eitaa logo
🇵🇸بسیج مداحان شهرستان نیشابور
959 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
975 ویدیو
42 فایل
کانال رسمی بسیج و کانون مداحان نیشابور
مشاهده در ایتا
دانلود
AudioCutter_روضه و ماتم(1).mp3
6.14M
بند1⃣ روضه و ماتم شروع شد از توی کوچه ها صفحه ی تاریخ آتیش گرفت از این ماجرا تند باد زمستون، اومد با خودش برد، بهار علی رو کشتیِ گرفته، پهلو با خودش برد، قرار علی رو توی اون دوشنبه ی غم آلود کاش از این خونه بلا دور میشد وقتی فاطمه زمین می افتاد چشم روزگار باید کور میشد «بر حاشیه برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار درو دیوار ندارد» بند2⃣ شاخه ی طوبا افتاده بود توی دردسر برگ وبرش رو انگار گرفته بود میخ در ابرای پلیدی، بردن آسمونو، با طعنه و کینه پشت سر مولا، میزد همه عالم، با گریه به سینه زمین از خجالتش میشد آب کوچه بود و یک سپاه گمراه اگه بی ملاحظه شد مسمار تازیونه کاش میومد کوتاه «من ایستاده بودم، دیدم که مادر را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه میزد گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره او با غلاف شمشیر، این تازیانه میزد» بند3⃣ فتنه ی نمرود به بار آورده بود فاجعه حتی خلیلم میسوزه پای این واقعه اون روز ولی آتیش، بَرْداً وَ سَلاما، نشد واسه زهرا ذوب شد توو ولایت، اون شمعی که میسوخت، توو غربت مولا یه نفر نبود بگه نامردا نکنین لگد گل مولا رو بار شیشه داره این حوریه بی حیا دیگه نزن زهرا رو «در وسط کوچه تو را میزدند کاش بجای تو مرا میزدند» شعر و سبک: @madihesara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 با این صدای ملکوتی به استقبال سال جدید که با ماه مبارک رمضان مصادف شده برویم... 🔹 خدایا ما هیچیم؛ هرچه هست تویی، این را که از به آن شده است برای اسلام، تو کن... 🔺 در مقابل این جنگ جهانیِ ترکیبیِ عالمِ کفر و شرک و نفاق، پای ایران عزیز و انقلاب اسلامی مظلوم اما مقتدر ایستاده ایم... @nabardema
🔰پاسخ به یک سوال پر تکرار از فاطمیه 💢چرا هنگام به منزل حضرت زهرا(س)، با وجود امیرمومنان علی(ع) در منزل، ایشان پشت در نرفتند و حضرت زهرا(س) پشت در رفتند؟ 🔶در کتاب الامامه والسیاسه از ابن قتیبه دینوری(م276ق) از عمای اهل تسنن و برخی منابع دیگر و منابع شیعه آمده است که ابتدا امیرمؤمنان علی(ع) برای پاسخ گویی پشت در آمدند و پاسخ را هم دادند. اما در مرحله بعد حضرت زهرا(س) برای اقناع خصم پشت در آمد. 🔻وی می نویسد: ابوبکر با نااُمید شدن از امیرمؤمنان علی(ع)، از قُنْفُذ خواست تا امیرمؤمنان علی(ع) را وادار به بیعت کند، اما آن حضرت حاضر به بیعت نشد. قُنْفُذ گفت: «خليفه رسول خدا تو را به بیعت فرا مى‏ خواند.» امیرمؤمنان على(ع) در پاسخ گفت: «چقدر زود بر پيامبر(ص) دروغ روا داشتيد.» قُنْفُذ برگشت و موضوع را به آگاهى ابوبكر رسانيد. ابوبكر پس از شنيدن سخنان على(ع)، گريه‏اى طولانى كرد. عمر بار دوم گفت: «به كسى كه از بيعت با تو خوددارى كرده است، فرصت مده.» 🔻قُنْفُذ چون در کار خود موفق نشد، به نزد ابوبکر و عمر بازگشت و بار دیگر همراه جماعتی که در میان آنان مُغَیرَه بن شُعبِه و سالم مولی ابی حَذَیفه نیز بودند، به در خانه حضرت فاطمه آمده و گفتند: 🔻«ای فاطمه(س) دختر رسول الله؛ هر آن کس که در خانه شما متحصن است را برای بیعت بیرون کن؛ با دیگر مسلمانان همراه شوید وگرنه به خدا سوگند، آتش را بر آنان روشن می کنیم.» ♦حضرت زهرا(س) چون فرزند رسول الله(ص) بود و جایگاه خاصی در میان مسلمانان داشت، پشت درِ خانه آمد و فرمود: «اى پسر خطّاب! آيا مى خواهى درِ خانه من را آتش بزنى؟! عمر، با بی احترامی پاسخ داد: آرى! اين كار، آن چه را كه پدرت آورده است، محكم تر مى سازد. سوگند به کسی که جانم در دست او است، یا بیرون بیاید و مانند دیگران بیعت کنید یا آن که خانه را با اهل آن می سوزانم.» 📚ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السياسة، ج1، ص30؛ 📚عیاشی، التفسیر، ج2، ص67- 66؛ 📚شیخ مفید، الاختصاص(منسوب به شیخ مفید)، ص186- 185؛ 📚شیخ مفید، الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص117. 📚طبری، تاريخ الأمم و الملوك، ج3، ص202. 📚بلاذری، أنساب الأشراف‏، ج1، ص586؛ 📚سیدمرتضی، الشافی فی الامامه، ج3، ص241.
AudioCutter_روضه و ماتم(1).mp3
6.14M
بند1⃣ روضه و ماتم شروع شد از توی کوچه ها صفحه ی تاریخ آتیش گرفت از این ماجرا تند باد زمستون، اومد با خودش برد، بهار علی رو کشتیِ گرفته، پهلو با خودش برد، قرار علی رو توی اون دوشنبه ی غم آلود کاش از این خونه بلا دور میشد وقتی فاطمه زمین می افتاد چشم روزگار باید کور میشد «بر حاشیه برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار درو دیوار ندارد» بند2⃣ شاخه ی طوبا افتاده بود توی دردسر برگ وبرش رو انگار گرفته بود میخ در ابرای پلیدی، بردن آسمونو، با طعنه و کینه پشت سر مولا، میزد همه عالم، با گریه به سینه زمین از خجالتش میشد آب کوچه بود و یک سپاه گمراه اگه بی ملاحظه شد مسمار تازیونه کاش میومد کوتاه «من ایستاده بودم، دیدم که مادر را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه میزد گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره او با غلاف شمشیر، این تازیانه میزد» بند3⃣ فتنه ی نمرود به بار آورده بود فاجعه حتی خلیلم میسوزه پای این واقعه اون روز ولی آتیش، بَرْداً وَ سَلاما، نشد واسه زهرا ذوب شد توو ولایت، اون شمعی که میسوخت، توو غربت مولا یه نفر نبود بگه نامردا نکنین لگد گل مولا رو بار شیشه داره این حوریه بی حیا دیگه نزن زهرا رو «در وسط کوچه تو را میزدند کاش بجای تو مرا میزدند» شعر و سبک: ♦️به کانال بزرگ بسیج و کانون مداحان. نیشابور ، بپیوندید .👇 https://eitaa.com/Basijmd