه ميفرمايد: «الحق من ربك»﴿38﴾. بين «الحق من ربك»﴿39﴾ با «علي مع الحق»﴿40﴾ و امثال ذلك خيلي فاصله است. آيهٴ 60 از سورهٴ آل عمران اين است: «الحق من ربك فلا تكن من الممترين»﴿41﴾. دو جا اين آيهٴ مباركه در قرآن كريم هست. يكي در سورهٴ بقره است يكي در سورهٴ آل عمران «الحق من ربك»﴿42﴾ ما تابع حقيم. حق از كيست؟ از خداست. نه حق از علي است. حق با علي است و علي با حق است. اين انسانهاي كامل كه حق محورند، حق را از كي دريافت ميكنند؟ از الله دريافت ميكنند. پس اينها مهتدي باللهاند وهادي مردم. چون از حق الهي بهره گرفتهاند، توان هدايت ديگران را دارند. بنابراين اگر گفته ميشود «اهدنا» ما را هدايت كن، به هادي بالذات تكيه ميكنيم. آنگاه هادي بالذات يعني الله، به وسيلهٴ قرآن، به وسيلهٴ اوليا، به وسيلهٴ انبيا ما را هدايت ميكند.
راههاي گوناگون دريافت هدايت الهي
او چون هادي بالذات است و كل نظام در اختيار اوست ميداند چگونه افراد را هدايت كند و ميتواند. گاهي ميبينيد يك كسي را با دوستش هدايت ميكند. گاهي شوق مطالعهٴ يك كتابي را در كسي ايجاد ميكند، مسير فكرش را عوض ميكند. گاهي توفيق هم بحث پيدا كردن خوب به او ميدهد، يك رفيقي كه هم بحث او باشد يا هم حجرهٴ خوبي براي او باشد، نصيبش ميكند كه كل جريانش عوض ميشود. گاهي به اندك چيزي راه را برميگرداند. اين طور نيست كه نظام براي خود يك حسابي داشته باشد و خداي سبحان اگر بخواهد هدايت كند، فقط و فقط از راه مسجد و مدرسه و امثال ذلك باشد، اين چنين نيست. اين «ولله جنود السموات و الارض»﴿43﴾ گاهي با كوششهاي گوناگون، گاهي با يك حرف ميبينيد مسير انسان عوض ميشود. گاهي قلب كسي را كششي در قلب ايجاد ميكند كه در مجلسي شركت بكند، وارد آن مجلس كه ميشود كل صحنه عوض ميشود. او اگر بخواهد هدايت كند سراسر عالم در اختيار اوست. راهش براي هدايت كردن باز است. گاهي بلاواسطه انديشههاي خوب در ذهن انسان القا ميكند، گاهي به وسيلهٴ كتاب، گاهي به وسيلهٴ بحث، گاهي به وسيلهٴ شاگرد، گاهي به وسيلهٴ استاد. بسياري از بزرگان ميگفتند خيلي از فيوضات را به وسيلهٴ شاگردان، خدا به ما آموخت. سؤالات خوبي كردند، احتمالاتي دادند، ما رفتيم تحقيق كرديم، از اين راه به جايي رسيديم. اين در شرح حال بسياري از علما هست. خدا اگر چنانچه بخواهد كسي را هدايت كند اين چنين نيست كه راهش مشخص باشد، راه محدود باشد، و لا غير. چون «ولله جنود السموات و الارض»﴿44﴾. آنگاه اين خدايي كه هادي بالذات است، و از راههاي گوناگون ميتواند انسان را هدايت كند،
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 24
🔵 بخش پنجم
هدايت تشريعي و هدايت تكويني
دربارهٴ انسان چندين هدايت است؛ يك هدايت تشريعي است كه به وسيلهٴ وحي و قانونگذاري انسانها را به راهشان آشنا ميكند. از سود صراط مستقيم اينها را آگاه ميكند. از ضرر انحراف و راه گمراهي اينها را با خبر ميكند. و يك هدايت ايصال به مطلوب دارد كه آن هدايت تكويني است. آن هدايت تكويني است كه حد و حصر ندارد. آن هدايت تشريعي يك راه مشخصي دارد كه قانون را انسان از كجا بگيرد؟ گفتند از كتاب و سنت ميگيريد. اين قوانين را، اين حلال و حرام بودن را، از كتاب و سنت انسان دريافت ميكند. چي حلال است و چي حرام. اما آن هدايت تكويني آن راهش محدود و منحصر نيست. كه انسان راه را تشخيص بدهد و لحظه به لحظه طي كند. و قدم به قدم هم با او باشد. در سورهٴ تغابن كه آيهاش ديروز گذشت، اين بود كه فرمود آيهٴ 11 سورهٴ تغابن «و من يؤمن بالله يهد قلبه»﴿45﴾؛ كسي كه ايمان بياورد در قدمهاي اوليه به همراه دين حركت بكند، خدا قلبش را هدايت ميكند. اين هدايت تكويني است. اين دل را ميآرماند، به اين دل اجازه نميدهد كه هر چيزي در اين دل خطور كند. مزاحمها را راه نميدهد خلاصه اوهام و خيالات را به اين دل راه نميدهد. سعي ميكند اين زمين را طاهر نگه بدارد. و اين هدايت تكويني است. و اگر چنانچه قلب را هدايت كرده است، آن هدايت قلبي با مشاهده است چون دربرابر هدايت قلبي، كوري بود. كه فرمود «و اما ثمود فهديناهم فاستحبوا العمي علي الهدي»﴿46﴾ كه در برابر هدايت، كوري بود. حقيقت هدايت معلوم ميشود بصير شدن است و بيناييست. كه بينايي و بينش غير از دانائي و فهميدن است دانايي و فهميدن گوشهاي از هدايت است، بينايي امر ديگر است. انسان كه چيزي را ميبيند خب آن راه را كه درست طي ميكند. فرمود: «و من يؤمن بالله يهد قلبه»﴿47﴾ اين دل ميآرمد.
سؤال...
جواب: بله نه به همگان اختصاص ندارد چون شرطش به مؤمنين است ديگر. نه اين , مخصوص مؤمنين است.
سؤال...
جواب: آن هدايت عامه است بله تكويني است. و عام است اين خيلي فرق دارد.
سؤال...
جواب: تكوين است منتها همانطوري كه رحمت خداي سبحان دو قسم بود يك رحمت عامه بود يك رحمت خاصه
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 24
🔵 بخش ششم
هدايت تكويني عام و خاص
هدايت تكويني هم دو قسم است يك هدايت تكويني عام، يك هدايت تكويني خاص. نظير معيت كه بحثش گذشت. خداوند سبحان يك معيت عامه دارد كه «هو معكم اينما كنتم»﴿48﴾ يك معيت خاصه دارد كه فقط با مؤمنين است. «ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون»﴿49﴾ يا «ان الله لمع المحسنين»﴿50﴾ كه در آيهٴ پايان سورهٴ عنكبوت بود. «و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين»﴿51﴾ با اينكه اينما كنتم او با شماست «هو معكم اينما كنتم»﴿52﴾، هر جا باشيد، خدا با شماست ولي مع ذلك فرمود خدا با مؤمنين هست با كفار نيست. با من خداي من است يعني با آنها نيست. هدايتهاي تكويني هم اينچنين است. در زمينههاي هدايتهاي تكويني، آيهٴ سورهٴ 47 كه به نام مبارك رسول خدا (عليه آلاف التحيه و الثناء) است اين است؛ فرمود: آيهٴ 17 سورهاي كه به نام حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) است اين است فرمود: «و الذين اهتدوا زادهم هديً و آتاهم تقواهم»﴿53﴾ يعني آنها كه هدايت شدند، آنها كه راه افتادند و ايمان آوردند و عمل كردند جزايي كه خداي سبحان به اينها ميدهد اين است كه اينها را هدايت ميكند. اين هدايت هدايت تكويني است. يعني بقيهٴ راه را به آساني طي ميكنند . نه فقط به اينها بفهماند كه راه اين است بلكه اينها را ميبرد. گاهي انسان ميبيند با يك كششي اين راه را به آساني طي ميكند علاقه پيدا ميكند كه اين كار انجام بدهد. اين ديگر نميداند كه اين علاقه را كي در او ايجاد كرد. گاهي ميبينيد انسان هر چه نصيحت به كسي ميكند او از پذيرش نصيحت استنكاف دارد از خواندن قرآن استنكاف دارد . يا از خواندن نماز استنكاف دارد . حاضر نيست كتابهاي ديني را مطالعه كند. اين آن وقتي است كه خداي سبحان او را به شدت گرفت. خداي سبحان، همانطوري كه از اين طرف ميفرمايد، «والذين اهتدوا زادهم هدي و اتاهم تقواهم»﴿54﴾ اگر كسي چند صباحي چند مدتي، دورهاي اهل هدايت بود خداي سبحان به او پاداش ميدهد هدايت تكويني نصيبش ميكند. هدايت ايصال به مطلوب را بهرهاش ميكند. در قبال اين فرمود اگر كسي مستكبرانه با دين برخورد كرد ما ديگر توفيق فهميدن آيات الهي را از او ميگيريم. ديگر كتاب ديني مطالعه بكند يا چيزي را بفهمد اينچنين نيست. وقتي هم با شما به بحث مينشيند، فقط براي اينكه حرف خودش را كه انكار و الحاد است را بزند مينشيند. نه اينكه حرف شما را بشنود. فرمود: «ساصرف عن آياتي الذين يتكبرون في الارض بغير الحق»﴿55﴾ فرمود اگر يك كسي چند مدتي هيچ نصيحتي گوش نداد متكبرانه و مستكبرانه رفتار كرد ما فهم را و توفيق پذيرش حق را از او ميگيريم. اين اصلاً حاضر نيست حق گوش بدهد، با اينكه اتمام حجت ميشود، ميفهمد، برهان را ميفهمد، اما بعد از فهميدن باز گردن نمينهد معلوم ميشود آن دل به دست ديگري سپرده خلاصه فرمود ما آن زمام را ديگر به دست شيطان ميدهيم. ميگوييم اين تو، اين عبد غاوي. اين تعبير در موارد ديگر هم هست كه اگر كسي دورهاي را به هدايت گذراند يعني قدم به قدم رفت، در مرحله بقاء فيض الهي شاملش ميشود، خداي سبحان او را بقاءً تأييد ميكند و جلو ميبرد. هم در طرف اثبات آمده هم در طرف سلب آمده. گاهي ميبينيد خداي سبحان كه بخواهد به يك انسان مبتدي پاداش اعطا كند دلهاي ديگران را هم متوجه او ميكند. كه دربارهٴ او دعا ميكنند خب دعاي ديگران دربارهٴ انسان البته مؤثر است. فرمود : آيهٴ 96 سورهٴ مريم اين است «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمان ودا»﴿56﴾ اگر كسي مؤمن بود و عمل صالح كرد، خداي سبحان مودت او را در دلهاي ديگران قرار ميدهد او هم محبوب خدا ميشود هم محبوب خلق خدا ميشود، دلهاي ديگران به او علاقهمند است. و اگر دلي نسبت به كسي علاقهمند بود آن دل دعا ميكند و دعاي دل علاقهمند يقيناً مؤثر است. اينها آثار هدايت است اينها بركات هدايت تكويني است. بركات هدايت است به نام هدايت تكويني.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 24
🔵 بخش هفتم
هدايت پيامبران و امامان ﴿عليهم السلام﴾
و اگر چنانچه همين جملهٴ مباركهٴ «اهدنا الصراط المستقيم»﴿57﴾ را انبيا هم ائمه هم داشتند، رسول خدا (عليه آلاف تحيه و الثناء) هم داشت، هدايتي كه بخواهد نصيب اينها بشود با نزول فرشتگان است. اگر خدا خواست يك بندهاي را هدايت كند بوسيلهٴ يكي از اين امور ياد شده هدايت ميكند تكويناً به نام توفيق. اگر پيامبري را خواست هدايت كند با نزول فرشتگان خاص كه «تتنزل عليهم الملائكة»﴿58﴾ با نزول فرشتگان تأييد ميكند. با نزول وحي هاي تكويني و تسديدي و نه وحيهاي تشريعي تأييد ميكند. در سورهٴ انعام جريان هدايت انبيا را كه ياد ميكند، ميفرمايد به اين كه به رسول خدا ميفرمايد كه «اولئك الذين هدي الله فبهداهم آقتده»﴿59﴾ اسم عدهاي از انبيا را ميبرد ميفرمايد اين انبيا را خدا هدايت كرد. «فبهداهم اقتده»﴿60﴾ خب انبيا را چگونه هدايت كرد؟ يعني همان هدايت عامه كه ارائهٴ طريق كرد يا ايصال مطلوب و تكويناً آنها را به مقصد آشنا كردند و رساندند نظير اين معنا را به طوري كه شامل و فراگير بشود و مؤمنين را هم در بر بگيرد آيهٴ 16 سوره مائده است فرمود «يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام»﴿61﴾ اين يهدي به بحثهاي گذشته را هم روشنتر ميكند يعني اگر قرآن هادي است در سورهٴ اسراء خدا هدايت را به قرآن نسبت داد، فرمود «ان هذا القران يهدي»﴿62﴾ نظير كتبت بالقلم است. شما يك وقتي ميگوييد من با قلم نوشتم يك وقت ميگوييد قلم نوشت. قلم اگر نوشت ابزار نوشتن است، نويسنده شماييد. وقتي كه بخواهيد مطلب را خوب روشن كنيد ميگوييد كتبت بالقلم. گاهي ميگوييد قلم، خودنويس اين خوب مينويسد. خودكار خوب مينويسد. وقتي كه ميخواهيد خوب تشريح كنيد ميگوييد كتبت بالقلم يعني اگر قلم نوشت، نويسنده من هستم. اگر در سورهٴ اسراء فرمود اين قرآن هدايت ميكند، در سورهٴ مائده فرمود كه من هستم كه بوسيلهٴ قرآن هدايت ميكنم نه اينكه قرآن هادي بالذات باشد. در پايان آيهٴ 14 اين است فرمود: «قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين»﴿63﴾ كه «يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام»﴿64﴾ نوري براي شما آمده است و كتاب مبيني آمده است به نام قرآن. خدا بوسيلهٴ اين نور به وسيلهٴ اين كتاب مبين افراد را هدايت ميكند.
فتحصل كه هدايت قرآن از باب اينكه القرآن مع الحق يدور معه حيثما دار. نه الحق من القرآن. خود قرآن من الله است چون هر گونه حقيقتي من الله است و اگر در سورهٴ اسراء فرمود قرآن هدايت ميكند. در سورهٴ مائده فرمود خدا بوسيلهٴ قرآن هدايت ميكند. «قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدي به الله»﴿65﴾ چي را؟ «من اتبع رضوانه»﴿66﴾ چي را «سبل السلام»*﴿67﴾ را . كه اين هم اصالت هدايت خدا را تثبيت ميكند و هم اينكه اگر كسي چند لحظهاي راه درست را طي كرده است بقاءً از هدايت تكويني برخوردار ميشود آن راتبيين ميكند.
(و الحمد لله رب العالمين)
انسان شناسی ۲۸۹.mp3
10.78M
انسان شناسی
آیتالله جوادی آملی
استاد شجاعی
تاریخ تولد ما از نظر خداوند، با تاریخ شناسنامهای ما متفاوت است!
کسی که از نظر خداوند، تاریخ تولدش رسیده و چشم به جهان گشوده است، چه نشانههایی دارد؟
این فرد، چه شکلی است؟
🛑توضیحات موسسه مصاف برای مشکلات پیش آمده برای استاد رائفی پور در عربستان:
🔹بهاطلاع میرسانیم که برخی عناصر دولت سعودی بر خلاف قوانین بینالملل و عرف دیپلماتیک، بدون هیچ توضیح و دلیل قانونی، اقدام به ممنوعالخروجی استاد علیاکبر رائفیپور از خاک عربستان کردهاند.
🔸لازم به ذکر است استاد رائفیپور که برای انجام حج واجب بهصورت کاملا قانونی وارد خاک عربستان شده و هیچ عمل مجرمانهای در آن سرزمین نداشته است، در فرودگاه جده از خروج ایشان جلوگیری شده و بدون هیچ توضیحی مانع بازگشت ایشان شدهاند.
🔹هرچند ایشان هنوز از عربستان ممنوعالخروج هستند اما تاکنون بازداشتی صورت نگرفته و با پیگیری دیپلماتیک وزارتخارجه جمهوری اسلامی ایران، ساکن کنسولگری و در سلامت کامل میباشند.
🔴 «مکرون» طعم دخالت در امور داخلی را دوست نداشت!
🔹فرانسه که رئیسجمهور آن همین سال گذشته در امور داخلی ایران دخالت میکرد و طی چند قرن گذشته نیز در کل جهان دخالت و استعمارگری و کشتار کرده است، اکنون به متحدین خود در اتحادیه اروپا و سازمان ملل میگوید در امور داخلی ما دخالت نکنید!
🔹یاد اون ضرب المثلی افتادم که میگه: اول یه سوزن به خودت بزن بعد یه جوالدوز به همسایه :))
🔴 ️قطع صادرات گاز به عراق تکذیب شد
🔹 مدیر دیسپچینگ شرکت ملی گاز ایران:
گاز صادراتی به عراق برقرار بوده و همچنان هم برقرار است؛ ولی به علت گرمای بیش از حد هوا در مناطق جنوب و جنوب غرب کشور، راندمان تجهیزات در بخشهای تولید و انتقال با اختلال عملکرد مواجه شدهاند که این موضوع انتقال گاز به شبکه گاز غرب کشور را متاثر کرده است.
🔹 به همین دلیل از چند روز گذشته حدود ۵ تا ۱۰ میلیون مترمکعب در روز از گاز صادراتی به عراق نسبت به متوسط ماه قبل از آن کاهش یافته است.
Tafsir E Hamd 25_برش.mp3
4.16M
تفسیر سوره حمد 25
آیت الله جوادی آملی
💜بخش اول
حجم : ۳:۹۰ مگابایت
زمان : ۱۷دقیقه
Tafsir E Hamd 25_برش_1.mp3
4.34M
تفسیر سوره حمد 25
آیت الله جوادی آملی
💜بخش دوم
حجم : ۴ مگابایت
زمان : ۱۸دقیقه
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش اول
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين الرحمن الرحيم
مالك يوم الدين اياك نعبد و اياك نستعين
اهدنا الصراط المستقيم
تكويني بودن هدايت در «اهدنا الصراط المستقيم»
اين آيهٴ مباركه «اهدنا الصراط المستقيم»﴿1﴾، اموري را دربردارد كه بعضي از آنها به عرض رسيد و اشاره شد به اينكه وقتي خدای سبحان انسان را به وسيلهٴ وحي به راه راست هدايت كرده است، انساني كه به حالت ايمان و خضوع در آمد، و خواندن نماز نصيب او شد، او از خداي سبحان هدايت صراط مستقيم را مسئلت ميكند، يا به معناي آن است كه اين توفيق را كه به ما دادي ادامه بده و اهدنا يعني «أدمنا» نه هدايت به معناي ادامه استعمال بشود . هدايت يعني اين هدايت داده را استمرار بده يا نه همان هدايت تكويني مراد است يعني لطفت كه شامل حال ما شد، ما را تشريعاً به راه راست هدايت كردي توفيق طي اين طريق را هم به ما مرحمت بكن. صرف دانستن كافي نباشد آن نورانيتي كه در پرتو آن نورانيت انسان اين راه را به درستي طي ميكند، به ما مرحمت كن.
راههاي دستيابي به هدايت تكويني
خودش هم در سورهٴ مباركهٴ تغابن فرمود: «و من يؤمن بالله يهد قلبه»﴿2﴾ كه نشانهٴ هدايت تكويني است. در سورهٴ نور آيهٴ 54 اينچنين فرمود: «قل اطيعوا الله و اطيعوا الرسول فان تولوا فانما عليه ما حمل و عليكم ما حملتم و ان تطيعوه تهتدوا»﴿3﴾ ما كه از خداي سبحان هدايت طريق مستقيم را مسئلت ميكنيم، سخن خداي سبحان اين است كه اگر شما خدا را اطاعت بكنيد، هدايت ميشويد. اين از باب اتحاد مقدم و تالي است؟ يا نه اگر چنانچه اطاعت بكنيد آن هدايت تكويني نصيبتان ميشود. يعني بعد از تمام شدن حجت، بعد از اينكه راه معلوم شد اگر اين راه را مقداري طي كرديد آنگاه آن هدايت تكويني نصيبتان ميشود. آنگاه راه را به خوبي طي ميكنيد شما دو نفر را حساب كنيد كه، هر دو دستورات ديني را ميدانند يكي با رغبت و ميل عمل ميكند، يكي عمل نميكند. آنكه عمل ميكند توفيق الهي نصيبش شده است به نام هدايت تكويني. آنكه عمل نميكند از آن هدايت تكويني محروم است. ما كه در نماز و غير نماز عرض ميكنيم؛ «اهدنا الصراط المستقيم»﴿4﴾ نه يعني براي ما احكام را بيان كن و تبليغ كن كه ما بفهميم چي واجب است و چي حرام بعد از اينكه تبليغ به عمل آمد ما فهميديم چي واجب است چي حرام، از خداي سبحان مسئلت ميكنيم، توفيق طي اين راه را به ما بده. خدا هم ميفرمايد شما چند قدم اين راه را طي كنيد، بعداً هدايت ميشويد. «ان تطيعوه تهتدوا»﴿5﴾ نه يعني إن تطيعوه تهتدوا تشريعاً اين كه ميشود اتحاد مقدم و تالي. مثل آن است كه بگويد ان تطيعوه تطيعوه نه «ان تطيعوه»﴿6﴾؛ اگر اين راه را اطاعت كنيد و طي كنيد آنگاه مهتدي ميشويد تكويناً.
نظير آنچه فرمود «اما من اعطي و اتََّقي و صدَّق بالحسني فسنيسره لليسري»﴿7﴾ ما اول راه را براي همه بيان كرديم اگر كسي اين راه را چند قدمي طي كرد، بعداً ما طي اين راه را براي او آسان ميكنيم خيلي به آساني متدين هست. اگر انجام كارهاي واجب به نام جهاد اكبر دشوار است براي او سهل است. او به آساني مواظب زبانش است. به آساني از مال حرام ميگذرد . اگر ديگران در برابر مال حرام دستشان ميلرزد اين خيلي به آساني از حرام پرهيز دارد «فسنيسره لليسري»﴿8﴾ يعني اليسري براي او سخت نيست اطاعت كردن. پرهيز از گناه براي او دشوار نيست. خيلي به طور عادي اطاعت ميكند و از گناه پرهيز ميكند اين ميشود هدايت تكويني. پس اگر ما از خداي سبحان مسئلت ميكنيم، ميگوييم «اهدنا الصراط المستقيم»﴿9﴾، حضرتش هم راه را نشان داد؛ فرمود «ان تطيعوه تهتدوا»﴿10﴾ نظير آيهٴ سورهٴ تغابن كه «و من يؤمن بالله يهد قلبه»﴿11﴾
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش دوم
هدايت تكويني در قرآن
آنگاه نمونههايي از اينكه خداي سبحان چه افرادي را به راه راست هدايت كرده است، در موارد گوناگون ملاحظه ميفرماييد. در همان آيهاي كه پايان بحث ديروز، تلاوت شد و تتمهاش مانده بود در سورهٴ مائده آيهٴ 16 اين است فرمود «قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام»﴿12﴾ هم به ما فهماند اگر قرآن هادي است ابزار هدايت است نه هادي بالذات. يعني اگر در سورهٴ اسراء هدايت به قرآن نسبت داده شد و گفتيم «ان هذا القرآن يهدی للتي هي اقوم»﴿13﴾ در حقيقت هادي خداست و قرآن ابزار هدايت است. فرمود اين كتاب و نور مبين آمده است كه خداي سبحان بوسيلهٴ اين كتاب هدايت ميكند. «يهدي به الله»﴿14﴾ كي را؟ اين كتاب كه «هدي للناس» است كتابي كه «للعالمين نذيرا»﴿15﴾ است كتابي كه «ذكري للبشر»﴿16﴾ است. ولي مع ذلك فرمود بوسيلهٴ قرآن ما يك گروه خاصي را هدايت ميكنيم اين گروه خاص همان مؤمنينند كه از هدايت تكويني برخوردارند و گرنه كه هدايت تشريعيش كه عالمي است. اين قرآن همان وقتي كه نازل شد فرمود من جهانيام، «للعالمين نذيراً»﴿17﴾ «و ما هي إلاّ ذكري للبشر»﴿18﴾. تا آنجا كه جاي بشريت است اين قرآن حجت بالغهٴ خدا است. اما در اين سورهٴ مائده ميفرمايد خدا به وسيلهٴ اين قرآن يك گروه مخصوصي را هدايت ميكند و آنها كيانند؟ «يهدي به الله من اتبع رضوانه»﴿19﴾ كساني كه تابع رضوان خدايند يعني هر كاري را لله انجام ميدهند و رضاي حق را طلب ميكنند، اين گروه كه راهيان راه الهياند، خدا اينها را تكويناً در مرحلهٴ بقاء دستشان را ميگيرد به راه سلامت ميرساند. خيلي آسان، سالم از اين دنياي پر خطر بيرون ميروند. اگر دربارهٴ مسيح (سلام الله عليه) دربارهٴ يحيای شهيد (سلام الله عليه) آمده يكجا با الف و لام يكجا بي الف و لام «و السلام عليَّ يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعثُ حيا»﴿20﴾ يعني اين نشئات سه گانه را با سلامت طي ميكند، سالماً ميميرند. كسي سالماً ميميرد كه سالماً زندگي كرده باشد. و كسي سالماً در قيامت محشور ميشود كه سالماً مرده باشد. يحيي (سلام الله عليه) اينچنين بود «سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا»﴿21﴾ خدا فرمود من يك عده را سالماً به مقصد ميرسانم. اين ميشود هدايت تكويني. «و يهديهم الي صراط مستقيم»﴿22﴾.
سؤال...
جواب: «أرني الحق حقاً حتي اتبعه»﴿23﴾. آن هدايت تكويني است . يعني طوري روشن كن كه ديگر من تجاوز نكنم. آن نورانيت را به من مرحمت كن كه خوب ببينم .
اصل اينكه هدايت به معناي ايصال به مطلوب است در قرآن آمده در چند جا . خواه مطلوب بد , خواه مطلوب خوب، يك وقت دست كسي را ميگيرند، به مقصود او ميرسانند اين ميشود هدايت تكويني خواه مقصود بد خواه مقصود خوب
سؤال...
جواب: بله ديگر، چون معنويات هم مثل ماديات مخلوق خداي سبحانند ديگر. مثلاً اگر خداي سبحان اين نور چشم را مرحمت كرده است آن نور دل را هم او مرحمت ميكند. اين دعاي تعقيب نماز صبح كه از امام رضا (سلام الله عليه) رسيده است و ديگران هم چنين ميكنند؛ «و النور في بصري و البصيرة في ديني»﴿24﴾ هر دو را انسان از خدا ميخواهد. «و اجعل النور في بصري و البصيرة في ديني»﴿25﴾ اين هر دو تكويني است هم نور چشم را انسان از خدا ميخواهد اين امر تكويني است، هم نور دل را از خدا ميخواهد اين امر تكويني است.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش سوم
عدم اختصاص هدايت تكويني عام به مؤمنان
در سورهٴ صافات فرمود اينها را به آن مقصودشان، به مقصدشان راه نمايي كنيد . دو سه آيه كنار هم است در سورهٴ صافات ظاهراً نيست. «فاهدوهم الي صراط الجحيم»﴿26﴾ يعني در قيامت خداي سبحان به فرشتهها دستور ميدهد كه اين كفار و فسقه را هدايت كنيد به راه جهنم . آنها راه جهنم را هم نميدانند يعني يكي از بلاها و عذابهايي كه كفار در قيامت مبتلايند اين است كه بايد بروند جهنم اما سرگردانند راهش كجاست . عدهاي اينها را مستقيم به جهنم ميبرند. «فاهدوهم الي صراط الجحيم»﴿27﴾ نه يعني تبليغ كنيد كه هدايت، هدايت تشريعي باشد چون در قيامت سخن از تشريع نيست. يعني دستشان را بگيريد برسانيد. مقصودشان هم جهنم بود منتها نميدانستند جهنم مقصودشان است چيز ديگر خيال ميكردند. هدايتشان كنيد به راه جهنم . «فاهدوهم الي صراط الجحيم»﴿28﴾ فرمود «فاهدوهم الي صراط الجحيم و قفوهم انهم مسئولون ما لكم لا تناصرون»﴿29﴾ فرمود اينها را هدايتشان كنيد به جهنم، به راه جهنم. اين هدايتِ تشريع نيست، يعني اينها را ببريد در دنيا به فرشتهگان خداي سبحان دستور ميدهد كه اين شخص را به راه خير ببريد. توفيق، درك، بينش، گرايش، علاقه پيدا ميشود امكانات را از بيرون گرايش را از درون فراهم ميكند انسان به خوبي موفق ميشود. گاهي كه خداي سبحان بخواهد امتحان بكند اينچنين است، كه همهٴ وسايل را فراهم ميكند تا انسان را بيازمايد. گاهي هم كه بخواهد هدايت تكويني بكند همهٴ وسايل را از درون و بيرون فراهم ميكند تا انسان را بيازمايد. آنگاه انسان در هنگام تهيهٴ وسايل به خوبي راه را ميبيند و انجام ميدهد. و همهٴ وسايل را هم خداي سبحان برايش فراهم ميكند و آماده ميكند. اين ميشود هدايت تكويني. بنابراين هدايتي كه در سورهٴ صافات آمده است كه «فاهدوهم الي صرط الجحيم»﴿30﴾ اين هدايت تكويني است چون در قيامت سخن از تشريع نيست.
چه اينكه بهشتيها هم ميگويند «الحمد لله الذي هدانا لهذا»﴿31﴾ آنجا هم سخن از تكوين است نه تشريع. خدا را شكر كه ما را به اينجا رساند . اين تكوين است. تشريع آن است كه براي انسان قانون معين كنند كه انسان بعد از درك قانون بفهمد چي واجب است چي حرام يا اطاعت كند يا تمرد. اما تكوين آن است كه گرايش و بينش و هوش و وسايل را فراهم بكند تا انسان راه را طي كند.
سؤال...
جواب: نه منظور اين است كه هدايت به آن معنا كه شامل همه شده است خداي سبحان همه را هدايت كرده است. بهشتيان كه در بهشت ميگويند خدا را شكر ميكنيم كه ما را هدايت كرد ، يعني خدا را شكر ميكنيم كه براي ما احكام گفت؟ كه اين احكام را براي همه گفت. آني كه در بهشت از بهشتيان شنيده ميشود، اين است كه خدا را شكر ميكنيم كه ما را به اينجا رساند. خدا را شكر ميكنيم كه به وعدهاش وفا كرد. خدا را شكر ميكنيم كه حزن و اندوه را از ما برداشت. خدا را شكر ميكنيم كه زمين بهشت را ارث ما قرار داد. اينها محامد اهل بهشت است. «الحمد لله الذي اذهب عنا الحزن»﴿32﴾ «الحمد لله الذي هدانا لهذا»﴿33﴾ «والحمد لله الذي صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوأ من الجنة حيث نشاء»﴿34﴾. اينها محامد اهل بهشت است.
سؤال...
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش چهارم
جواب: درست است ولي منظور اين است كه آن امري نيست مخصوص اهل بهشت، و اين دارد محامد بهشتيان را ذكر ميكند. آن حمد خدا را كه براي ما احكام بيان كرد . صرف تبيين احكام انسان را به بهشت نميرساند براي اينكه «هديً للناس» بود. جهنميها هم ميگويند به اينكه براي ما گفتند احكام را براي ما گفتند خزنهٴ جهنم از جهنميان سؤال ميكند «أ لم يأتكم نذير قالوا بلي قد جاءنا نذير فكذبنا و قلنا ما نزل الله من شي ان انتم إلاّ في ضلال كبير»﴿35﴾ بنابراين آنچه مهم است آن عنايتي الهي است كه انسان را به مقصد و مقصود ميرساند.
رسالت و هدايت، منّت الهي
و اين را دربارهٴ انبياء چنين ميفرمايد: در سورهٴ صافات راجع به موسي و هارون ﴿عليهما السلام﴾ لسان قرآن كريم اين است. آيهٴ 114 به بعد سورهٴ صافات «ولقد مننا علي موسي و هارون و نجيناهما و قومهما من الكرب العظيم و نصرناهم فكانوا هم الغالبين و آتيناهما الكتاب المستبين و هديناهما الصراط المستقيم»﴿36﴾ ما بر موسي و هارون منت نهاديم. منت آن نعمت سنگين است. آن نعمتي كه حملش مشكل است آن را ميگويند منت. رسالت، منت است. هدايت، منت است و مانند آن. خداي سبحان با آفرينش اين مجموعهٴ نظام، آسمان و زمين، خلق آفتاب و آب و امثال ذلك منت ياد نكرد. نفرمود من بر شما منت نهادم كه بر شما آفتاب خلق كردم يا آب خلق كردم. منت هي النعمة الثقيله. آن نعمت وزين را ميگويند منت. اما دربارهٴ رسالت سخن از منت است «لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا»﴿37﴾ هدايت سخن از منت است «بل الله يمن عليكم أن هداكم للايمان»﴿38﴾ و مانند آن. دربارهٴ موسي و هارون ﴿عليهما السلام﴾ سخن از منت است. فرمود ما بر اينها منت نهاديم. اينها را چكار كرديم؟ اينها را در جنگ پيروز كرديم. بعد به اينها چي داديم؟ به اينها تورات داديم. بعد چكارشان كرديم؟ اينها را به راه راست هدايت كرديم. خوب اين هدايت راه راست به معناي تشريع كه براي همهٴ بنياسرائيل بود. براي همهٴ بنياسرائيل مسئلهٴ تشريع احكام بود. اختصاصي به موسي و هارون ﴿عليهما السلام﴾ نداشت. اين منتي بر موسي و هارون نبود. اينكه ميفرمايد: ما بر اينها منت نهاديم، به اينها كتاب مستبين داديم، اينها را به صراط مستقيم هدايت كرديم، يعني تكويناً. يعني آن توفيق را داديم. آن نورانيت را به ايشان داديم.
سؤال...
جواب: اگر هدايت تشريعي شد، مكلّف به حسن اختيار خود چند قدم عمل كرد، اطاعت كرد، آنگاه هدايت تكويني نصيبش ميشود. «ان تطيعوه تهتدوا»﴿39﴾ «و من يؤمن بالله يهد قلبه»﴿40﴾. اوّل سخت است براي انسان، بعد آسان ميشود. اينكه بعد آسان ميشود، همهٴ مشكلات را خداي سبحان حل ميكند، اين هدايت تكويني است. اين اول رايگان نصيب كسي نميشود. اگر يك كسي چند قدمي اين راه را طي كرد، آنگاه آن هدايت تكويني نصيبش ميشود. اگر موسي و هارون ﴿عليهما السلام﴾ آن مشكلات را تحمل نميكردند، اين هدايت تكويني نصيبشان نميشد.
سؤال...
جواب: اين چون يقين را براي متقين بيان كرد خداي سبحان هم دربارهٴ متقين دارد: «ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً»﴿41﴾ اينها اهل تقوي شدند، خداي سبحان اين نورانيت را به ايشان مرحمت كرده است. نه اينكه متقي از پيش خود اين نورانيت را دارد. تقوا هم همان عبادت خاصه است. والحمد لله رب العالمين
سؤال...
جواب: مبتدي چون از هدايت تكويني هنوز برخوردار نشده و مختار است. «انا هديناه السبيل»﴿42﴾ مبتدي بين دو راه ايستاده است «و هديناه النجدين»﴿43﴾ نجد خير و نجد شر. اگر به حسن اختيار خود راه خير را چند قدم طي كرده است، ايمان آورد و اطاعت كرد بقيهٴ راه را به آساني طي ميكند. آن بقيه ميشود تكويني.
سؤال...
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش پنجم
رهزني شيطان، در صراط مستقيم
جواب: بله مادامي كه در غير معصومين بله چون بالاخره شيطان در همهٴ اين راهها هست. شيطان هم در همين راهها هست اين راه مستقيم شيطان ، آدرسش را قرآن كريم مشخص كرد. گفت من راههاي انحرافي من نيستم براي اينكه آنها را ديگر من دادم به مأمورين جزء و خودشان شيطان شدند. آدرس من همين صراط مستقيم است، من جاي ديگر كار ندارم. «لاقعدن لهم صراطك المستقيم»﴿44﴾ من سر راه مينشينم. منتها اين صراط مستقيم طولانيست. از مراحل بدوي شروع ميشود تا لقاء الله. اين اوائل راه و تا حدودي اواسط راه شيطان هست. از آن به بعد ديگر جاي نفوذ شيطنت نيست . انسان اگر اين مقدار راه را طي كند از اوائل بگذرد از اواسط بگذرد به آن بخش سوم برسد، يعني جزء عباد مخلص بشود، شيطان ديگر آنجا راه ندارد اصلا و گرنه گفت من سر راه مينشينم. جاي ديگر من نيستم جايي كه پرتگاه است من نيستم. من سر راه مينشينم دست اينها را ميگيرم پرت ميكنم. كارم اين است. «لاقعدن لهم صراطك المستقيم»﴿45﴾ همين جا كمين ميزنم. خداي سبحان هم فرمود: پيامبر من هم در همين جاست خود من هم در اينجا حضور دارم و اينها را راهنمايي ميكنيم. دربارهٴ پيامبر هم فرمود: «يس و القرآن الحكيم انك لمن المرسلين علي صراط مستقيم»﴿46﴾ تو بر صراط مستقيم هستي. تو جلو داري ميروي اين قافله هم بدنبال تو دارند ميآيند. اين هم كمين ميزند. من هم كه خدايم كارم روي اين صراط مستقيم است شما اگر اين مقدار را طي كنيد ديگر از كمين شيطان بيرون ميرويد يعني وقتي برسيد به مرحلهٴ اخلاص شيطان بلد نيست چگونه مخلصين را فريب بدهد.
عدم دسترسي شيطان به مخلَصين
آنچه را كه مخلَصين دنبال او هستند، شيطان نميفهمد. آنچه كه ابزار كار و بازي شيطان است، مخلصين روي او پا گذاشتند اين است كه اوايل راه جاي شيطنت هست كه كمين بزند اما اواخر راه جاي شيطنت نيست. لذا اگر اخلاص را رها كنند از آن بخش سوم ميافتند توي بخش دوم و اول، خطر دارد. اين اخلاصي كه حفظ بكنند در دسترس كسي نيستند لذا شيطان گفت «الا عبادك منهم المخلَصين»﴿47﴾ خداي سبحان هم فرمود به اينكه تو بر بندگان مخلَص من راه نداري.
سؤال...
جواب: بله؟ قبل از تشريع. تشريع بايد باشد برنامه بايد باشد تا به يك كسي توفيق طي آن راه را بدهند. آن هم به نوبهٴ خود شرع است چون يكي از حجج الهيّه شرع است ديگر. بعضي از چيزها را عقل ميفهمد انسان اگر دسترسي پيدا نكرده است، به اينكه بفهمد «لا تأكلوا اموالكم بينكم بالباطل»﴿48﴾ ولي عقل ميگويد خوردن مال مردم حرام است. خب اين حجت شرعي است ديگر. خود عقل حجة شرعيه «ان لله علي الناس حجتين، حجة ظاهرة و حجة باطنة»﴿49﴾ عقل حجت شرعيست. كه بوسيلهٴ عقل هم عبد بر مولا احتجاج ميكند هم مولا بر عبد. آنگاه خداي سبحان ميگويد من حجت را به شما دادم ديگر. اگر چيزي كه عقل نفهمد، نظير خصوصيتهاي عبادي و امثال ذلك البته شخص معذور است.
سؤال...
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش ششم
سؤال...
جواب: ممكن است غير معصوم هم به مقام اخلاص برسد. از آن طرف هر معصومي مخلَص هست اما از اين طرف هر مخلَصي معصوم باشد لازم نيست.
سؤال...
جواب: گمراه نميشود ديگر، حفظ ميشود.
سؤال...
جواب: امكان چرا امكان هست لذا بايد اخلاصش را حفظ كند. اگر اخلاصش را حفظ نكرد اين خطر هست.
سؤال...
جواب: بالاخره شيطان مواظب است ببيند كه اين سقوط ميكند ميآيد تو بخش دوم و اول كه بگيرد يا نه. مادامي كه آنجا هست دسترسي به او ندارد.
سؤال...
جواب: چرا خود انسان از درون خود ميتواند بالاخره فريب بخورد. ديگر
سؤال...
جواب: انحصارش از كجاست؟ مثلا او عامل قريب است «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه»﴿50﴾ آن خناسي كه «يوسوس في صدور الناس»﴿51﴾ او كمين كرده در بخش اول و دوم. اما آن نفسي كه با انسان همواره هست، «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد»﴿52﴾ آن همواره با انسان است.
سؤال...
جواب: سرپيچي از تكوين؟ نه اگر محال باشد كه ميشود جبر. تكوين در حد يك توفيق است. راه را انسان به آساني طي ميكند. و الا ميشود جبر.
سؤال...
جواب: نه ترك اولي يعني مثلا دو تا مستحب بود يكي افضل بود و يكي
ادامه سؤال قبلي:
جواب: بله؟ نه حالا جريان حضرت آدم ﴿سلام الله عليه﴾ ميرسيم به اينكه او اصلا تشريع نبود. چون در آن عالم سخن از تشريع نيست بعدا كه به زمين آمد شد اولين پيامبر و تشريع از اين بعد هست . ولي ممكن است يك امري افضل باشد نسبت به يك امر ديگر اينها چون ابرار دارند و مقربين. «حسنات الابرار سيئات المقربين»﴿53﴾ باشد و گرنه متروك و امثال ذلك آنجا نبود.
هدايت نيكان، شرح صدر
بنابراين اگر خداي سبحان بخواهد كسي را به راه راست تكويناً هدايت كند خود اين شخص بايد مقداري از اين راه را طي كند تا توفيق هدايت تكويني نصبيبش بشود. و همانطوري كه در سورهٴ تغابن فرمود: «و من يؤمن بالله يهد قلبه»﴿54﴾ در سورهٴ انعام هم تشريح ميكند كه اگر ما خواستيم كسي را هدايت كنيم قلب او را روشن و منشرح ميكنيم. شرح صدر به او ميدهيم. آيه 125 سورهٴ انعام فرمود: «فمن يرد الله ان يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كانما يصعَّد في السماء»﴿55﴾ اگر كسي خواست، خدا خواست كسي را هدايت كند قلبش را باز ميكند. شرح صدر به او مرحمت ميكند. قلب مشروح معارف بلندتر را درك ميكند. همان بياني كه اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) در آن حديث به كميل فرمود: «يا كميل ان هذه القلوب أوعية فخيرها اوعاها»﴿56﴾؛ اين دلها ظروف انديشههاست، بهترين دل آن قلبي است كه ظرفيتش بيشتر باشد. آن قلبي كه ظرفيتش بيشتر است براي درك مطالب بلندتر، او از شرح صدر برخوردار است. در اين كريمه فرمود: خدا هر كه را بخواهد هدايت كند، شرح صدر به او مرحمت ميكند. و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را ميبندد. خب اين تشريعي است يا تكويني؟ تشريعي كه براي همه يكسان است. فرمود: «هدي للنّاس»﴿57﴾، به همهٴ مردم بدهيد. نه اينكه اول شرح صدر به كسي مرحمت كند يا قلب كسي را ببندد. اول به عنوان هدايت عامه، همگان را هدايت ميكند «نذيراً للبشر»﴿58﴾ «ذكري للبشر»﴿59﴾ «نذيراً للعالمين»﴿60﴾ اگر كسي اين راه را مقداري طي كرده است، خدا به او شرح صدر ميدهد. «لكيلا تأسوا علي ما فاتكم و لاتفرحوا بما آتاكم»﴿61﴾؛ مثل يك درياي عظيم. اگر چيزي وارد دريا بشود، دريا را تكان نميدهد. چيزي از دريا گرفته بشود، دريا را كم نميكند. طوري كه او نگران بشود. قلب مشروح اين چنين است؛ اگر حادثهٴ تلخي بيايد او غمگين نميشود، نعمتي به او برسد او مسرور نخواهد شد. چون هر دو را به عنوان آزمون الهي ميداند. اين قلب مشروح جا براي حوادث نيست خلاصه. اين شرح صدر است.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش هفتم
گمراهي منحرفان، تنگ جاني
آنگاه وقتي كه فرمود: هر كه را خدا بخواهد گمراه كند قلبش را ميبندد، ذيلاً بيان كرد «كذلك يجعل الله الرجس علي الذين لا يؤمنون»﴿62﴾ اين رجس و پليدي را كه عبارت است از بستن دل و تنگي جان است، خدا بر افرادي كه ايمان نياوردند تحميل ميكند. معلوم ميشود اگر شرح صدر اعطا ميكند به مؤمنين مرحمت ميكند. اگر بستن دل بر كسي تحميل ميشود، آن كسي است كه رجس و گرفتاري عدم ايمان دامنگير او شد. «كذلك يجعل الله الرجس علي الذين لا يؤمنون»﴿63﴾ آنگاه معلوم ميشود #شرح_صدر_طهارت است و #ضيق_صدر_رجس، پليدي. اين پليدي كه انسان بايد از آن مهاجرت كند. پس اين طور نيست كه بدواً، رايگان خداي سبحان قلب كسي را مشروح كند يا دل كسي را ببندد. اين چنين نيست. و در سورهٴ كهف جريان اصحاب كهف را كه تشريح ميكند، ميفرمايد اينها قيام كردند مبارزه كردند، دست از آسايش كشيدند، ما هم يك هدايت زائدي به اينها داديم. اين هدايت زائد همان هدايت تكويني است نه تشريعي. چون تشريع كه نسبت به همه شد. در سورهٴ كهف آيهٴ 13 فرمود: «نحن نقص عليك نبأهم بالحق إنّهم فتية آمنوا بربهم و زدناهم هدي»﴿64﴾ اينها يك رادمرداني بودند كه براي خدا قيام كردند. شاب نبودند، فتي بودند. سخن از فتوت است. و گر نه سنشان كم نبود. اينها جوانمرد بودند و نه جوان. سخن از فتوت است «انهم فتية آمنوا بربهم»﴿65﴾ يك جوانمرداني بودند كه قيام كردند، ما هم هدايتشان را زياد كرديم. نه هدايتشان را زياد كرديم يعني احكام را برايشان گفتيم كه بشود تشريعي. اين هدايت كه تكويني است، دربارهٴ اينها افزوده كرديم، راه را به خوبي ديدند. به آساني راه را طي كردند. و از هيچ خطري نترسيدند. «انهم فتية آمنوا بربهم و زدناهم هدي»﴿66﴾.
هدايت به سخن نيك و پاكيزه
در سورهٴ حج وقتي جريان اهل بهشت را تشريح ميكند، آيهٴ 24 سورهٴ حج اين است كه ميفرمايد: «و هدوا الي الطيب من القول و هدوا الي صراط الحميد»﴿67﴾ اينها به خوب حرف زدن هدايت شدند. به قول طيب هدايت شدند. قول طيب را كه خداي سبحان به همه دستور داد شما خوب حرف بزنيد. چطور اينها فقط هدايت شدند به خوب حرف زدن؟ حرفي كه كسي را حيثيت كسي را نبرد، حرفي كه خبيث نباشد، از دهن اينها خبيث باشد، از دهن اينها بيرون نميآيد و حرف گزنده از دهن اينها بيرون نميآيد. اين هدايت تكويني است. چرا؟ چون راههاي خير را از قبل طي كردهاند. آنگاه خداي سبحان طرز حرف زدن را هم به اينها آموخت. اصلاً بد نميگويند، لغو نميگويند و چيزي كه وقار و عظمت اينها را هم كم بكند، نميگويند.
وصيّت حضرت علي﴿عليه السلام﴾ به پرهيز از سخن لغو
در همان نامه كه در نهج البلاغه اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) براي حسن بن علي (عليهما السلام) مرقوم فرمود، از آنجا تعبير كرد از حضرت به عنوان بني، يعني پسرك من. با ترحم و امثال ذلك ياد ميكند. ميفرمايد: اين چنين نباش كه در مجالس نشستهاي حرفي بزني كه ديگران بخندند ولو از ديگري نقل كني.﴿68﴾ در جلسه طوري باشي كه تو بگويي و ديگران بخندند. دهانت وسيلهٴ خندهٴ ديگران باشد. خود را سبك نكن با اين سخن. در پايان آن نامه كه در نهج البلاغه هست، فرمود: نقل نكن يك چيزي كه ديگران بخندند. اين شايستهٴ يك انساني كه در راه است، نيست.
قول طيب آن است كه انسان مواظب زبانش باشد. مواظب گفتارش باشد. لغو نگويد. لهو نگويد و مانند آن. اين يك امر تكويني است كه خداي سبحان به اينها مرحمت كرده است.
╲\╭┓
╭ 🍃🌺﷽🌺🍃
┗╯\╲
🔴 جلسه 25
🔵 بخش هشتم
سؤال...
جواب: بله؟ اشكال ندارد اما ببينيد يك وقت انسان ميخواهد بداند حرام است يا نه، يك وقت ميخواهد بداند كه بالاخره انسان خودش را به چه چيز سرگرم ميكند. دهان عادت ميكند ديگر.
هدايت تكويني و تشريعي
مسئلهٴ هدايت تكويني و هدايت تشريعي را در آياتي كه قرآن كريم هم به پيامبر نسبت ميدهد، هم از پيامبر سلب ميكند، به خوبي مشخص كرده كه يكي تكويني است يكي تشريعي. خداي سبحان هم به پيامبر ميفرمايد تو هدايت نميكني، هم ميفرمايد تو هدايت ميكني. هم ميفرمايد تو به صراط مستقيم هدايت نميكني، هم ميفرمايد تو به صراط مستقيم هدايت ميكني. پيداست كه يكي تكويني است يكي تشريعي. در سورهٴ قصص آيهٴ 56 به بعد اين است: «انك لا تهدي من احببت»؛ تو هر كه را بخواهي هدايت نميكني كه، «ولكن الله يهدي من يشاء» خداست كه هدايت ميكند. اين معلوم ميشود هدايت تكويني است. چون خدا به رسولش فرمود تو مردم را به صراط مستقيم هدايت ميكني. يعني تشريعاً احكام الهي را براي مردم بيان ميكني. آن را در پايان سورهٴ شوري آيهٴ 52 و 53 بيان ميكند. ميفرمايد به اينكه: «وكذلك اوحينا اليك روحاً من امرنا» اين امر تكويني است. «ما كنت تدري ما الكتاب و لا الايمان ولكن جعلناه نوراً نهدي به من نشاء»ما اين امر را كه هدايت تكويني است، يك نور خاصي قرار داديم كه اين نور خاص را به همه نخواهيم داد. هر كه را بخواهيم ميدهيم. كي ها را ميخواهد خدا؟ «من يؤمن بالله يهد قلبه»«ان تطيعوه تهتدوا» آنها را خدا ميخواهد. «و يهدي اليه من اناب» «و يهدي اليه من ينيب»كه بحثهايش در سورهٴ رعد گذشت.
مصداق «اهدنا » در آيهٴ مورد بحث
فرمود اين يك نوري است ما به همه نميدهيم. هر كه را بخواهيم ميدهيم. كيها را ميخواهد؟ «من يؤمن بالله يهد قلبه» كسي كه چند قدم اين راه را طي كند، به او اين نور را مرحمت ميكند. معلوم ميشود اين «اهدنا الصراط المستقيم»مسئلت كردن نور است. خدايا يعني نور به ما بده. نه اهدنا يعني نورنا، هدايت مصداقش با مصداق نور يكي است. نه اينكه لفظ هدايت و لفظ نور مترادف باشند يا اهدنا در نورنا استعمال شده باشد و مانند آن. نه، اهدنا همان اهدنا است. رساندن است. راهنمايي كردن است. منتها راهنمايي تكويني در لسان قرآن كريم، نور است. كه انسان به خوبي راه را ميبيند. فرمود اين نور را به هر كه بخواهيم ميدهيم. تو كارت هدايت است. «جعلناه نوراً نهدي به من نشاء من عبادنا» اما «و انك لتهدي الي صراط مستقيم» تو فقط مردم را به صراط مستقيم هدايت ميكني. همين صراط مستقيمي كه در سورهٴ قصص همين الان بحث شد كه خدا فرمود: «انك لا تهدي من احببت»تو هدايت نميكني. در سورهٴ قصص ميفرمايد تو هدايت ميكني. در سورهٴ قصص كه فرمود تو هدايت نميكني يعني تو كسي نيستي كه دست اينها را بگيري و تا بهشت برساني، تو فقط ميگويي. «و ما علي الرسول الا البلاغ» تو ميگويي «اقم الصلوة اما من هستم كه دل اينها را نور ميدهم اينها راه را طي ميكنند. پس در سورهٴ قصص فرمود: «انك لا تهدي من احببت» تو هر كه را بخواهي، دوست داشته باشي هدايت نميكني. تو فقط بيان ميكني احكام الهي را. «بلغ ما انزل اليك من ربك»يكي نميپذيرد ولايت حضرت امير (سلام الله عليه) را، يكي ميپذيرد. يكي نور دارد، يكي ندارد. تو فقط تبليغ ميكني. در سورهٴ شوري فرمود كه: «جعلناه نوراً نهدي به من نشاء من عبادنا و انك لتهدي الي صراط مستقيم» تو كارت تبليغ كردن است، گفتن است. تو فقط مردم را آگاه ميكني. چي بر مردم واجب است، چي حرام. اما آن نوري كه در دل ميتابد، به وسيلهٴ آن نور راهيان حركت ميكنند، آن دست من است. «انك لتهدي الي صراط مستقيم» صراط مستقيم، صراط كيست؟ «صراط الله الذي له ما في السموات و ما في الارض الا الي الله تصير الامور»
(و الحمد لله رب العالمين)
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ پنجشنبه 👈22 تیر / سرطان 1402
👈24 ذی الحجه 1444 👈13ژوئیه 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌹روز اول ماه تموز سال رومی این ماه سی و یک روز است گرمای هوا شدید تر و آب کم میشود.آب خنک ناشتا نوشیده و چیزهای سرد و تر خورده شود.غذاهای مورد استفاده در این ماه باید سریع الهضم باشند از گلها و شکوفه های خشک، مرطوب و خوشبو استفاده شود.
🐪امام حسین علیه السلام در مسیر کربلا در منزل پانزدهم " القاع ".
❤️ روز خاتم بخشی امیرمومنان علیه السلام در رکوع نماز.
🔘 روز مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
💑مباشرت امروز:
فرزند هنگام زوال ظهر ،عاقل،سیاستمدار،آقا و بزرگوار خواهد بود
👶 زایمان مناسب نیست.
🚘مسافرت:سفر همراه صدقه باشد
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز تا قبل از ظهر قمر در برج ثور و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️عقد و ازدواج
✳️خرید ملک و خانه
✳️جابجایی و نقل و انتقال
✳️ارسال اجناس تجاری
✳️نامه نگاری
✳️رفتن به تفریحات سالم
✳️و خرید طلا و جواهرات نیک است.
🌓امروز ظهر به بعد قمر در برج جوزا است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️شروع به نگارش و امور آموزشی
✳️خرید ملک و کالا
✳️تبادل اسناد
✳️ارسال کالاهای تجاری
✳️ومشارکت و امور شراکتی خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب: امشب ( شب جمعه)،فرزند سخنوری توانا و کلامش بجا و موثر واقع شود.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث اصلاح امور است.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث دفع صفرا است.
😴😴 تعبیر خواب امشب :
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 25 سوره مبارکه "فرقان" است.
یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خصومتی یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد .ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
📚 منابع مطالب
کتاب تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
@taghvimehamsaran
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
🔭
🔮🔭
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سردار رادان: با دزدانِ لباس پلیس بهشدت برخورد میکنیم
🔹 ما با ماموری که بخواهد با رفتار و اعمالش کل مجموعۀ پلیس و شهدای آن را زیر سوال ببرد و چهرۀ همکاران ما را بد جلوه بدهد نه یاریم و نه همراه.
🔹 حتما سازمان را از وجود احتمالی چنین افرادی پاک میکنیم. من به این افراد میگویم دزدِ لباس پلیس.