eitaa logo
بسیج ولایت
3هزار دنبال‌کننده
107.4هزار عکس
62.5هزار ویدیو
418 فایل
کانال تحلیل سیاسی بسیج ولایت ️ امام خامنه ای:من در جمع شما #پاسداران حقیقتاً بوی #بهشت را استشمام میکنم و خدای متعال شاهد است وقتی شما را می بینم احساس میکنم یکی از اهل بهشت را می بینم!
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 👌 یک تمرین هفتگی! 🌺 یکی از سنت‌ها و ویژگی‌های سبک زندگی پیامبر اکرم (ص)، زیارت قبور شهدای صدر اسلام بوده. (ابن عابدین، ج۲: ۲۴۲) 🔹 سنتی که امروزه نیز در میان مردم ما - به خصوص جوانان - رایج است. 🌸 زیارت قبور شهدا، علاوه بر ثواب اخروی، باعث میشود که با و آنها نیز آشنا شویم که طبیعتا آثار آن در زندگی دنیایی ما نیز بروز پیدا میکند. ❇️ از همین روست که رهبر انقلاب بارها بیان داشته‌اند که راه‌حل بسیاری از مشکلاتی که در زندگی سیاسی و اجتماعی ما وجود دارد، مطالعه و سبک زندگی شهداست. (برای مطالعه بیشتر به http://yon.ir/MTddJ مراجعه کنید) ╭┅──────┅╮    🌍 @Basijvelayat1 ╰┅──────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 #سبک_زندگی_شهدا ❇️ رهبرانقلاب: وضعِ عادیِ زندگی‌کردن شهدا چه جوری بوده؟ چگونگی ازدواج اینها، رفتار اینها در گزینش همسر، بعد مراسم ازدواج، بعد نوع رفتار با خانواده‌ها، اینها همه قله‌های اخلاق اسلامی است. 🔸 امروز ما گرفتاریم؛ ما امروز به این چیزها احتیاج داریم. ۱۳۹۵/۰۷/۰۵ ╭┅──────┅╮    🌍 @Basijvelayat1 ╰┅──────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐍 نگذارید دوباره به خانه اول برگردیم‌ ‌ 🔆رهبر انقلاب: ازدواج‌ها در دوران #انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سختگیری‌ها کم شد. نگذارید دوباره به خانه‌ی اول برگردیم. پدران و مادران، نسبت به مقدمات غیر لازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانان که سختگیری‌ای ندارند. ۱۳۶۸/۱۰/۲۶ #سبک_زندگی_شهدا 👈 دریافت کیفیت بالا aparat.com/v/4fyJv ‌‌ ╭┅──────┅╮    🌍 @Basijvelayat1 ╰┅──────┅╯
💝 برای تشکر از زحمت های تو! ✅ شهید صیاد شیرازی به روایت همسر شهید ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ سالروز شهادت به دست منافقین 🔸 وقتی فرمانده نیروی زمینی شد، ماه تا ماه پیدایش نمی‌شد. گاهی اوقات می آمد تهران جلسه یا مأموریت و می‌رفت. 🔹 وقتی می فهمیدم آمده تهران و نیامده خانه، ناراحت می‌شدم. پشت تلفن بهش می گفتم: « چرا نیامدی علی؟» عذر خواهی می کرد که: « کار داشتم»، ولی مرتب تلفن می زد. خیلی از کارها و مشکلات خانه را تلفنی حل می کرد. سخت بود، ولی راضی بودم. 🔸 آن روزها فقط دعا می کردم سالم باشد. دلم برایش شور می زد، به خصوص که هر چند وقت یک بار بدن مجروحش را می آوردند و هنوز خوب نشده، دوباره می‌رفت منطقه. هر بار که در می زدند، می گفتم حتماً این بار خبرش را آورده اند. دلم برایش، برای دیدنش، برای صدایش لک زده بود. 🔹 یک روز دیدم در می زنند. دیدم چند نفرند. یکی شان گفت: « منزل جناب سرهنگ شیرازی؟» دلم ریخت. گفتم: « من خانمش هستم. » گفت: « از طرف جناب سرهنگ برایتان پیغام آورده ایم. » یک پاکت داد دستم. اصلاً نفهمیدم پاکت را چطوری گرفتم. گفتم: « شهید شده؟» یکی شان گفت: « نه گفتند این پاکت را به دست شما برسانیم. » و خداحافظی کردند. 🔸 آمدم توی حیاط چادرم از سرم افتاد. دیدم در پاکت یک نامه است با یک انگشتر عقیق. نوشته بود: « برای تشکر از زحمت های تو. همیشه دعایت می کنم.» نفس راحتی کشیدم و اشک توی چشم هایم جمع شد. 🌷 ❇️  @Basijvelayat1