آن وقتها حسن رو به قیافه نمیشناختم فقط این طرف و آن طرف چیزهایی دربارهش شنیده بودم، چند ساعتی بود که در محوطه دیدبانی بود و هی دستور میداد و سازماندهی میکرد، من هم که اعصابم خیلی بجا نبود، از این همه جنب و جوش او به ستوه آمدم، آخر سر کفری شدم و از آن بالا داد زدم سرش: "ببینم تو اصلا کی هستی که این قدر به پرو پای بچهها میپیچی و سین جیمشان میکنی؟"
سرش رو بلند کرد، نگاهی به من انداخت، لبخندی زد و خیلی آروم جواب داد: "من نوکر شما #بسیجیها هستم!"
🌷#شهید حسن باقری .
https://eitaa.com/Basir_MN
🌀شهیدی که امام زمان سراغش را گرفت...
🎙مادر شهیدان مرادی:
🔹️ پسر دومم (هاشم) به عنوان نیروی #بسیجی میخواست به جبهه برود. آن حاج آقایی که مسئول #اعزام بود به من گفت: حاج خانم! هاشم را نمیبریم جبهه، شما یک شهید دادید و حاج آقا هم دست #تنهاست. خودشان هاشم را به خانه فرستادند.
🔸️فردا شب دیدم مسئول اعزام آمد در خانه را زد، اما حسابی #گریه میکرد. گفتم چی شده؟ گفت: «در خواب امام زمان (عج) را دیدم که دارد دست روی سر #بسیجیها میکشد، به من که رسید رویش را برگرداند، گفتم آقا چی شده؟ گفت پس چرا هاشم را نیاوردی» حالا دنبالش آمدهام.
🔹️هاشم را فرستادم رفت و در عملیات کربلای ۵ #شهید شد.
📍شهید حافظ مرادی در سال ۱۳۳۹ در ساوه به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۲ به همراه خانواده به قم نقل مکان کرد. در سال ۱۳۵۹ به خدمت مقدس سربازی رفت و در سال ۱۳۶۰ در منطقه اهواز شربت شهادت را نوشید.
برادر او هاشم در سال ۱۳۴۹ در شهر قم دیده به جهان گشود و در سن ۱۶ سالگی در ادامه راه برادر شهیدش به عنوان بسیجی عازم میدانهای نبرد شد و در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
https://eitaa.com/Basir_MN