⭕️ این است دنیای روشنفکری
🔸 فردوست یار غار شاه در کتاب خاطراتش می نویسد: در سالهای #اشغال ایران توسط #متفقین، سربازهای #آمریکایی و افسران و درجه دارانشان در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند. روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان جیره غذایی میدادند که هر بسته برای مصرف 5-6 نفر کافی بود. دو بطری ویسکی و دو بسته سیگار خوب هم جیره آنها بود. آمریکایی ها با همین کنسروها، (ایرانیها آن زمان کنسرو ندیده بودند) #دختران و #زنان هرزه ایرانی را جلب می کردند. آنها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشا تبدیل کردند. کامیون های آمریکایی به مرکز شهر می آمدند و دخترها را جمع می کردند و به باشگاه می بردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند صف می کشیدند و می رفتند، مثل اینکه در صف اتوبوس هستند. امریکایی ها هرچند پول نداشتند با همین بسته ها دخترها را راضی می کردند... اما نکته عجیب آن که او می نویسد: یکی از کسانی که به آمریکایی ها سرویس می داد، #خاله شاه بود. من با او صحبت کردم و گفتم که این کار صحیح نیست و عمل شما در شان #فاحشه های کنار خیابان است. خاله محمد رضا خیلی رک و صریح گفت: خیر ! افرادی که در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد! (خاطرات فردوست ،ج 1، ص 41 )
🔺این است حکایت #سلبریتی ها و فاحشه های زن یا مرد #روشنفکر ایرانی
🔸اگر پای زائر یا مسافر #عرب یا #سیاهپوست و خصوصا #مسلمان در میان باشد، رگ غیرت بعضی جماعت روشنفکر #آریایی ورم می کند که وا غیرتا! وا ناموسا! وا ایرانا! اما اگر پای زن باره های فرنگی در میان باشد، و پارتی در #سفارت_ایتالیا و #سفارت_انگلستان و.. باشد، غارت زنان و ناموس ایرانی می شود: پرستیژ و کلاس و خوشگذرانی بین المللی و حتی #سلبریتی های «چهل سال بدبخت» مان از #رضا_کیانیان تا #محمود_دولت_آبادی هم در بزم شرکت می کنند و سرخوشند به سلامتی استعمار!
🔸این است دنیای روشنفکری. دنیای فرنگ پرست و نژادپرست، مملو از تناقض و استانداردهای پارادوکسیکال، شیفته هوس چرانی و البته غر و نق ردن و طلبکاری
محمدعبداللهی
❇️ @Basijvelayat1