🌸بسم رب الشهدا🌸
#خجالت_نمیکشی
(عباس برقی)
وقتی در ماه های آغازین جنگ،بنی صدر از اعزام نیرو به کردستان جلوگیری کرد،حاج احمد برای رفع نقیصه و حفظ عناصر موجود در مریوان،به شیوه های مختلفی متوسل شد،از جمله سخت گیری در اعطای مرخصی.
ما در واحد ادوات کار میکردیم و آموزش خمپاره دیده بودیم.مدت ماموریت مان در مریوان رو به اتمام بود و تصمیم داشتیم به تهران برگردیم.یک روز پای قبضه خمپاره انداز روسی مشغول جابجایی جعبه های مهمات بودیم که حاج احمد به سراغ مان آمد
بعد از حال و احوال پرسی به من گفت:
_شنیدم میخوای بری؟
_با اجازه شما،بله!
_تو خجالت نمیکشی؟
از این حرف او تعجب کردم و پرسیدم:
_چطور برادر احمد؟خب،ماموریتمون تموم شده،حالا هم باید برگردیم سر حزندگیمون.
دست انداخت،شانه ام را فشار داد و گفت:
برادر!تو ظرف این مدت لااقل هزار گلوله خمپاره زدی.هر گلوله دونه ای اینقدر قیمت داره.اگه روی هم حساب کنیم،کلی از بیت المال خرج تو شده تا فوت و فن کارو یاد گرفتی.از هزار گلوله ای که زدی،نهصد تای اون به هدف نخورده.همه اینها انجام شده تا تو کاردان شدی.حالا همین قدر باید خرج یکی دیگه بشه و هزار گلوله خمپاره را حیف کنه تا تازه بشه یکی مثل تو.
روی همین اصل،برای حفظ بیت المال هم که شده،برادر جون،تو باید تو جبهه بمونی.
صحبت های برادرانه و منطقی حاج احمد تاثیرش را روی من گذاشت و در مریوان ماندگار شدم.
#حاج_احمد_متوسلیان
شهدا را یاد کنید با ذکر #صلوات
ـــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🌄 یه عده رفتن جوون دادن، خون دادن، که مردم راحت زندگی کنن!
× شما مسئولی که فقط فکر ویلای جدید ومیز و مقامی از ما که نهههه.... از خون اون شهدا #خجالت_نمیکشی ؟!
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada