بصیـــــــــرت
❁ ﷽ ❁ يـادتـان خـاطره ای نيست ڪ از دل بـرود ... نـقش شـن نيست ڪ از بـاور ساحـل برود ... ·•°❁ #معر
بخشی از #زندگینامه_شهیده_مرضیه_شیروانی
🔰در آستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی به شهرستان شوش منتقل می شود🌴 و با آغاز جنگ تحمیلی، درآنجا و در شهرشهیدان گمنام، بار دیگرخدمت خالصانه ی خود را باشور و شوق بیشترادامه می دهد.🌷
🔰مرضیه که کمتر به مرخصی می آمد، تصمیم می گیرد برای استفاده از مرخصی استحقاقی خودبه مدت15روز در کانون گرم خانواده زندگی کند،🌹 اما دل بی تابش مانع از آن می شود که یاد جبهه و مجروحان را حتی دراندک مدتی فراموش کند،
او در این مدت پیوسته تکرارمی کند: 👈«من باید در بین رزمندگان باشم و خدمت کنم...» و باهمین انگیزه ی مقدس است که پیش از به پایان رسیدن زمان مرخصی، به محل کار خود می شتابد.🌷
🔰مرضیّه روز26دی ماه 1360،
داوطلب می شود تا تنی چند از مجروحان دفاع مقدّس را که به مقصد دزفول اعزام می کنند همراهی کند.🚑
🔰او با وقوف و آگاهی از این که جاده زیرآتش مستقیم دشمن است و هرلحظه امکان دارد، حادثه ای به وقوع بپیوندد قبل از عزیمت،
غسل شهادتـــــ🕊🌷ــــــــ رابه جامی آورد و آنگاه رهسپار سفر می شود، تا وظیفه ی خطیرخود را به انجام رساند🌹
باران گلوله و آتش هم چنان ادامه دارد؛ مرضیّه چون پروانه 🦋برگرد جمع مجروحان می گردد. او آرام و قرار ندارد و قامت سفیدپوش او در آفتاب🌞 می درخشید. و ناگهان خمپاره ای درکنار آمبولانس 🚑آنها منفجرمی شود. خون گرم مرضیّه، برسپیدی جامه، جاری می شود و سپیده نداسر می دهد.🌷🕊
#روحمان_با_یادش_شاد
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید