eitaa logo
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
231 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
66 فایل
حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ... خــ‌داوند‌براے ماکـافیست وچـه‌خــوب یار و پشتیبانی براےماست [آل‌عمران۱۷۳] <هُـوَ‌ا‌‌لــــرَزاق> تبادل : @Naghash111  برای‌یاری مهدےزهرا(؏ج) بصیرت؏مـار‌گونه واستقامت اشتــ‌روار لازمـ است.✌️🏻🇮🇷 کپی؟ حلالت🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️رمان نرگس و لاله❤️ ✨ مدام به خودش نگاه میکرد. آنقدر برایش تازگی داشت که با چادر نرگس سر کلاس نشست. روزهای بعد هم از نرگس اجازه می گرفت و چادرش را سرش میکرد و هر بار سوالی درباره ی حجاب از نرگس میپرسید✍.نرگس هم جواب هر کدام از سوال ها را که بلد بود ، میداد و جواب هر سوالی را که نمی دانست از مادرش می پرسید و روز بعد به لاله میگفت ، تا اینکه یک روز لاله با خوشحالی نرگس را برای جشن تولدش دعوت کرد🥳. نرگس هم از پدر و مادرش اجازه گرفت تا به جشن تولد لاله برود. پس تصمیم گرفت یک هدیه ویژه برای لاله ببرد🎁 اما هر چه فکر میکرد نمیدانست چه با خودش ببرد؛ به همین دلیل نزد مادرش رفت و از او کمک گرفت. مامان با توجه به تعریف های روزهای قبل نرگس از ذوق و شوق لاله ، موقع سر کردن چادر ، پیشنهاد داد برای لاله چادر بگیرند، نرگس هم خوشحال شد و گفت : مامان مهربونم چه خوب شد که شما این پیشنهاد رو دادید ، حتما لاله خیلی خوشحال میشه .😝 نرگس همراه مادرش به بازار رفت و پارچه خریدند . بعد مادر نرگس پارچه را به اندازه ی چادر نرگس ، اما کمی بلندتر دوختند ؛ چون نرگس گفته بود که وقتی لاله چادر من رو سر میکنه کمی براش کوتاهه . مادر نرگس بعد از دوختن چادر آن را کادو کرد و به نرگس داد🧚‍♂. نرگس برای رفتن به جشن تولد روزشماری می کرد؛ اما روز جشن تولد بابای نرگس لازم بود اضافه کاری بماند و نمیتوانست نرگس را به جشن تولد لاله ببرد ، مامان نرگس هم در بیمارستان شیفت بود👩‍⚕ چون خانواده ی نرگس با خانواده ی لاله آشنایی نداشتند و نمیدانستند جشن تولد لاله به چه شکل برگزار می شود پدر و مادر نرگس با مشورت هم به این نتیجه رسیدند که _____ ادامه دارد...... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🦚 نرگس و لاله🦚 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr