#داستانکزیبا
✍پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری رفت.
⭕️پدر #دختر رو به #پسر کرد و گفت: تو #فقیری و دخترم طاقت #رنج و سختی ندارد، ِلذا دخترم را به تو نمیدهم😕
👈چندی بعد پسری #پولدار اما بد کردار به #خواستگاری همان دختر رفت.
پدر دختر با ازدواج موافقت کرد☹️ و در مورد اخلاق پسر گفت:
خدا اگر بخواهد، او را هدایت میکند.
#دخترگفت:
پدر جان؛
👈آیا خدایی که #هدایت میکند، با خدایی که #روزی میدهد؛ فرق می کند؟ 😕
📲 ثواب انتشار برای شما
{انتشار بدون لینک: #مجاز}