بصیـــــــــرت
#شهید_محمد_حسین_دهستانی_بافقی #کانال_خامنــه_اے_شهـــدا @khamenei_shohada
🍃🌸🍃🌺🍃
🌸🍀🌷🍀
🍃🌷
🌺🍀
🍃
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌸
#کجایندمردان_پاک_خدا🕊🌷🕊
🔸 بیست وسوم خردادسالگرد#شهادت🔸
#شهیدمحمدحسین_دهستانی_بافقی🌸
فرزند #علی_اکبر🍃🌸🍃
فرزند ارشد خانواده👨👨👦
تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۶/۱ #یزد
تاریخ شهادت :۱۳۶۷/۳/۲۳ #شلمچه
🔸مزارشهید: گلزار شهدای خلدبرین🔸
#متأهل و صاحب ۳فرزند 🌸🌺🌸
یک #پسر🌺 و ۲ #دختر☘🌸🌸☘
پاسدار تیپ ۱۸الغدیر یزد،
🔹مسئول قضایی سپاه🔹
🔸پاسدار بیت رهبری جماران🔸
❤️( پاسدار #امام_خمینی(ره)❤️
🔶#شهیدمحمدحسینیکم شهریور ۱۳۴۱در یزد به دنیا آمد
پدرش #علیاکبر و مادرش #خاتون نام داشت.
🔶تا پایان دوره متوسطه دررشته #نساجی درس خواند و دیپلم گرفت.
سال ۱۳۶۲ازدواج کرد وصاحب یک پسر و دو دختر شد.
🔶به عنوان پاسدار در جبهه حق علیه باطل حضور یافت.
🔶 درشلمچه وقتی جنگ سختی به پا میشود در عملیات بیت المقدس ۷ بر اثر بمباران شیمیایی مجبور میشود در کانال بماند بعد از سه روز درگیری همرزمانش #شهیدمحمدحسیندهستانی
راپیدا میکنند.
🔶#شهید طلب آب میکند😔
ولی براثر گرمازدگی به #شهادت میرسد.
وسرانجام در بیست و سوم خرداد ۱۳۶۷، با سمت جانشین فرمانده اطلاعات به یارانش عزیزش می پیوندد و به
فیض #شهادت نائل گشت😔😭🕊🌹🕊
فرازی از #وصیت نامه 📜 #شهید😘
✍ای امت مسلمان اگر به خود نیایید و به یاری مبین #اسلام و #رهبر خود برخیزید فردا دیگر دیر است👌
✍-اگر فکر می کنید #کوفیان بی وفا فقط در زمان #امام_حسین(ع) بودند در این زمان هم هستند.👌
✍-با #صبر و #استقامت #زینب گونه خود باعث تقویت روحیه #رزمندگان در #جبهه_حق_علیه_باطل شوید.👌
جهت شادی روح این #شهیدوالامقام😘
🌸صلوات🌸
اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّــــــــدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد🌼
خوشبحال #شهداکه پر کشیدن🕊
خوشبحال #شهدا بهشتو دیدن😍
خوشبحالون که از دنیا بریدن🕊
#مردان_خدا 🕊🕊🕊
🔸گاهی به ما بیچارگان گوشه چشمی نگاهی🔸🙏🙏
🍃
🌸🍀
🍃🌷
🌺☘🌷☘
🍃🌺🍃🌸🍃
@khamenei_shohada
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
@khamenei_shohada
#بخشیازوصیتنامه
#شهیدمحمدحسیندهستانی
#بههمسرش
💢با سلام و درود به #امامعصر(عج) ونائب بر حق آن #حضرتامامخمینی و درود و سلام به #شهیدان اسلام بخصوص #شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی.
💢باسلام به خانواد معظم #شهداء ، #اسراء، #مفقودین و #جانبازان و #رزمندگان دلیر اسلام.
💢حضور همسر گرامی ام و همچنین فرزندانم
💢(حکیمه،ابوالفظل،حمیده)
💢سلام عرض میکنم امیدوارم همیشه و در همه حال موفق و پیروز باشید.
💢همسر عزیزم از اینکه #زینب گونه درمقابل مشکلات ایستاده ای وهمواره مشوِّق من جهت حضور در #جبهه بوده ای کمال تشکر را دارم.
💢این تنها چیزی است که می توانم بگویم.
💢مزد و پاداش تو دست #خداوند است و اوست که جزای خیرتو را خواهد داد ان شاءالله...🙏
💢همسرم ساده و خلاصه به عرض میرسانم که هرچه تو کردی و بچه هایم.
💢آنطور تربیت کن که مایه آبروی #اسلام و #مسلمین باشند و باعث سرافرازیِ من وخودت.
💢آنطور تربیت شوند که حقیقتأ فرزندان شایسته ای برای پدر #شهیدشان که من باشم و مادرشان که همسر #شهید
است که تو باشی باشند.
💢 ومایه رضای خ#داوند باشند ان شاءالله...🙏
💢آن موقع که آنها بزرگ شدند به آنها بفهمان که #امام کیست؟ #اسلام چیست؟
پدرشان برای چه هدفی #شهید شده؟
وپدرشان چه انتظاری از آنها دارد.
💢و اما خودت آنطور زندگی کن که شایسته یک زن #مسلمان ویک زن #پاسدار و یک همسر #شهید باشد.
#روحش #شاد و #یادش #گرامی باد.
─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─
#بــرایشــادیروحــش
"#صلوات"
اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّـدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد
@khamenei_shohada
🌸⇐شهیدی که به احترام امام زمان (عج) در قبر سرش را خم کرد ...
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
#کانال_بصیرتی_شهدایی_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🌸⇐شهیدی که به احترام امام زمان (عج) در قبر سرش را خم کرد ... #شهید_احمد_خادم_الحسینی🌷 #کانال_بصیرت
🌸⇐شهیدی که به احترام امام زمان (عج) در قبر سرش را خم کرد ...
#شهید_احمد_خادم_الحسینی🌷
🔹در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتاز تر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند...
🔸حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود، نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم...
🔹وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم...
🔸وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم...
🔹مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت...
📚 کتاب لحظه های آسمانی
#کانال_خامنــه_اے_شهـــدا
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 3⃣3⃣ 🌺 تسبیهات 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹 دوازدهم مهر 1359
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠
🌺 قسمت 4⃣3⃣
🌺 شهرک المهدی
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
از شروع جنگ يك ماه گذشــت. ابراهيم به همراه حاج حسين و تعدادي
از رفقا به شــهرك المهدي در اطراف ســرپل ذهاب رفتند. آنجا سنگرهاي
پدافندي را در مقابل دشمن راه اندازي كردند.
نماز جماعت صبح تمام شد. ديدم بچه ها دنبال ابراهيم ميگردند! با تعجب پرسيدم: چي شده؟!
گفتند: از نيمه شــب تا حالا خبري از ابراهيم نيست! من هم به همراه بچه ها سنگرها و مواضع ديده باني را جستجو كرديم ولي خبري از ابراهيم نبود!
ساعتي بعد يكي از بچه هاي ديده بان گفت: از داخل شيار مقابل، چند نفر به اين سمت ميایند!
اين شيار درست رو به سمت دشمن بود. بلافاصله به سنگر ديده باني رفتم و با بچه ها نگاه كرديم.
ســيزده عراقي پشت ســر هم در حالي كه دستانشان بســته بود به سمت ما مي آمدند!
پشت سر آنها ابراهيم و يكي ديگر از بچه ها قرار داشت! در حالي كه تعداد زيادي اسلحه و نارنجك و خشاب همراهشان بود.
هيچكس باور نميكرد كه ابراهيم به همراه يك نفر ديگر چنين حماسهاي آفريده باشد!
آن هم در شــرايطي كه در شهرك المهدي مهمات و سلاح كم بود.حتي تعدادي از رزمنده ها اسلحه نداشتند.
يكــي از بچه ها خيلي ذوق زده شــده بود، جلوآمد و كشــيده محكمي به صورت اولين اسير عراقي زد و گفت: "عراقي مزدور!"
براي لحظهاي همه ســاكت شــدند. ابراهيم از كنار ســتون اسرا جلو آمد.
روبــروي جــوان ايســتاد و يكي يكي اســلحه ها را از روي دوشــش به زمين
گذاشت. بعد فرياد زد: برا چي زدي تو صورتش؟!
جوان كه خيلي تعجب كرده بود گفت: مگه چي شده؟ اون دشمنه.
ابراهيم خيره خيره به صورتش نگاه كرد و گفت: اولاً او دشمن بوده الان اســيره، در ثاني اينها اصلاً نميدونند براي چي با ما ميجنگند. حالا تو بايداين طوري برخورد كني؟!
جوان رزمنده بعد از چند لحظه ســكوت گفت: ببخشيد، من كمي هيجاني شدم.
بعد برگشت و پيشاني اسير عراقي را بوسيد و معذرت خواهي كرد.اســير عراقي كه با تعجب حركات ما را نگاه ميكرد، به ابراهيم خيره شد.
نگاه متعجب اسير عراقي حرف هاي زيادي داشت!
٭٭٭
دو ماه پس از شــروع جنگ، ابراهيم به مرخصي آمد. با دوستان به ديدن او رفتيم.
درآن ديــدار ابراهيم از خاطرات و اتفاقــات جنگ صحبت ميكرد. اما از خــودش چيزي نميگفت. تا اينكه صحبت از نماز وعبادت رزمندگان شــد.
يكدفعه ابراهيم خنديد وگفت:درمنطقه المهدي در همان روزهاي اول، پنج جوان به گروه ما ملحق شدند.
آنها از يك روستا باهم به جبهه آمده بودند.
چند روزي گذشت. ديدم اينها اهل نماز نيستند!
تا اينكه يك روز با آنها صحبت كردم. بندگان خدا آدمهاي خيلي ساده اي بودند. آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند. فقط به خاطر علاقه به امام آمده بودند جبهه.از طرفي خودشــان هم دوست داشتند كه نماز را ياد بگيرند. من هم بعد از ياد دادن وضو، يكي از بچه ها را صدا زدم و گفتم: اين آقا پيش نماز شما، هر كاري كرد شما هم انجام بديد.
من هم كنار شــما ميايستم و بلندبلند ذكرهاي نماز را تكرار ميكنم تا ياد
بگيريد.
ابراهيم به اينجا كه رسيد ديگر نميتوانست جلوي خنده اش را بگيرد.چنددقيقه بعد ادامه داد:
در ركعت اول، وســط خواندن حمد، امام جماعت شــروع كرد سرش را
خاراندن، يكدفعه ديدم آن پنج نفر شروع كردند به خاراندن سر!!خيلــي خنده ام گرفت امــا خودم را كنترل كردم. اما درســجده، وقتي امام جماعت بلند شد مُهر به پيشانيش چسبيده بود و افتاد.
پيش نماز به ســمت چپ خم شــد كه مهرش را بردارد. يكدفعه ديدم همه
آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز كردند!
اينجا بود كه ديگر نتوانستم تحمل كنم و زدم زير خنده!
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۸۹ الی۹۱
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
ادامه دارد......
@khamenei_shohada
تعظیم میکنم به بلندای حضرتت!!!
آری؛برای عرض تولا تو مانده ای...
#جانم_فدای_رهبر
#کانال_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
یه عده #سنگر_انقلاب شدن
تا کسی دست درازی به #سفره_انقلاب نکنه!
#مردان_بی_ادعا
#کانال_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهیــدعطشـــان_جوادمحمدی به فدای لب عطشان #حسین @khamenei_shohada
#شهیــدعطشـــان_جوادمحمدی
به فدای لب عطشان #حسین
حاج مهدی فرمانده قرارگاه حما اومد
دو روز بود تو عملیات بودیم. از دفتر اقا گفته بودند ڪه رزمنده های مدافع تو عملیات روزه نگیرن.
عملیات تموم شده بود. شاهد ۹ ده تا تپه بود ڪه تنها شاهراه دمشق وحلب بود ڪه این تپه ها تامین جاده بودن ڪه تا تپه ۸ دست ما بود ولی دوتای دیگری دست داعشی ها شاهد ۹ خیلی حیاتی بود ،رو گرفته بودیم
حاج مهدی اومد شیخ هلال ...جواد چه خبر اوضاع چطور؟ ( بچه ها پای قبضه سلاح خوابیده بودن)
جواد با اون لحن شیرین اصفهانیش گفت : حاج مهدی میگم چی میشد اقا این ماه رمضونو واسه رزمندگان مدافع حرم ازاد میڪرد ؟حاج مهدی گفتن:خب جواد جان اگه سختتونه روزه نگیرن، تو این گرما اتیش خمپاره وگلوله حرجی نیس
جواد: حاج مهدی من با این روزه سر خدا منتی میزارم ڪه اون سرش ناپیدا...و ساعتی بعد ( جواد با لبی عطشان به دیدار ارباب خود حضرت سیدالشهدا پر ڪشید....)😭
شهادت: ۱۱ماه مبارڪ رمضان ۱۳۹۶
راوی: همرزم شهید
#کانال_خامنه_ای_شهدا
@khamenei_shohada