#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
14 اردیبهشت ماه #سالروز_ولادت بسیجی دلاور، شهید 17 ساله دفاع مقدس « #شهید_محمد_امین_شیرازی» در سال 1347 (ه ش)
گرامیباد
ـــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید 14 اردیبهشت ماه #سالروز_ولادت بسیجی دلاور، شهید 17 ساله دفاع مقدس « #شهید
🌹14 شهیدی که هرکدام یک بند از دعای توسل را خواندند و پرکشیدند
🌹اسم دسته شان «دسته یک» بود؛ کارشان هم «یک». در گردان حمزه سیدالشهدا(س) برای خودشان اسم و رسمی به هم زده بودند. مسئولشان هم محسن گلستانی بود. بس که ریزه میزه بودند دسته شان به دسته «کودکستان گلستانی» معروف شده بود.
🌹قبل از شروع عملیات والفجر 8 دعای توسل جانانه ای خواندند و بعد به طرف خط حرکت کردند. 14 نفر از بچه های دسته هر کدام یک بند از دعای توسل را غریبانه زمزمه کردند. 14 بند، 14 نفر! شب ۲۴ بهمن(شب عملیات) به همراه بچه های لشکر 27 محمد رسول الله(ص) به خط زدند.
🌹«آن شب آتش دشمن زیاد بود و این آتش برای 14 تن از بچه های دسته یک گلستان شد».
🌹آن شب 14 پرستوی عاشق، غریبانه پر کشیدند و آسمانی شدند.
شهید محمد امین شیرازی یکی از آن شهدا بود
#سالروز_ولادت
ـــــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
✍طبيب خودتان باشيد.
بهترين كسى كه میتواند بيماریهای روحی را تشخيص دهد، خودمان هستيم. روى كاغذ بنويسيد: حسد، بخل، بدخواهى، تنبلى، بدبینی و...؛ اگر بیماریهای ما اینهاست، اینها را روی کاغذ بیاوریم.
🌙»ماه رمضان فرصتی است که یکی یکی این بیماریها را، تا آنجایی که بشود، برطرف کنیم. اگر برطرف نکنیم، این بیماریها مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوی و واقعی.
۷۱/۱۲/۰۴
#خودشناسی
#خودسازی
ـــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
سلیمانی چگونه سلیمانی شد...
وصیتنامه سردار سلیمانی
«افراد پاک دست و معتقد و خدمتکار به ملت را به کار گیرید، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند، خاطره خانهای اسبق را تداعی میکنند...»
ــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
✍میبینی باباجان؛ اساطیر شاهنامه دارند سرک میکشند تا تورا ببینند.
عرفای ادوار تاریخ بساط حجره معرفت برچیده اند تا پای درس تو بنشینند. پهلوانان بازو به بازوی پوریا سرفرود آورده اند پیش مرام تو.
مادران دارند قصه تو را برای بچه هایشان میگویند که مگر در گذر تاریخ نام تو کمرنگ نشود. میبینی؛ دشنمانت سر به آسمان گرفته اند تا مگر نگاهشان به اوج نگاه تو برسد.
شب پرستان را راهی به خورشید نیست.
📚زینب سلیمانی
ـــــــــــــــــــ🌷🕊ــــــــــــــــــ
📸این عکس رو ببینید ؛ همگریه کنید هم افتخار...
✍ مادر است دیگر ...
#مجید_قربانخانی
#مدافع_حرم
ــــــــــــــــ🌷🕊ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#شهید_محمد_مصطفیپور
◻️تاریخ تولد : ۱۳۴۹/۴/۸
◻️محل تولد : بابل
◻️تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۲
◻️محل شهادت : فاو
◻️عملیات : والفجر ۸
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
ـــــــــــــــــــ🕊🌷ـــــــــــــــــــــ
بصیـــــــــرت
#شهید_محمد_مصطفیپور ◻️تاریخ تولد : ۱۳۴۹/۴/۸ ◻️محل تولد : بابل ◻️تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ ◻️محل شه
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
رو سینه و جیب پیراهنش نوشته بود:
"آنقدر غمت به جان پذیرم حسین
تا عاقبت قبر تو را به بر بگیرم حسین"
بهش گفتند: محمد چرا این شعر رو روی سینه ات نوشتی؟ گفت: میخوام اگه که قراره شهید بشم تیر از دشمن درست بیاد بخوره وسط این شعر وسط سینه و قلبم...
بعد از عملیات والفجر هشت بچه ها دنبال محمد می گشتند تا اینکه خبر اومد محمد به شهادت رسید درست تیر خورده بود وسط این شعر ...
#شهید_محمد_مصطفیپور
ــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــــــــ
🔻 #رمضان شريف: #رهبر انقلاب امسال در روز #قدس سخنراني خواهند كرد
کانال شهدایی بصیرتی امام خامنه ای شهدا
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
[حاج حسین یکتا ].mp3
1.66M
#تلنگــرانـــہ
جوونے ڪه تو جوونے
عاشِق نشه ☝️🏻
بدرد لاےِ جرز دیوار مےخوره😅🌱
#گوش_بدیم👌
#چند_دقیقه_تفکر
💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜
ــــــــــــــــــ🕊🌷ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#سلام_شهید
وقتی #فرمانده را مُکَبّر میبینم،
بیشتر دلتنگ #مردان_بیادعا میشوم...
همان #فرمانده که میگفت:
«اگر کار برای خداست، گفتن برای چه؟!»
و ما همچنان در پی #نام و #نشان ...
رزق #روز_نهم «رمضانالمبارک»
در محضر #شهید_حاج_حسین_خرازی
🌐به سپاه سایبری بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/3222732831C8c91699db1
❌ برای خبر های بیشتر #کیلیک کنید ☝️🏿
بصیـــــــــرت
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 📙 #داستـــــان #خالڪوبی_تا_شهـادت #قسمت_دومـــ ✍مجید پسر شروشور محله است ڪه دوست دا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📙 #داستـــــان
#خالڪوبی_تا_شهـادت
#قسمت_ســومـ
✍سربازی رفتنش هم مثل مدرسه رفتنش عجیب بود همه اهل خانه مجید را داداش صدا میڪنند.
پدر، مادر، خواهرها وقتی میخواهند از مجید بگویند پسوند «داداش» را با تمام حسرتشان به نام مجید میچسبانند و خاطراتش را مرور میڪنند.
خاطرات روزهایی ڪه باید دفترچه سربازی را پر میڪرد اما نمیخواست سربازی برود.
مادر داداش مجید داستان جالبی از روزهای سربازی مجید دارد: «با بدبختی مجید را به سربازی فرستادیم.
گفتم نمیشود ڪه سربازی نرود.
فرداڪه خواست ازدواج ڪند، حداقل سربازی رفته باشد.
وقتی دید دفترچه سربازی را گرفتهام.
گفت برای خودت گرفتهای!
من نمیروم.
با یڪ مصیبتی اطلاعاتش را از زبانش بیرون ڪشیدیم و فرستادیم؛ اما مجید واقعاً خوششانس بود.
از شانس خوبش سربازی افتاد ڪهریزڪ ڪه یڪی از آشناهایمان هم آنجا مسئول بود. مدرسه ڪم بود هرروز پادگان هم میرفتم.
مجید ڪه نبود ڪلاً بیقرار میشدم.
من حتی برای تولد مجید ڪیڪ تولد پادگان بردم.
انگار نه انگار که سربازی است.
آموزشی ڪه تمام شد دوباره نگران بودیم.
دوباره از شانس خوبش «پرند» افتاد ڪه به خانه نزدیڪ بود.
مجید هر جا میرفت همهچیز را روی سرش میگذاشت.
مهر تائید مرخصی آنجا را گیر آورده بود یڪ ڪپی از آن برای خودش گرفته بود پدرش هرروز ڪه مجید را پادگان میرساند وقتی یڪ دور میزد وبرمی گشت خانه میدید ڪه پوتینهای مجید دم خانه است شاڪی میشدڪه من خودم تو را رساندم پادگان تو چطور زودتر برگشتی.
مجید میخندید و میگفت: خب مرخصی رد ڪردم!»
👈شهید مجید قربانخانی 💐
⏪ #ادامہ_دارد...
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃