بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_چهل
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_چهل_و_یکم 1⃣4⃣
ی قطره 💧روی صـــورتم میچڪد ودرفاصـــله چند ثانیه یڪی دیگ...فاصله ها ڪم و ڪم تر میشود و میـــبارد رأفت از آسمـــان بهشت هشتم!
ڪف دستهایم را باز می ڪنم و بااشتیاق لــــطافت این همه لطف رالمس می ڪنم. یادت و التمـــاس دعای تو...زمزمه می ڪنم:
_ الیس الله ب ڪاف عبده و ....
ڪ دستی روی شانه ام قرار میگیرد و صـــــدای مردانه ی تو درگوشم میپیچد و ادامه آیه را میخـــــانی..
_ و یخـــــوفونڪ بالذین من دونه...
چشمــهایم را باز می ڪنم و سمت راستم رانگاه می ڪنم. خودتی!!اینجـــــا؟😍😍 ...چشمهایم راریز می ڪنم و با تردید زمزمه می ڪنم
_ عل...علــی!
لبخـــند میزنی و باران لبخندت را خیس می ڪند!
_ جـــــاانم!؟💖
ی دفعه ازجا میپرم و سمتت ڪامل برمیگردم. ازشوق یقــــه پیرهنت را میگیرم و باگریه می گویم..
_ تو...تو اومدی!!..اینجــــا!! اینجا...پیش...پیش من!
دستهایم را می گیری و لب پایینت راگاز می گیری..
_ عه زشته همه نگامــون می ڪنن!...آره اومدم!
شوڪه و ناباورانه چهره ات رامی ڪاوم.انگار صـــدسال میشود ڪ ازتو دور بودم...
_ چجوری تواین حرم ب این بزرگی پیـــدام ڪردی!؟اصلا ڪی اومدی!؟...چرا بی خبر؟؟...شیش روز ڪجا بودی...گوشیت چرا خـــاموش بود! مامان زنگ زد خونه سجـــاد گفت ازت خبر نداره..من...
دستت راروی دهـــــانم میذاری...
_ خب خب...یڪی یڪی! ترور ڪردی مارو ڪ!😃
یدفعه متوجه میشوی دستت راڪجا گذاشته ای.باخجــالت دستت را می ڪشی ...
_ ی ساعت پیش رسیدم.آدرس هتــلو داشتم.اما گفتم این موقـــع شب نیام...دلمم حرم میخـــواست و ی سلام!..بعـــدم یادت رفته ها!خودت روز آخر لو دادی روبروی پنجـــره فولاد! نمیدونستم اینجـــایی...فقـــط...اومدم اینجا چون تو دوست....داشتی!
آنقدر خوب شده ای ڪ حس می ڪنم خـــوابم! باذوق چشمهایت را نگاه می ڪنم...خدایا من عاششششق این مردم!! ممنون ڪ بهم دادیش!🙏
_ ا! بازم ازون نگاه قورت بده ها! چیه خب؟...ن ب اون ترمزی ڪ بریدی...ن ب این ڪ...عجب!
_ نمـــیتونم نگات نڪنم!
لبخـــندت محو میشود و یدفعه نگاهت رامیچرخـــانی روی گنبد...حتمن خجالت ڪشیدی!نمیخـــام اذیتت ڪنم.ساڪت من هم نگاهم را میدوزم ب گنـــبد...باران هرلحظه تندتر میشود..گوشه چـــادرم را می ڪشی
_ ریحـــانه!پاشو الان خادما فرشارو جمـــع می ڪنن...
هردو بلنـــد میشویم و وسط حیاط می ایستیم.
_ ببینم دعام ڪردی؟
مثل بچـــه ها چندباری سرم راتڪان میدهم
_ اوهوم اوهوم!هرروز ...
لبخـــند تلخی میزنی و ب ڪفش هایت نگاه می ڪنی.سرت راڪ پایین میگیری موهای خیست روی پیشـــانی میریزد...
_ پس چرا دعات مستجـــاب نمیشه خانووم؟😔
جوابی پیدا نمی ڪنم..منظورت را نمیفهمم..
_ خیلی دعاڪن..اصــرار ڪن ... دست خالی برنگردیم ...
بازهم سڪوت می ڪنم.سرت را بالا میگیری و ب آسمـــان نگاه می ڪنی
_ اینم دلش گرفته بودا! یهو وسطش سوراخ شد!
میخندم و حرفت راتایید می ڪنم.
_ خب حالا میخـــای همینجا وایسی وخیس بخوری؟
_ نچ!
ڪنارم می ایستی و باشانه تنه میزنی
_ خب پس برو زیر اونجـــا ڪ سقف داره تا نچـــاییدیم...
میدویم و گوشه ای پناه میگیریم..لحــظه به لحــظه باتو بودن برایم عین رویاس... توهمـــــانی هستی ڪ ی ماه برایش جنگیدم!صـــحن سراسر نور شده بود.آب روی زمین جمـــــع شده وتصـــویر گنبد را روی خود منعـــڪس می ڪند..بوی گلاب و عطر خاص مقـــدس حال و هوایی خاص دارد.زمزمه خـــواندن زیارت عاشورایت درگوشم میپیچد...مگر میشود ازین بهتر؟❣ ازسرما به دستت میچسبم و بازوات رامیگیرم..خط ب خط ڪ میخـــوانی دلم رامیلرزانی!نگاهت می ڪنم چشمهای خیس و شـــانه های لرزانت ....
من پاڪی ات را #دوست_دارم..
یدفعه سرت راپایین میـــندازی...
وزمزمه ات تغییر می ڪند..
_ منو یڪم ببین..
سینه زنیم رو هم ببین..
ببین ڪ خیس شدم...
عرق نوکری ببین...
دلـــــم یجوریه..
ولی پراز صبوریه..!
چقد شهید دارن میـــارن ازتو سوریه..
چقد...شهید...
منم باید برم....
برم ...
ب هق هق میفتی😭...مگر مرد هم...
گویی قلـــبم رافشار میدهند...باهر هق هق تو!...
ی لحـــظه دردلم میگذرد
توزمینی نیستی!....آخرش میپری!
اطلب العشـــق من المهد الی تا ب ابد..
باید این جمـــله برای همه دستور شود...
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
چشمهایت راباز ڪن
وببین اے شهیـــد،
من ڪہ نہ!تمام دنیـا
مبهوت چهرهے زیبایت گشتہاند
زیبادلکندے ازتمام تعلقاتدنیوے
وچہ خریدارے داشتے تو
| #شهیـــد_بـابکـــ_نورے_هـریـس |
#شبتون_شهدایی
❇#تقویم_ابراهیم✔
✍ #امروز
🌹 #سهشنبه ، مورخ👇
سوم(۳)، دی(۱۰)، نود و هشت(۹۸)؛ میباشد.
مصادف با:
۲۷ربیعالثانی۱۴۴۱
۲۴دسامبر۲۰۱۹
🔸️ذکر امروز: #یا_ارحم_الراحمین
🔹️حدیث امروز: هرگاه زنا و ربا در جایی آشکار شود، مردم آنجا خود را در عذاب خدا افکندهاند. #رسول_اکرم(ص)
🔸️رویدادهای امروز:
روز ثبت احوال
عملیات کربلای۴
🔴۸روز تا ولادت حضرت زینب(س)
🔵۱۶روز تا شهادت حضرت زهرا(س) ۷۵روز
🆔️ @khamenei_shohada
#تلنگر
از شخصی پرسیدند :
تا بهشت چقدر راه است ؟ 👣
گفت : یک قدم
گفتند : چطور ؟
گفت : مثل شهیدان یک پایتان را که روی نفس شیطانی بگذارید پای دیگرتان در بهشت است .
#صبحتون_شهدایی
بصیـــــــــرت
#عملیات_شناسی 💠شکل گیری عملیات کربلای ۴ براساس راهبرد نظامی ارائه شده از سوی سپاه پاسداران به مسئو
#عملیات_شناسی
#کربلای۴
🔰حدود ساعت ۲۲:۰۸ با خبرهای گوناگونی که رسید، فرماندهی پی برد که دشمن تک را کشف کردهاست.
اما اوضاع به سختی قابل اداره و بازگشت به شرایط قبل از حمله بود؛
و از سوی دیگر، هنوز تا اندازهای امیدواری وجود داشت. از این رو، در ساعت ۲۲:۳۰ سوم دی ماه ۱۳۶۵، رمز عملیات قرائت شد و یگانها در تمام محورها عملیات را آغاز کردند.
غواصها باید قبل از آغاز عملیات از رودخانه عبور میکردند و از ساعت ۲۱ به آب زدند.
✍توضیحات کامل در پست ریپلی شده 🔰
یاد وخاطره شهدای کربلای۴ گرومیباد
بصیـــــــــرت
#عملیات_شناسی #کربلای۴ 🔰حدود ساعت ۲۲:۰۸ با خبرهای گوناگونی که رسید، فرماندهی پی برد که دشمن تک را کش
#عملیات_شناسی
🔰عملياتي كه قرار بود سرنوشت جنگ را يكسره كند، كربلاي4 بود. اين عمليات تنها 21 روز بعد از اعزام سپاه يكصد هزارنفري محمد رسولالله(ص) انجام گرفت. اما چون كربلاي4 با عدمالفتح رو به رو شد، منافقان و معاندان سعي كردند مردم را دلسرد كنند و بهسرعت شايعاتي مبني بر تعداد بالاي شهدا پخش شد.
👈 «آن زمان #شايعه كرده بودند كه نصفي از اعزاميهاي #سپاه محمد يا شهيد شدهاند يا جانباز. آدم يكجورهايي شايعات را باور ميكرد. نه اينكه تعداد اعزاميها بالا بود، فكر ميكرديم با عدمالفتحي كه در كربلاي4 صورت گرفته، خيلي از اين اعزاميها به شهادتـــــــــ🌷ــــــــــ رسيدهاند.»
🔰در عمليات كربلاي 4 حدود 250 گردان رزمي وارد عمل شدند. در اعزام سپاهيان محمد(ص) نيز عنوان شده بود كه اين سپاه بيش از 200 گردان دارد. بنابراين قاعدتاً بسياري از اعزاميهاي سپاه محمد در كربلاي4 شركت كرده بودند. اما آنطور كه دشمن سعي ميكرد آمار تلفات را بالا نشان بدهد، در مرحله اول #كربلاي_4 تنها حدود 30 گردان شركت كردند كه بعد از لطمات عمدهاي كه به آنها وارد شد،
عمليات در همان ساعات اوليه لغو شد.🕊🌷
#کلام_شهید
امروز حسین زمان تنهاست امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان کفر و ابر قدرتهای پست و بی یاور است امروز کربلای انقلابمان خون می خواهد و من می روم تا به یزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست می روم نینوائی را بیابم و در عاشورای دوران هدیه ناقابلی در راه پیروزی حق بر باطل و اسلام بر کفر در پیشگاه مولایم مهدی عج تقدیم نمایم...
🌹 #شهید_مرتضی_بهرامیان
#ولایتمداری
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹🔹🔹🔹
خوب یادمون رفته عشقی ها رو
سوم دیماه، شلمچه، دویجی، نهرخین و ام الرصاص حال وهوایی دیگر داشت. در چنین روزی "خین" لحظه به لحظه عاشورایی تر می شد.
به یاد همه شهدای مظلوم گردان امام حسین (ع) در سوم دیماه شصت و پنج؛ صلوات
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_چهل_و_ی
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_چهل_دو 2⃣4⃣
نعمــت و ڪرم زمین را خیس و معطر می ڪند.. هوا رفته رفته سردتر میشود و تو سرب زیر آرام ب هق هق افتاده ای..دستهایم راجــلوی دهانم میگیرم و ها می ڪنم،ڪمی پاهایم را روی زمین تڪان تڪان میدهم.چیزی ب اذان صـــبح نمانده..بادستهای خودم بازوانم را بغـــل میگیرم و بیشتر ب تو نزدیڪ میشوم..
چن دقیقه ڪ میگذرد با ڪناره ڪف دستت اشڪ هایت را پاڪ می ڪنی و میخـــندی..😅
_ فڪرشم نمی ڪردم ب این راحتی حاضــر شم گریه ڪردنم رو ببینی...
نگاهت میڪنم.پس برایت سخت است مرد بودنت را اشڪ زیر سوال ببرد!؟. ..دستهایت را بهم میمــالی و ڪمی ب خود میلرزی ..
_ هوا یهو چقـــد سرد شد!! چرا اذان نمیده..؟
این جمــله ات تمام نشده صدای📣 الله اڪبر در صحن میپیچد..تبسم دل نشینی می ڪنی..
_ مگه داریم ازین بهتر خــدا ؟..
و نگاهت را بمـــن میدوزی..
_ خانوم شما وضـــو داری؟! ...
_ اوهوم
_ الان بخـــاطر بارون توحیاط صف نمـــاز بسته نمیشه.باید بریم تو رواقا....ازهم جدا شیم..
ڪمی مڪث و حرفت را مزه مزه می ڪنی
_ چطوره همینجا بخـــونیم؟😉....
_ اینجا؟..رو زمین؟
ساڪ دستی ڪوچیڪ ت را بالا میآوری،زیپش را باز می ڪنی و چفیه ات را بیرون می ڪشی...
_ بیا! سجـــادت خانوم!
با شوق نگاهت می ڪنم.دلم نمی آید سرمارا ب رویت بیاورم.گردنم را ڪج می ڪنم و میگویم
ـ چشم! همــینجا میخونیم..
توڪمی جلوتو می ایستی و من هــم پشت سرت..عجب جایی نمـــازجماعت میخـــانیم!!! صحن الرضـــاع،باران عشـــــق و سرمایی ڪ سوزشش از گرماست! گرمـــای وجوووود تو! چادرم را روی صـــورتم می ڪشم و اذان و اقامه را آرام آرام میگویم..نگاهم خیره ب چهارخانه های تیره خطـــوط سفید چفیه ی توست..انتـــظارداشتم اذان و اقامه را تو زمزمه ڪنی،اما سڪوتت انتظارم را می شڪند..دستهایم را بالا می آورم تا اقامه ببندم ڪ یدفعه روی شانه هایم سنگینی میخـــابد..گوشه ای از پارچه تیره روی چهره ام راڪنار میزنم. سوئی شرتت راروی شانه هایم انداخـــته ای و روب رویم ایستاده ای....
پس فهمـــیدی سردم شده!فقط خـــاسته بودی وقتی این ڪار راڪنی ڪ من حواسم نیست...
دستهایت را بالا میآوری، ڪنارگوشهایت و صدای مردانه ات
_ اللـــــه اڪبر...
ی لحـــظه اقامه بستن رافراموش می ڪنم و محو ایستادنت مقـــابل خداوند میشوم..سرت را پایین انداختــه ای و باخــاهش و نیاز ڪلمه ب ڪلمه سوره ی حمــد را ب زبان می آوری..آخر حاجتت را میگیری آقای من!
اقامه میبندم..
_ دورڪعت نمـــــاز صبح ب اقامه عشــ💖ـق ب قصد قربت...اللــــه اکبر...
هوای سرد برایم رفته رفته گرم میشود..لباست گرمای خودرا لمـــس وجودت دارد...میدانم شیرینی این نمـــاز زیر دندانم میرود و دیگر مانند این تڪرار نمیشود..همه حالات بازمزمه تومیگذرد..
رڪعت دوم،بعداز سجده اول و جمـــله ی "استغفرالله ربی و اتوب الیه " دیگر صدایت را نمیشنوم...حتم دارم سجده آخر را میخـــاهی باتمـــام دل و جان بجا بیاوری..سراز مهر برمیدارم و تو هنوز درسجـــده ای...تشهد و سلامم را میدهم و هنوز هم پیشانی ات درحال بوسه ب خاڪ تربت حســـین ع است..چنددقیقه دیگر هم...چقدر طولانی شد! بلند میشوم و چفیه ات را جمـــــع می ڪنم.نگاهم را سمت سرت میگردانم ڪ وحشت زده ماتم میبرد... تمــــام زمین اطراف مهرت میدرخشد از خون!!!...😱
پاهایم سست وفریاد درگلویم حبس میشود..دهانم راباز می ڪنم تاجیغ بڪشم اما چیزی جز نفس های خفه شده و اسم تو بیرون نمی آید...
_ ع...ع...علــــی...؟؟
خادمی ڪ دربیست قدمی ما زیر باران رامیرود،میچرخد سمت ما و مڪث می ڪند...دست راستم راڪ ازترس میلرزد ب سختی بالا می آورم و اشاره می ڪنم..میدود سوی ما و درسه قدمی ڪ میرسد با دیدن زمیـــــن و خون اطرافت داد میزند..
_ یاامام رضــــاع....
سمت راستش را نگاه می ڪند و صدا میزند..
ـ مشدی محمـــد بدوبیا بدو...
آنقدر شوڪه شده ام ڪ حتی نمیتوانم گریه ڪنم... خـــادم پیر بلندت می ڪند و پسر جوانی چندلحـــظه بعد میرسد و با بی سیم درخـــاست آمبولانس می ڪند...
خادم درحالی ڪ سعی می ڪند نگهت دارد بمــن نگاه می ڪند و میپرسد
_ زنشی؟؟؟...
اما من دهانم قفـــل شده و فقط میلرزم...
_ باباجون پرسیدم زنشی؟؟؟؟
سرم راب سختی تڪان میدهم و ...ازفڪر این ڪ " نڪند ب این زودی تنهایم بگذاری " روی دوزانو می افتـــــم...
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@khamenei_shohada
💌 #دلنوشته 🌷🕊
#شهـادت
معـطل من و تو نمــی مـانـد...
تـو اگـر سـربـاز خـدا نشوی
دیگری مــی شود...👌
#شهادت را مـی دهنـد ،
اما به اهل درد نه بی خیال ها ...
فقط دم زدن از شهدا افتخار نیست‼️
باید زندگیمان ، حرفمان ، نگاهمان ، لقمه هایمان ، رفاقتمان ، بوی شهدا را بدهد...
عـطر بندگی خالص برای #خــدا...✋
#شهدایی_زیستنم_آرزوسـت♥
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
#شبتون_شهدایی
@khamenei_shohada
❇#تقویم_ابراهیم✔
✍ #امروز
🌹 #چهارشنبه ، مورخ👇
چهارم(۴)، دی(۱۰)، نود و هشت(۹۸)؛ میباشد.
مصادف با:
۲۸ربیعالثانی۱۴۴۱
۲۵دسامبر۲۰۱۹
🔸️ذکر امروز: #یا_حی_یا_قیوم
🔹️حدیث امروز: هر کس دوست دارد که عمرش طولانی و روزیاش زیاد شود، تقوایالهی پیشه کند و صلهرحم نماید.
#رسول_اکرم(ص)
🔸️رویدادهای امروز:
میلاد حضرت عیسی مسیح(ع)
🔴۷روز تا ولادت حضرت زینب(س)
🔵۱۵روز تا شهادت حضرت زهرا(س) ۷۵روز
🆔️ @khamenei_shohada
گاهی توی حرم که راه میرم،
چشمم
به 🔆 گنبد و گلدستههاست
اما به زمین صحن فکر میکنم ...
همون جایی که
روش دارم راه میرم؛
جایی که پا گذاشتن توش،
❤ مدّتها بزرگترین آرزوی قلبم بود
راه میرم
قدم... قدم... قدم...
من... کجا و... اینهمه لطف
من... کجا و... این حرم ...
زیر لب میگم :
امام خوبم ممنون 🌸🍃
#صبحتون_امام_رضایی
🔰یکه تازی لرستانی ها در عملیات کربلای4؛
🥀عملیاتی که طلسم شلمچه را شکست/شهادت بیش از 80 رزمنده لرستانی
🥀عملیات کربلای 4 با اینکه جلوه گاه رشادت ها و ایثارگری های همه رزمندگان بود؛
اما نقش نیروهای لرستان در آن برجستگی بیش تر و نمود والاتری داشت.
👈کربلای 4 ، عملیات رزم یابی ، شناسایی و شکستن خطوط مستحکم دشمن توسط گردان هایی از لشگر 57 حضرت ابوالفضل(ع) لرستان
یاد وخاطره غیور مردان سرزمینمان گرامیباد🌹🕊
🔰#سالروز عملیات #کربلای4 گرامی باد🌷 :
:
▫️نام عملیات: کربلای ۴
▫️رمز عملیات: محمد رسول الله (ص)
▫️منطقه عملیات: غرب اروند رود و ابوالخصیب
▫️زمان عملیات: ۳ دی ماه ۱۳۶۵ ▫️هدف: تصرف ابوالخصیب و محاصره نیروهای مستقر در شبه جزیره فاو و تهدید بصره از جنوب، تهدید جاده صفوان - بصره و شهر بصره 📎لحظه وداع غواصان قبل از #عملیات کربلای چهار
🎥|چیزی تا بستن دست هایشان نمانده !!! 🕦 امشب ساعت ۲۲:۳۰ عملیات کربلای ۴ شروع میشه...داشتم با خودم فکر میکردم که کاش اون شب و اون ماه و اون سال (۱۳۶۵/۱۰/۴) پیام رسانی وجود داشت...چمیدونم #تلگرامی ، #واتساپی ، #اینستاگرامی ، تا یجوری میتونستیم به بچه ها بگیم عملیات لو رفته ، نرین جلو 😢 !!!!! 🌙من و تو مگه میتونیم تاریکی اون شب و آب سرد و منور و روشن شدن هوا و #غواص و #دستان_بسته و #اسارت و کربلای ۴ و تصور کنیم. 🌹🌹🌹#کربلای_۴🌹🌹🌹 ڪسے ڪہ میخواد اسم #شهـدا رو از ڪوچہ و خیابون و برزن پاڪ ڪنه،
دارہ تلاش میڪنہ ڪہ یادمون برہ ریشہ و سرچشمہے #امنیت یڪ ڪشور تو خاورمیانہے پر از جنگ و آشوب ڪجاست!
بعد راحتتر میتونہ خود #امنیت رو ازمون بگیرہ ... عمر از چهـل گذشت و دلم ناامید نیست
عاشق شدن هنوز از این دل بعید نیست
با تو توان گفت، مرا دست دادہ است
اما تو را دریغ! مجال شنید نیست
با عشق، خوش گذشت بہ من صبح و ظهر و شب
بخت سیاہ دارم و مویم سپید نیست
بےسوز و ساز عشق چہ ڪهـنه، چہ موج نو
فرقے میان شعر قدیم و جدید نیست
ڪمڪم بدل بہ قلعهـے متروڪہ میشود
شهـرے ڪہ ڪوچههـاش بہ نام #شهـید نیست
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 مردم را روزگاری دشوار در پيش است كه توانگر اموال خود را سخت نگه دارد، كه به اين بخل ورزی فرمان داده نشده است، خدای سبحان فرمود: 《بخشش ميان خود را فراموش نكنيد.》 بدان در آن روزگار، بلندمقام، و نيكان خوار گردند، و با درماندگان به ناچاری خريد و فروش می كنند در حالی كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از معامله با درماندگان نهی فرمود.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت468
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
هدایت شده از چالش #سین
سلام
🔰چالش شروع شد🔰
🎁با دویست تومن جایزه🎁
لطفا به دوستان اطلاع بدید📣
بیاید این کانال👇👇
@chaleshmoshtarak
#معرفی_کتاب
🔰« #مسیح_در_شب_قدر»
روایتی است از حضور مقام معظم رهبری در منازل خانوادههای شهدا. در این کتاب، حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای مسیحی کشورمان، در 23 بخش روایت شده است.
#میلاد_عیسی_مسیح برهمه خانواده های شهدای مسیحیت مبارکباد
یادو خاطره شهدای مسیحیت گرامیباد
بصیـــــــــرت
#معرفی_کتاب 🔰« #مسیح_در_شب_قدر» روایتی است از حضور مقام معظم رهبری در منازل خانوادههای شهدا. در
#معرفی_کتاب
❣جذابترین دیدارهای معظمٌله با خانوادههای شهدا،
موارد مربوط به شهدای مسیحی است. ❣رهبر معظم انقلاب ایام عید مسیحیان و میلاد حضرت مسیح، میهمان خانوادههای شهدای مسیحی میشوند.🌷 همراه با روایت حضور آیتالله خامنهای در منازل این شهدا، نکات زیبایی درباره شهید، خاطرات و نحوه شهادتش آورده شده، که فداکاری و شجاعت و روح والای انسانی این شهدای عزیز و خانوادههایشان را نشان میدهد.
انتشار این کتاب در ایران بازخوردهای مثبتی را میان خانوادههای مسیحی داشت. «مسیح در شب قدر» بهزبان عربی برگردانده و در کشور لبنان توزیع شده است.
❣رهبر معظم انقلاب با توجه به اهمیت و ارزش بالای خانوادههای شهدا و لزوم احترام و توجه ویژه نسبت به آنها، از همان ابتدای جنگ، عنایت خاصی به این خانوادهها داشتندو از سال 63، برنامۀ مرتب خودشان را برای حضور در منازل شهدا و ابراز محبت و توجه و گفتوگوی رودررو و صمیمانه با خانوادههای شهدا، شروع میکنند، برنامهای که هنوز هم ادامه دارد و جزو سنتهای حسنهای است که توسط معظمله ایجادشده است
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#مناجات_نامه
#جاویدالاثر_سیداحسان_میرسیار
الهے آن خواهم که هیچ نخواهم
الهے اثروضع توام چگونه به خودنبالم
الهے اگرگلم یاخارم از آن بوستان یارم
الهے اگریک باردستم رابشکنی ازمن چه بشکن بشکنی
الهے رجب بگذشته وماازخودنگذشتیم توازمابگذر
الهے خود در ذات خود متحیرم تاچه رسد در ذات تو
الهے نعمت سکوتم رابه برکتت مضاعف کن
الهے اگربخواهم شرمسارم واگرنخواهم گرفتار
الهے دربسته نیست مادست وپا بسته ایم.
(این عبادات ومناجات به دست خود شهید سید احسان میرسیارچندسال قبل ازشهادت در سال
۱۳۸۰ نوشتن در خلال تمریناتی که برای یگان ویژه صابرین بودن.)
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_چهل_دو
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_چهل_دو 2⃣4⃣
نعمــت و ڪرم زمین را خیس و معطر می ڪند.. هوا رفته رفته سردتر میشود و تو سربه زیر آرام به هق هق افتاده ای..دستهایم راجــلوی دهانم میگیرم و ها می ڪنم،ڪمی پاهایم را روی زمین تڪان تڪان میدهم.چیزی ب اذان صـــبح نمانده..بادستهای خودم بازوانم را بغـــل میگیرم و بیشتر به تو نزدیڪ میشوم..
چن دقیقه ڪه میگذرد با ڪناره ڪف دستت اشڪ هایت را پاڪ می ڪنی و میخـــندی..😅
_ فڪرشم نمی ڪردم به این راحتی حاضــر شم گریه ڪردنم رو ببینی...
نگاهت می ڪنم.پس برایت سخت است مرد بودنت را اشڪ زیر سوال ببرد!؟. ..دستهایت را بهم میمــالی و ڪمی ب خود میلرزی ..
_ هوا یهو چقـــد سرد شد!! چرا اذان نمیده..؟
این جمــله ات تمام نشده صدای📣 الله اڪبر در صحن میپیچد..تبسم دل نشینی می ڪنی..
_ مگه داریم ازین بهتر خــدا ؟..
و نگاهت را بمـــن میدوزی..
_ خانوم شما وضـــو داری؟! ...
_ اوهوم
_ الان بخـــاطر بارون توحیاط صف نمـــاز بسته نمیشه.باید بریم تو رواقا....ازهم جدا شیم..
ڪمی مڪث و حرفت را مزه مزه می ڪنی
_ چطوره همینجا بخـــونیم؟😉....
_ اینجا؟..رو زمین؟
ساڪ دستی ڪوچیڪ ت را بالا میآوری،زیپش را باز می ڪنی و چفیه ات را بیرون می ڪشی...
_ بیا! سجـــادت خانوم!
با شوق نگاهت می ڪنم.دلم نمی آید سرمارا ب رویت بیاورم.گردنم را ڪج می ڪنم و میگویم
ـ چشم! همــینجا میخونیم..
توڪمی جلوتو می ایستی و من هــم پشت سرت..عجب جایی نمـــازجماعت میخـــانیم!!! صحن الرضـــاع،باران عشـــــق و سرمایی ڪ سوزشش از گرماست! گرمـــای وجوووود تو! چادرم را روی صـــورتم می ڪشم و اذان و اقامه را آرام آرام میگویم..نگاهم خیره ب چهارخانه های تیره خطـــوط سفید چفیه ی توست..انتـــظارداشتم اذان و اقامه را تو زمزمه ڪنی،اما سڪوتت انتظارم را می شڪند..دستهایم را بالا می آورم تا اقامه ببندم ڪ یدفعه روی شانه هایم سنگینی میخـــابد..گوشه ای از پارچه تیره روی چهره ام راڪنار میزنم. سوئی شرتت راروی شانه هایم انداخـــته ای و روب رویم ایستاده ای....
پس فهمـــیدی سردم شده!فقط خـــواسته بودی وقتی این ڪار راڪنی ڪ من حواسم نیست...
دستهایت را بالا میآوری، ڪنارگوشهایت و صدای مردانه ات
_ اللـــــه اڪبر...
ی لحـــظه اقامه بستن رافراموش می ڪنم و محو ایستادنت مقـــابل خداوند میشوم..سرت را پایین انداختــه ای و باخــواهش و نیاز ڪلمه به ڪلمه سوره ی حمــد را به زبان می آوری..آخر حاجتت را میگیری آقای من!
اقامه میبندم..
_ دورڪعت نمـــــاز صبح به اقامه عشــ💖ـق ب قصد قربت...اللــــه اکبر...
هوای سرد برایم رفته رفته گرم میشود..لباست گرمای خودرا لمـــس وجودت دارد...میدانم شیرینی این نمـــاز زیر دندانم میرود و دیگر مانند این تڪرار نمیشود..همه حالات بازمزمه تومیگذرد..
رڪعت دوم،بعداز سجده اول و جمـــله ی "استغفرالله ربی و اتوب الیه " دیگر صدایت را نمیشنوم...حتم دارم سجده آخر را میخـــواهی باتمـــام دل و جان بجا بیاوری..سراز مهر برمیدارم و تو هنوز درسجـــده ای...تشهد و سلامم را میدهم و هنوز هم پیشانی ات درحال بوسه ب خاڪ تربت حســـین ع است..چنددقیقه دیگر هم...چقدر طولانی شد! بلند میشوم و چفیه ات را جمـــــع می ڪنم.نگاهم را سمت سرت میگردانم ڪ وحشت زده ماتم میبرد... تمــــام زمین اطراف مهرت میدرخشد از خون!!!...😱
پاهایم سست وفریاد درگلویم حبس میشود..دهانم راباز می ڪنم تاجیغ بڪشم اما چیزی جز نفس های خفه شده و اسم تو بیرون نمی آید...
_ ع...ع...علــــی...؟؟
خادمی ڪ دربیست قدمی ما زیر باران رامیرود،میچرخد سمت ما و مڪث می ڪند...دست راستم راڪ ازترس میلرزد ب سختی بالا می آورم و اشاره می ڪنم..میدود سوی ما و درسه قدمی ڪه میرسد با دیدن زمیـــــن و خون اطرافت داد میزند..
_ یاامام رضــــاع....
سمت راستش را نگاه می ڪند و صدا میزند..
ـ مشدی محمـــد بدوبیا بدو...
آنقدر شوڪه شده ام ڪ حتی نمیتوانم گریه ڪنم... خـــادم پیر بلندت می ڪند و پسر جوانی چندلحـــظه بعد میرسد و با بی سیم درخـــواست آمبولانس می ڪند...
خادم درحالی ڪه سعی می ڪند نگهت دارد بمــن نگاه می ڪند و میپرسد
_ زنشی؟؟؟...
اما من دهانم قفـــل شده و فقط میلرزم...
_ باباجون پرسیدم زنشی؟؟؟؟
سرم رابه سختی تڪان میدهم و ...ازفڪر این ڪه " نڪند به این زودی تنهایم بگذاری " روی دوزانو می افتـــــم...
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@khamenei_shohada
هدایت شده از عمود1452
4_5868526954000418289.mp3
1.16M
❖✨﷽✨❖
🔮 #عمود_1452 🔮
اشکهای روضه.....
میدونم انشالله شهید میشم....
👇🌹یادشهدای غواص
@amode1452
••●❥✧❥●•
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
ما میفهمیم ڪہ دست بستہ
زیرخاڪ تنفس یعنی چہ !
ومامیفهمیم عملیات لورفتہ
یعنی چہ !
و میدانیم ڪہ
#نهرخین چہ دید م چہ شنیدم
وچہ استشمام ڪردیم .. ! 🍃
#سالگرد_ڪربلای۴
#شـهدای_غـواص
#شبتون_شهدایی
❇#تقویم_ابراهیم✔
✍ #امروز
🌹 #پنجشنبه ، مورخ👇
پنجم(۵)، دی(۱۰)، نود و هشت(۹۸)؛ میباشد.
مصادف با:
۲۹ربیعالثانی۱۴۴۱
۲۶دسامبر۲۰۱۹
🔸️ذکر امروز: #لا_اله_الا_الله_الملک_الحق_المبین
🔹️حدیث امروز: فرزندم! بعد از تقوایالهی، از گرفتن دوستِشایسته نگذر. #لقمان_حکیم(ع)
🔸️رویدادهای امروز:
شهادت استاد نجاتالهی به دست رژیم پهلوی
🔴۶روز تا ولادت حضرت زینب(س)
🔵۱۴روز تا شهادت حضرت زهرا(س) ۷۵روز
🆔️ @khamenei_shohada