eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_سی_و_نهم ✍هارمونی عجیبی داشت قرمزیِ رنگ خون و پیراهن اسپرت و
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 ✍مرد که صدای کم توان شده از فرط دردش،گوشهای اتاقم را پر میکرد، همان دوست مسلمان در عکسهای مهربان دانیال بود. همان که دانیالم را مسلمان کرد، همان که های بامزه اش با برادرم را دیده بودم و مدام از خودم میپرسیدم که مگر مذهبی ها هم شیطنت بلدند؟ همان که وقتی دانیالم وحشی شده از اسلامو خدایش ترکم کرد،روزی صدبار تصویرش را در ذهنم غرغره کردم تا خرخره ای برایش نگذارم، که نشد... که باز هم بازیش را خوردم و راهی شدم. درست وقتی که فرصت تیغ زدن بود،نیش خوردم از دردی که سرطان شد و جز زیبایی، تمام هستی ام را گرفت. راستی کجای زندگیش بود؟ من که هیزم فروشی نمیکردم. پس هیزم تر چه کسی آتش شد به یک کف دست مانده از نفسهای عمرم؟ کاش میدانستم جرمم چیست؟ موج صدایش بی حال اما پر از آرامش به گوشم میرسید و من قانعتر از همیشه،پیچیده از بی رمقی در خود، خواب را زیر پلکهای چشمم مزه مزه میکردم. که سکوت ناگهانی اش،هوشیارم کرد. چرا دیگر نمیخواند؟ تنم کوفته و پر درد بود. کمی نیم خیز شدم. با چشمانی بسته،سرش را به چهارچوب در تکیه داده بود. به صورت کاملا رنگ پریده اش نگاه کردم.