eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
دلنوشته دوست شهید رفیقم!! رفتی و دلم را با خود بردی! دلم برای لبخندت تنگ شده است! حالا به شعر زیبایی که رهبری خوندند پی میبرم همان شعر از اخر مجلس شهدا را چیدند... کجایی؟! بیا!بیا که فرزندت چشم به راه توست از بهشت برایمان دعا کن که از بند دنیا رها شویم دوستت دارم و همیشه به یادت خواهم بودشهید مدافع حرم محمدابراهیم توفیقیان.... 🍁🌴🍁🌴🍁 @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣اگرخواستےزندگےکنی، باید منتظر مرگ باشی! ولےاگر عاشق شدی دوان دوان سمتِ فداشدن در راهِ معشوق میروی! این خاصیت کسانےاست ڪه در فکرِ جاودانہ شدن هستند. 🌹 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با اجازه از ساحت امام زمان وشهدای عزیز هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم از امروز داستان جدیدی برای علاقه مندان به اشتراک خواهیم گذاشت سلام بر ابراهیم http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
🌸 پیوند الهی(قسمت اول) 📣راوی:رضا هادی‌ 🌸عصر يکي از روزها بود. ابراهيم از سر کار به خانه ميآمد. 🌸 🌹وقتي واردکوچه شــد براي يك لحظه نگاهش به پسر همســايه افتاد. 🌹 🌺با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از دختر خداحافظي کرد و رفت!🌺 🌼ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد. 🌼 چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شــد. اين بار تا ميخواســت از دختر خداحافظي کند، 🌼متوجه شــد که ابراهيم در حال نزديک شدن به آنهاست. دختر سريع به طرف ديگر کوچه رفت و ابراهيم در مقابل آن پسر قرار گرفت. 🌼 🌺ابراهيم شــروع کرد به سلام و عليک کردن و دست دادن. پسر ترسيده بود🌺 🌲اما ابراهيم مثل هميشه لبخندي بر لب داشت. قبل از اينکه دستش را از دست او جدا کند🌲 🌼 با آرامش خاصي شروع به صحبت کرد و گفت: ببين، تو کوچه و محله ما اين چيزها سابقه نداشته.🌼 من، تو و خانواده ات رو کامل ميشناسم، تو اگه واقعاً اين دختر رو ميخواي من با پدرت صحبت ميکنم که... 🌹جوان پريد تو حرف ابراهيم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چيزي نگو، 🌹 من اشتباه کردم، غلط كردم، ببخشيد و... 🌺ابراهيم گفت: نه! منظورم رو نفهميدي، ببين، پدرت خونه بزرگي داره، 🌺 🌻تو هم که تو مغازه او مشــغول کار هستي، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت ميکنم.🌻 انشاءالله بتوني با اين دختر ازدواج کني، ديگه چي ميخواي؟ 🌼جوان که ســرش را پائين انداخته بود خيلي خجالــت زده گفت: بابام اگه بفهمه خيلي عصباني ميشه.🌼 💕 ابراهيــم جــواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناســم، آدم منطقي وخوبیه.💕 🌷جوان گفت:نمی دونم چی بگم،هرچی شما بگی.بعدهم خداحافظی کرد ورفت..... ادامه دارد.... 📚کتاب سلام بر ابراهیم @khamenei_shohada
! هر چی تو این دو سال گذشت... فدای سرت یا رب نظر تو برنگردد... @khamenei_shohada
، راز عجیبےست ... . گمنامی یعنی مثل سی و دو سال نا معلوم باشی... . گمنامی یعنی کمیل و حنظله.... . گمنامی یعنی ۳تا داداش مثل ها که هیچ کدوم جنازه شون برنگشت ... گمنامی یعنی روزنامه نویسی به شهدای مظلوم ما بگوید : « !!!» گمنامی یعنی بدن نیمه جان بچه های هویزه که زیر شنیِ تانکها له شوند و وحسرت یک را بر دل دشمن بگذارند ... گمنامی یعنی بدن های نازنینی که درکوه های منجمد شدند ... . گمنامی یعنی شبانه به فقرا نان و خرما بدهی و نفرین و ناسزا تحویلت دهند ... گمنامی یعنی"به فرزند جانباز ۷۰ درصد بگن با رفت دانشگاه... گمنامی یعنی نه تنها که و را نیز فدای حضرت دوست نمایی... 🍃 هدیہ بہ پیشگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها)وشهدای گمنام صلوات... 🌾 @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکجا فتنه بود نقش سعودی پیداست چون که او نوکر و مزدور سگ آمریکاست هست فرمانده وسردارزمان خامنه ای میر میدان علمدار زمان خامنه ای میرویم با او به رکاب موعود لعنت الله علی آل سعود @khamenei_shohada
✍شما مشهورتـرین زمین هستید خـــــدا یاد شما را ، از مـــا نگیــــرد 🌷
"یا زهرا": ♥️پیوند الهی(قسمت دوم) 📣راوی:رضا هادی 🌺شــب بعد از نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد.🌺 🌼اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد و همسرمناســبي پيدا کند، بايد ازدواج کند. 🌼 در غير اينصورت اگر به حرام بيفتد بايدپيش خدا جوابگو باشد. 🌺و حالا اين بزرگترها هســتند که بايد جوانها را در اين زمينه کمک کنند.🌺 🌼حاجي حرفهاي ابراهيم را تأييد کرد. اما وقتي حرف از پســرش زده شــداخمهايش رفت تو هم!🌼 ابراهيم پرســيد: حاجي اگه پســرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟ 🌺حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!🌺 🌼فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...🌼 يک ماه از آن قضيه گذشــت، ابراهيم وقتي از بازار برميگشــت شب بود. 🌺آخرکوچه چراغاني شده بود. لبخند رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست.🌺 🌼رضايت، بخاطر اينکه يک دوســتي شــيطاني را به يک پيوند الهي تبديل کــرده.🌼 ايــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و اين زوج زندگيشــان را مديون برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند. 📚کتاب سلام بر ابراهیم ادامه دارد... 🌾 @khamenei_shohada