eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق عليه السلام: روز غدير خم در ميان روزهاى عيد فطر و قربان و جمعه همانند ماه در ميان ستارگان است يَوْمُ غَديرِ بَيْنَ الْفِطْرِ وَالاَْضْحى وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَواكِبِ اقبال سيدبن طاووس صفحه 466
بصیـــــــــرت
💐🍃💖 🍃💖 💖 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_چهل_و_هفتم ✍مرد راننده با دستگاهی عجیب مقابلم ایستاد. دستگاه
🎉🍃💖 🍃💖 💖 (الف) ✍پس حسام زنده بود و جریانی فراتر از یک انتقام بچگانه. صوفی به سمتم آمد - تو پالتوش یه ردیاب بود. اونو خوب چک کردین؟ با تایید عثمان،مرا کشان کشان به سمت یکی از اتاقها برد. درد نفسم را تنگ کرده بود. با باز شدن در،به داخل اتاق پرتاب شدم و از فرط درد،مچاله به زمین چسبیدم. صوفی وارد شد.فریادش زنگ شد در گوشهایم. - احمق این چرا اینجوری شد؟ من اینو زنده میخوام😡 درباره ی چه کسی حرف میزد؟ کمی سرم را بلند کردم. خودش بود... حسام غرق در خون و بیهوش. در گوشهٔ اتاق قلبم تیر کشید. اینان از کفتار هم بدتر بودند. عثمان دست در جیب شلوارش فرو برد و لبهایش را جمع کرد - من کارمو بلدم اینجام نیومدیم واسه تفریح. منم نمیتونستم منتظر بمونم تا سرکار تشریف بیارن. پس شروع کردم ولی زیادی بد قلقه. خب بچه ها هم حوصلشون سر رفت. باورم نمیشد آن عثمان مظلومو مهربان،تا این حد وحشی باشد. صوفی در چشمانم زل زد - دعا کن دانیال کله خری نکنه در را با ضرب بست. حالا من بودمو حسامی که میدانستم،حداقل دیگر دشمن نیست. درد طاقتم را طاق کرده بود. سینه خیز،خود را به حسام غرق خون در گوشه ی اتاق رساندم. صدایش کردم،چندین بار،مرگش با آن همه زخم،دور از انتظار نبود. وحشت بغض شد در گلویم. او تنها حس اطمینان در میان آن همه گرگ بود، پس باید می ماند.
بصیـــــــــرت
🎉🍃💖 🍃💖 💖 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_چهل_و_هشتم(الف) ✍پس حسام زنده بود و جریانی فراتر از یک انتقام
🎉🍃💖 🍃💖 💖 (ب) با ترسی بی نهایت به پیراهنش چنگ زدم،با تمام توان تکانش دادم و نامش را فریادی کردم در گوشش - حسام..حسااااام نفسم حبس شد. چشمانش را باز کرد. اکسیژن به ریه هایم بازگشت بی رمقی را در مردک چشمانش خواندم. خواست دوباره مژه بر مژه بخواباند که صدایم بلندشد - نه نخواب خواهش میکنم حسام. من میترسم لبخند زد،از همان لبخندهای مخصوص خودش خون دلمه بسته روی گونه اش اذیتم میکرد. رد قرمزی از بینی تا زیر چانه اش کشیده شده بود. - اینجا چه خبره؟دانیال کجاست؟ و در جواب،باز هم فقط لبخند زد. چشمانش نای ایستادگی نداشت. رهایش کردم بی آنکه خود بخواهم. ناگهان درد هیولا شد،لگدم کرد مار شدم و در خود پیچیدم به معده ام چنگ میزدم و دندان به دندان ساییده،ناله میکردم. میدانستم تمام این اتفاقات از سرچشمه ای به نام دانیال نشأت میگیرد و جز سلامتی اش هیچ چیز برایم مهم نبود. حسام به سختی به سمتم نیم خیز شد. صدایش بریده بریده گوشم را هدف گرفته بود @khamenei_shohada
14.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار نخستین بار؛ شرح ماجرای غدیر خم توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه سال ۶۶ ـــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
آقاۍ_من ڪاش دستِ بیعت‌مان با تو، از جنس حجة الوداعیان نباشد؛ ڪہ غدیر را در همان برڪہ ‌ گذاشتند..! ڪاش بیعت‌مان عمّــارگونہ بماند... ڪاش داعیہ علوے بودن‌مان، رنگِ ڪوفے نگیرد... ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین (ع) هرکس گره اى ازمشکلات مؤمنى باز کند ومشکلش رابرطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مینماید. ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
تفسیــر ایـن لبخنــد چگـونه کنم... صـادق جان... لَخــتی بِخــند ... خـنـده ی گـــل زیـباســتــ تفسیــر زیبــایی میـکنی ای شهیـد🌺 🌷شهید 🌷 ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
باباے مــ‌هربونم نمےدانستم آخرین خاطراتم......نہ! تمام خاطراتم از بابا فقط عڪس‌هاے بودنِ بابا مےشود.. فرزند شهيد مدافع حرم 🌷 ــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
شهید سجاد باوی فرزند رستم از دلیرمردان شهر کوت‌عبدالله شهرستان کارون است که در تاریخ دوم خردادماه سال 1359 دیده به جهان گشود. دلیرمرد خوزستانی در دوران جوانی برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) و حضرت رقیه خاتون(س) به سوریه اعزام شد و به نبرد با تکفیری‌های آمریکایی پرداخت. ــــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_سجاد_باوی شهید سجاد باوی فرزند رستم از دلیرمردان شهر کوت‌عبدالله شهرستان کارون است که در تاری
. وی پس از حضور در جبهه مقاومت توسط نیروهای تکفیری در روز پنج‌شنبه 19 مردادماه سال 1396 به فیض شهادت نائل آمد و نام خود را در دفتر شهدای اسلام به ثبت رساند. شهید سجاد باوی در سن 37 سالگی به شهادت رسید و تربت پاکش در قطعه شهدای مدافع حرم گلزار شهدای اهواز زیارتگاه عاشقان است. از شهید سجاد باوی یک پسر 10 ساله به‌نام محمدعلی و یک دختر به یادگار مانده است. 🔰راوی همسر شهید دوست سجاد که از سوریه خبر شهادتش را به من داد، می‌گفت پیکر سجاد در عملیات آزادسازی دیرالزور در دست داعشی‌ها باقی مانده است. تا اینکه صبح شنبه 21 مرداد بعد از دو روز بچه‌های مقاومت با مجوز حمله‌ای که داشتند توانستند منطقه را از دست داعشی‌ها آزاد کنند و پیکر سجاد و دیگر اجساد رزمندگان سوری را به عقب منتقل کنند. 🌹 فرمانده سجاد می‌گفت شهید شب قبل از شهادت حالت عجیبی داشت و شاید یک ساعت بیشتر نخوابید. تا صبح بیدار بود و نماز می‌خواند. خیلی با بچه‌ها شوخی می‌کرد تا اینکه بعد از نماز صبح عملیات را شروع کردیم. ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
مادر ۷۵ ساله یکی از شهدای شهرستان نهاوند باهدف اثبات عشق مادرانه دراین سن سواد آموخت تا بتواند وصیت‌نامه فرزند شهید ۱۷ ساله اش را بر روی قالیچه ‌ببافد 🔹خانم گل بانو سوری مادر شهید ۷۵ ساله شهید عزت‌الله کرمعلی در اقدامی مادرانه در حال بافتن وصیت‌نامه فرزند شهیدش بر روی قالیچه است، تا بتواند از این راه نام و یاد فرزندش را برای همیشه زنده نگه دارد❤️ ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada