eitaa logo
🇵🇸بسیج مداحان شهرستان نیشابور
693 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1هزار ویدیو
43 فایل
کانال رسمی بسیج و کانون مداحان نیشابور
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش در میان بارش بُمب‌‌ها؛ در میان نالهٔ مظلوم‌ها، بچه‌ها، مادرها... ناگهان صدایی بیاید که بگوید: یا اهلَ‌ العالَم، أنا امامُ‌ القائم إنّ‌ جدّی‌ الحسین قتلوهُ‌ عطشانا... ما منتظر این روز هستیم، برای زندگی زیبای بعدازظهور برای پایان تمام دردها بیا آقا... ♦️به کانال بزرگ 👇👇بسیج و کانون مداحان. نیشابور ، بپیوندید . https://eitaa.com/Basijmd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ میگوید؛ هرکجا دست ولی خدا و دست مردهای مجاهد بسته میشود خداوند پرچم مبارزه را به دوش زنان میگذارد. وقتی دست مولایمان علی علیه‌السلام را بستند و ولایت مطلق را میان کوچه کشیدند، فاطمه زهرا سلام الله علیها وارد میدان شد. وقتی سرهای شهدای کربلا، بالای نیزه‌های دنیاخواهی و مظلوم کشی رفت، زینب کبری سلام الله علیها و لشکر زنان اسیر وارد میدان شدند. وقتی دست امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در عرصهٔ ارتباط با شیعیان و محبان بسته شد، فاطمه معصومه سلام الله علیها وارد میدان شد... هرکجا دست ولایت بسته شد، هرکجا مردان مجاهد را قلع و قمع کردند، خداوند پرچم جهاد را بر دوش زنان قرار داد، زنانی از جنس فاطمه و زینب و معصومه علیهما السلام. این روزها نگاهتان به میدان باشد که زن برای زندگی و آزادی دارد با تمام توان میجنگد، پرستاری میکند یتیم داری میکند. بالای سر اطفال مجروح ذکر میگوید. برای اطفال کفن پیچ لالایی میخواند. از زیر آوار درنیامده روسری اش را سفت‌تر میکند. بچه های مرده را با دست خودش به خاک میسپارد، اشک هایش را پاک می‌کند و با کودکان زنده بازی میکند. لباسشان را میشوید و بوسه باران‌شان میکند که اگر روز آخر زندگی‌شان بود از عاطفه مادری سیراب باشند و پر بکشند. آه... زن... زن فلسطینی این روزها دارد با دست خالی و قلب محزون... با دست خالی و قلب باایمان... با دست خالی و گهواره خالی... استوار و مقاوم و با حجاب جهاد میکند و شهید می‌شود.. ♦️به کانال بزرگ 👇👇بسیج و کانون مداحان. نیشابور ، بپیوندید . https://eitaa.com/Basijmd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞بسم الله الرحمن الرحیم💞 🗓 تقویم شیعه 🗓 ✅ امروز یکشنبه 🔰 🌞 ۲۲ مهر ۱۴۰۳ 🌝 ۹ ربیع الثانی ۱۴۴۶ 🎄 ۱۳ اکتبر ۲۰۲۴ 🌴ا📿🕋🤲ا🌴 📿 ️ذکر ایام هفته 🔰 📿 ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعداز نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد. 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 📆 روزشمار تاریخ شیعه:🔰 😢 ۱ روز تا شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🎬 وقایع مهم شیعه:🔰 🤲اللهم عجل لولیک الفرج
دوریت کرده پیرم ، حالم روبراه نیست بی تو توی سینه م ، چیزی غیر آه نیست کاش میشد که بودی ، اشکامو ببینی وقت احتضارم ، پیش من بشینی دق کردم ، شبیه زهرا شده روی زردم دق کردم ، عشق تو کرد آخر بیابون گردم دق کردم ، جدایی از تو شد تموم دردم رضا جانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم با اینکه رو شونه ، بار غم کشیدم اینجا حتی رنگ ، بازار و ندیدم دور محملم تا ، دیدم ازدحام و زیر لب می‌خوندم ، روضه های شام و فرق داره ، شهر قم و شام بلا فرق داره فرق داره , عرض سلام و ناسزا فرق داره فرق داره ، شاخه گل و سنگ جفا فرق داره رضا جانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم گر چه من شدم از ، داغ تو مریضه دور تا دورم اما ، روز و شب کنیزه اهل قم برا من ، اصلا کم نزاشتن بی اجازه پا تو ، حریمم نزاشتن غوغا شد ، یه روز مدینه محشر کبری شد غوغا شد ، با ضرب پای دومی در وا شد غوغا شد ، صدیقه شد شهیده واویلا شد رضا جانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 ▪️انالله وانا الیه راجعون ▪️ ♦️برادر عزیز و‌گرامی مداح و ذاکر اهلبیت علیهم السلام جناب کربلایی عباس لطفی 🏴 غم فقدان و غم انگیز پدر بزرگوارتان را در شب شهادت کریمه اهلبیت فاطمه معصومه سلام الله علیه خدمت شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض میکنم. 🔰 بسیج و کانون مداحان نیشابور
مشهد بُوَد برادر و قم هست خواهرش اما چه خواهری که جدا از برادرش دردانه خواهری که به دریایِ معرفت شد غرقِ در مقام رضا پای تا سرش در وصف آن سلاله ی عصمت همین بس است خوانند پاره ی تن موسی بن جعفرش دارالسلام خانه ی آن خانمی است که محضِ سلام آمده جبریل محضرش بانوی قم که با سخن "اِشفَعی لَنا" خواندند آب و آینه خاتون محشرش حوا به وصف پاکی او خواند مریمش هاجر به شرح عصمت او خواند کوثرش گفتم به دل زیارت زهرا کجا کنم ؟ گفتا برو به جنّت قم نزد دخترش ای اهل قم ستاره بچینید از آسمان تا لحظه ی ورود بریزید بر سرش ای کاروان که محمل آیینه میبری ای وای اگر غبار نشیند به معجرش خون جای اشک می‌چکد از چشم کائنات سخت است این مصیبت و سخت است باورش زندانِ غم بود دلش از ماتمِ پدر زنجیر غم به پا بود از مرگِ مادرش داغ جدایی از پدر او را شهید کرد شد ماجرای هجر رضا داغ دیگرش این داغ دیده خواهر والا مقام را بُردند دو امام به قبر مطهرش بسیار ناله کرد و فراوان گریست او دیگر ندید آتش و خون  دیده ی ترش       گریم به خواهری که روی خاکهای گرم می دید بی کفن تن پاک برادرش گریم به خواهری که ملائک گریستند وقتی ز بی کسی زده بر سینه و سرش خواهر به روی تَلّ و برادر به زیر پا زد  دست و پا  برادر و  خواهر برابرش می دید مادر آمده بوسد گلوی او می دید خون چکد ، ز کف شمرو خنجرش
از خدا می گفت از نسل پیمبر هم که بود تازه از ذریه ی زهرا و ‌حیدر هم که بود عمه ی بخشش به سائل،خواهر رأفت به خَلق در حوائج دختر موسی بن جعفر هم که بود با یکی خیلی شباهت داشت بین اهل بیت جان بابا بود،والا بود،خواهر هم که بود کربلا را داشت می آورد با خود سوی قم مثل زینب خسته و‌ مغموم و ‌مضطر هم که بود اتفاقا تیر و شمشیر و سنان را دیده بود اتفاقا ساعتی در بین لشکر هم که بود اتفاقا لحظه ای مثل رقیه عمه اش؛ در بیابان بود،بی کس بود،دختر هم که بود لحظه ای مثل رقیه،روز و شب زینب صفت کوه ماتم بود دنبال برادر هم که بود ... مثل زینب شاهد تشییع پیغمبر نبود شاهد غم های بی زهرایی حیدر نبود مثل زینب بود دختر بود اما باز هم شاهد غم های مادر در مصاف در نبود گرچه خواهر بود با آقا علی موسی الرضا ع با حساب کوچه و گودال او خواهر نبود مثل زینب بود اما در کنار خیمه ها بیقرار ارباً اربا کردن اکبر نبود حرمله وقتی که زانو زد در آن سو، اینطرف چند لحظه بعد زینب دید علی اصغر نبود مثل زینب بود بر لب بود جان او ولی هیچ جا درشهر قم دلواپس معجر نبود فرق دارد ساربان شهر قم با کربلا لااقل در ذهن خود دنبال انگشتر نبود .
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه ی جمع معصومه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها))برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته که در حشر تو شافع شیعه هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو عجب کاظمینی؛عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
عجب بـارگاه عظیـمی چه نـــوری مَلَک چشم بر راهِ فیضِ حضـــوری چه عِطرِ بهشتی چه وادیِّ طوری زصدیقــه‌ی طاهـــره چه ظهــوری قدومش مُنـــوّر ، حریمش مُطهّــر سلامٌ عَلیٰ بِنتِ موسیَ بن جعفـــر همه ســائل آستــــانش وَ من هم همه در حرم میهمـانش وَ من هم همه عاشــق خانـدانش وَ من هم همه اَمنْ در سایبانش وَ من هم... ...ندیدم از این سایبان جای بهتر سلامُ علیٰ بنتِ موسیَ بنِ جعفـر به دنیـا کریمــه به عقبـــا شفیعة کلامش بَلیغــة ، مقـــامش رفیعة بنــازم به این جودو طبـعِ مَنیعة شفــاعت کند دوستـان را جمیعة قیـامت به پا می کند روز محشر سلام علی بنت موسی بن جعفـر در اینجــا نمــــوده چه با آبــرو ها به یـافـاطمــــــــه اِشفَعـــیٖ آرزوها چه زیباست در محضرش گفتگوها به نَصِّ کلامِ «فـِداهـا اَبـُوهــــا»... در این رُتبه هم قُرب دارد به مادر سلامٌ عَلیٰ بنتِ موسیَ بنَ جَعفــر مرا اُلفتــی هست با خاکِ کــویش عجب نعمتی!من کجا ، گفتگویش قســم بر تَهَجُّد ، به آب وضــویش دورکعت نمـازِ سحــر پیشِ رویش زِ لَـذّاتِ دنیــا و عُقبــاست بهتــــر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بنِ جعفــر به قـم آمد و شهــر شد میـزبانش چه حقی اَدا کرد از میهمــــــانش همــه می گـرفتنــد ازهـم نشانش بمیـــــرم بـــرای دل عمــه جانش گـرفتـــــار شـد بین اَنظار و مَعبَر سلامٌ علیٰ بنتِ موسی بن جعفـر بمیــرم که اورا سلامش نکردند به شام آمد و احترامش نکردند تـوجّـه به اشگِ مُدامَش نکردند ترحـــم در آن ازدحامش نکردند جسارت کجا چادر دخت حیدر سلامٌ علیٰ بنت موسی بن جعفر .کسی دیده اورا گـرفتـــار ؟ هرگز ز سنگ جفـــــــا دیده آزار ؟ هرگز کشیـــدنــد اورا به بـــازار ؟ هرگز به بزم مِی و جمعِ اغیـــار ؟ هرگز ندیده روی نیـــــــــزه رأس برادر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر غم دوری و هجر محبوب دیده ستـــــــم از جفای زمانه کشیده چرا رنگ از روی بی بی پریده؟ مگر حرف زشتِ کنیزی شنیده؟ مگر دختری برده در دامنش سر؟ سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر غمی هجر یارش به سینه نهفته اگرچه زغم گوهر از اشگ سفته سخن باکسی غیــر محرم نگفته و حتی شبـی در خـــرابه نخفته و نشنید او نــاســــزای مکــــــرر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر نه خون سرش بود بر رو نقابش نه یک چادر پاره بـوده حجابش نه دادند با چشــم مردم عذابش نه بردند در بیـــن بـــزم شرابش ندیده جســـــارت به رأس برادر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر نبــوده به طشت طلایش نظاره نکــرده گــریبــان خود پاره پاره نگفتـه نزن خیــــزران را دوباره ندیده رباب و ســر شیــر خواره سر طفل در طشت! بیچاره مادر سلامٌ علیٰ بنتِ موسیَ بن جعفر