eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
‏🌹 ۲۴ آبان ۱۳۹۹ بیستمین سالگرد شهادت مظلومانه دکتر "ادواردو آنیلی" به دست شبکه ترور صهیونیسم جهانی کسی که مالکیت کارخانجات بزرگ لامبورگینی، فراری، فیات و مالکیت باشگاه یوونتوس را با محبت اهل بیت عوض کرد ــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
‏🌹 ۲۴ آبان ۱۳۹۹ بیستمین سالگرد شهادت مظلومانه دکتر "ادواردو آنیلی" به دست شبکه ترور صهیونیسم جهانی ک
✍ ۱۵ نوامبر سالروز شهادت، ثروتمندترین شهید شیعه؛ مهدی (ادواردو) آنیلی است! پسر مالک کارخانه فیات، علیرغم تمام امکانات، همیشه احساس می‌کرد گمشده‌ای دارد،و بالاخره آنرا در داخل کتابخانه‌ای در نیویورک پیدا کرد و بعد هم مسلمان شد. ✨شهید ادواردو میگوید؛ "وقتی قرآن را برای اولین‌بار دیدم، متوجه شدم که این کلمات، کلمات ماورایی هستند، دیدم این همان چیزی است که من سالها در جستجویش بودم. اگر کسی صادقانه قرآن را بخواند، قرآن هدایتش میکند". ادواردو، همزمان با محروم شدن از تمام امتیازات خانوادگی، تصمیم گرفت به عنوان طلبه به قم بیاید. و این بهانه‌ای شد تا او را به شهادت رساندند و اَنگ خودکشی بر او زدند، در حالیکه هیچ شواهدی از جمله کالبدشکافی، فیلم و.... دال بر خودکشی او موجود نبود. دوستان اردواردو، معتقدند او هرگز خودکشی نکرده، بلکه به خاطر ایمان و عقیده‌اش به شهادت رسیده است.
بصیـــــــــرت
🖤📿🖤 📿🖤 🖤 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_صد_و_ششم ✍ آن نیمه شبِ پر هیاهو، من فقط اشک ریختم و حسام زب
💝📿💝 📿💝 💝 ✍ صورتش مثل همیشه زیبا و معصوم بود. با ته ریشی که حالا بلندتر از قبل، موهایِ آشفته اش را به رقص درمی آورد... خستگی در مویرگ به مویرگِ سفیدیِ پنهان شده در خونِ چشمانش جیغ میزند و من دلم لرزید برایِ لبخندِ تلخ و مظلومِ لبهایش که آوار شد بر سوزشِ دلم و خرابه هایِ قلبم... توجهش به من بود.. تبسم صورتش عمیق تر شد و پا جفت کرد برایِ احترامی نظامی. اما من ظالم شدم و رو گرفتم از دلبری هایش... دانیال به محض ورودمان به اتاق روبه رویم ایستاد و چشمانش را ریز کرد: - دعواتون شده؟ و من با “نه” ای کوتاه، تن به تخت و چشم به خواب هایی آشفته سپردم..‌. روز بعد اربعین بود و من دریایِ طوفان زده را در زمین عراق تجربه کردم... سِیلی که هیچ شناگری، یارایِ پیمودنش را نداشت و همه را غرق شده در خود، به ساحل می رساند.. آن روز در هجومِ عزدارانِ اربعین هیچ خبری از حسام نشد... نه حضوری... نه تماسی... آتش به وجودم افتاده بود که نکند دعایم به عرش خدا میخ شده باشد و مردِ جنون زده ام راهی...؟ چند باری سراغش را از برادرم گرفتم و او بی خبر از همه جا، از ندانستن گفت... و وقتی متوجه بی قراریم شد ، بی وقفه تماس گرفت و مضطرب تماشایم کرد. نبضِ نگاهِ مظلوم و پر خواهشِ حسام در برابر دیده و قلبم رژه میرفت...💔 کاش دیشب در سرای حسین (ع) از سر تقصیرش میگذشتم و عطرِ جنگ زده ی پیراهنش را به ریه می کشیدم... دلشوره موج شد و به جانم افتاد.. خورشیدِ غروب زده آمده بود اما حسام نه... دیگر ماندن و منتظر بودن، جوابِ نا آرامی ام را نمی داد... آشفته و سراسیمه به گوشه ای از صحن و سرایِ امام حسین پناه بردم... همانجا که شب قبل را کنارِ مردِ مبارزم، کج خلقی کردمو به صبح رساندم. افکارِ مختلفی به ذهنم هجوم می آورد. چرا پیدایش نمیشد؟ یعنی از بداخلاقی هایِ دیشبم دلخور بود؟
بصیـــــــــرت
💝📿💝 📿💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_صد_و_هفتم ✍ صورتش مثل همیشه زیبا و معصوم بود. با ته ریشی که ح
کاش از دستم کلافه و عصبی بود. اما من میشناختمش، اهل قهر نبود. یعنی اتفاقی بد طعم، گریبانِ زندگیم را چنگ میزد ای کاش دیشب خساستِ نگاه را کنار می گذاشتمو یک دل سیر تماشایش میکردم... وحشت و استرس، تهوع را به دیواره هایِ معده ام میکوبید و زانو بغل گرفتم از سر عجز... زیرِ لب نام حسین (ع) را ذکر وار تکرار میکردمو التماس که منت بگذار و امیرمهدیِ فاطمه خانم را از من نگیر.... روز اربعین تمام شد.. اذان گفته شد.. نماز مغرب و عشا خوانده شد... اما… اما باز هم خبری از حسامِ من نشد.. حالا دیگر دانیال هم موبایلش خاموش بود و خودش ناپیدا... چند باری مسیرِ هتل تا حرم را دوان دوان رفتمو برگشتم... حس کردم... برایِ اولین بار، در زمین کربلا، را حس کردم حالِ ظهرِ عاشورا و ایستادنِ پریشانش بر ...😭 آرزویِ حسام ، داغ شد بر پیشانی ام... من مگر از زینب بالاتر بودم؟ چرا هیچ خبری از مردانِ زندگیم نبود؟ نمیدانم چرا؟ اما به شدت ترسیدم... من در آن سرزمین،غریب بودم اما ناگهان حس آشنایی، احساسم را خنک کرد. از حرم به هتل رفتم به این امید که دانیال برگشته باشد اما نه... درد معده امانم را بریده بود و قرص ها هم کارسازی نمیکرد... کمی رویِ تخت دراز کشیدم... ما فردا عازم ایران بودیمو امروز حسام اصلا به دیدنم نیامده بود... ما فردا عازم ایران بودیمو دانیال غیبش زده بود... ما فردا عازم ایران بودیمو من سرگشته خیابان هایِ کربلا را تل زینبیه می دویدم... مدام به خودم دلداری می دادم که تو همسر یک نظامی هستی... امیرمهدی اینجا در ماموریت است و نمی تواند مدام به تو سر بزند... ناگهان به یاد دوستانش در موکب علی بن موسی الرضا افتادم. حتما آنها از حسام خبر داشتند. چادر بر سر گذاشتمو به سمت در دویدم که ناگهان در باز شد... ⏪ ...
✅سبک زندگی پرستاری که در ایام بارداری گرفت و شهید شد 🔹پدر مریم رحیمی: دخترم می‌گفت اگر از این لباس سفید به رو سپیدی رسیدیم هنر کردیم. 🔹برای داغ بیماران کرونایی‌اش در خانه اشک می‌ریخت و می‌گفت شرمنده خانواده آنها شدیم. بالای سر بیماران قرآن می‌خواند. 🔹هر وقت صحبت مرخصی می‌شد می‌گفت این روزها مردم به ما نیاز دارند. 🔹وقتی حاج قاسم شهید شد، مریم گفت باید برای تشییع جنازه کرمان برویم. در مسیر مدام زیارت عاشورا می خواند و طلب شهادت می‌کرد. ـــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
❤️ منـــــــــم همــــــــــــــــــــــان دلتـــــــنــــــــــــــــــــــــــــــگ همیــــــشــــــگـــــــــــــــــــــــــــــــــی
در مقابل هجمه فرهنگی غرب؛ 💢«نهضت ترجمه» راهبردی برای صدور ارزش‌های دفاع مقدس است 🔶فرمان «نهضت ترجمه» از تدابیر فرهنگی و بسیار راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی است که بیش از دو سال از صدور آن می‌گذرد. راهبردی که می‌تواند ارزش‌های دفاع مقدس را به‌سان موجی عظیم در مقابل هجمه فرهنگی غرب تبدیل کند. ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
بهمن اصانلو : پنجم شهریور ۱۳۴۷، در روستای چنگور از توابع شهرستان خدابنده به دنیا آمد. پدرش اویس نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اسفند۱۳۶۳، در شرق رود دجله عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه برجا ماند و یکم مرداد ۱۳۷۴‏، پس از تفحص درزادگاهش به خاک سپرده شد. ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#معرفی_شهید بهمن اصانلو : پنجم شهریور ۱۳۴۷، در روستای چنگور از توابع شهرستان خدابنده به دنیا آمد.
🍃 وصیتنامه : پدرو مادر مهربانم اگر پسر حقیرت در جبهه حق علیه باطل به رفیع شهادت نائل شدم گریه نکنید چون هرکسی در راه خدا شهید نمیشود وراه مرا بعد از من ادامه بدهید ونگذارید امام تنها بماند وتا میتوانید به جبهه ها کمک نمایید ۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
🌸انالله و اناالیه راجعون🌸 🏴 مادر شهید جهادگر " " به فرزند شهیدش پیوست... مصیبت وارده را از صمیم قلب تسلیت عرض می‌نماییم و خداوند متعال روح مطهر ایشان را قرین رحمت خویش نموده و به بازماندگان صبر جمیل عنایت فرماید. ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بغض مهمان و مجری از رشادت شهدای مدافع سوسنگرد؛ از ۳۲۰ نفر رزمنده در شهر سوسنگرد ۲۰۰ نفر شهید شدند... 🔹سالگرد شهدای دفاع و آزادسازی سوسنگرد ــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada