eitaa logo
◉✧بَــصیرَت‌؏َمار وار✧◉ 🇵🇸
230 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
66 فایل
حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ... خــ‌داوند‌براے ماکـافیست وچـه‌خــوب یار و پشتیبانی براےماست [آل‌عمران۱۷۳] <هُـوَ‌ا‌‌لــــرَزاق> تبادل : @Naghash111  برای‌یاری مهدےزهرا(؏ج) بصیرت؏مـار‌گونه واستقامت اشتــ‌روار لازمـ است.✌️🏻🇮🇷 کپی؟ حلالت🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🍓 رمان نرگس و لاله🍓 خانم ها خندیدند و گفتند : حالا با التماس مامانش و پول باباش یه ترم نمره ی خوب آورده فکر کرده ماری کوریه .😏 مامان ها دست بچه هایشان را گرفتند و گفتند : تا وقتی لاله بخواد این شکلی باشه حق ندارید حتی باهاش حرف بزنید چه برسه به بازی . بچه ها لاله را دوست داشتند و به همین خاطر به مامان ها اعتراض کردند🗣یکی از مادرها به دخترش گفت : اگه به حرفم گوش نکنی از پول تو جیبی خبری نیست ! آن یکی مامان به دخترش گفت : اون لباس عروس رو که دوست داشتی برات نمیگیرم☝️ خلاصه مادرها با تهدید بچه هایشان را از کنار لاله بردند ... لاله بغض کرده بود و تنها یک گوشه از سالن روی یک صندلی نشست👩‍🦼تمام مدت مهمانی بچه ها را میدید که باهم میگفتند و میخندیدند و بازی میکردند ، لاله دلش آب شده بود ، او هم دوست داشت با دوستانش حرف بزند و بازی کند ؛ اما اجازه نداشت🤧 یک لحظه خواست حجابش را کنار بگذارد پیش بچه ها برود این جوری هم مجبور نبود تنها یک گوشه بنشیند و هم میتوانست با بچه ها حسابی خوش بگذراند😇 ضمنا آخر شب هم وقتی به خانه می رفتند بابا و مامانش دعوایش نمیکردند😃 اما درست لحظه ای که میخواست که این کار را انجام دهد صدای خانمی را از پشت سرش شنید که میگفت... ادامه دارد... کپی ممنوع❌ برای خواندن ادامه ی 🦄 نرگس و لاله 🦄 به کانال زیر بپیوندید🥺 https://eitaa.com/Baserat_Amar_varrr