eitaa logo
بصير
2.7هزار دنبال‌کننده
85.3هزار عکس
80.3هزار ویدیو
2.9هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔کسی می‌گفت گناه کردن در ماه رجب دو برابر ماه‌های دیگر است❕خواستم ببینم این حرف سندیت داره❗️اساسا فلسفه این ناعدالتی چیست❕❕ 💠💠 👌ماه رجب از ماه های پر برکت است که رحمت و مغفرت الهی در این ماه بر بندگان شده و نه تنها گناهان بندگان در این ماه عقوبت مضاعفی ندارد، بلکه با لحظه‌ای توبه و استغفار می‌شود. ❕پیامبر گرامی (صلي الله عليه و آله و سلم)‌ فرمود ؛ « رجب ماه خداوند است که در آن رحمت الهی بر بندگان سرازیر می شود و هیچ ماهی از نظر حرمت و نزد خداوند با این ماه برابری نمی کند » 📚وسائل الشیعه ج10 ص475 👌امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ «رجب ماه بزرگی است که در آن، کارهای خوب پاداش مضاعفی دارد و گناهان محو می‌شوند» 📚الفقیه ج2 ص92 ❕بله از آنجایی که ماه رجب از ماه های می‌باشد، جنایات در این ماه دیه سنگین‌تری دارد. «ماه رجب و ماههاى شعبان و رمضان، از ماههاى پرفضيلت است، و از تعبيرات بعضى از روايات برمى‏ آيد كه ماه رجب در ميان اين سه ماه، امتياز خاصّى دارد، تا آن‏جا كه ماه رجب «ماه خدا» ناميده شده‏ و ماه شعبان «ماه پيامبر» و ماه مبارك رمضان «ماه امّت» نامیده شده است . 📚الاقبال ص634 👌 ماه رجب يكى از ماههاى است كه آغاز و ادامه جنگ در آن، با دشمنان اسلام حرام مى ‏باشد مگر جنگ دفاعى ( مستدرک الوسائل ج11 ص48) و جنايات نيز در اين ماهها (ماههاى حرام)، ديه ‏ترى دارد. 📚الکافی ج7 ص281 ❕ پيغمبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ماه رجب را «ماه اصَبّ» ناميده است، زيرا رحمت خدا در اين ماه بر امّت فرو مى‏ ريزد. اين ماه آميخته است با ياد پيامبر اكرم (به مناسبت مبعث در بيست و هفتم ماه) و ياد امير مؤمنان عليه السلام (به مناسبت ميلاد مبارك آن حضرت در سيزدهم ماه) و شهادت موسى بن جعفر عليه السلام (در بيست و پنجم ماه) و روزهاى مهمّ تاريخى ديگر؛ و از اين نظر يكى از ماههاى بسيار پرخاطره اسلامى است. ❕از روايات متعددى كه درباره روزه‏هاى ماه - حتّى يك روز از آن- وارد شده، اهميت فوق‏ العاده اين ماه، و عبادت و خودسازى در آن كاملًا روشن مى‏‌گردد. https://eitaa.com/Basir_MN
آبکش به آفتابه می‌گوید سوراخی! حکایت تلاش مذبوحانه مجمع ساختارشکنان، برای تطهیر از عاملیت در فاجعه قم و مشهد! 💥اختصاصی بعد از وقوع فاجعه تلخ ، که با پرچم‌داری برخی فرقه‌های انحرافی و خصوصا صورت گرفت، روایت این رخداد محل مناقشه جدی قرار گرفته است. برخی چهر‌های سیاسی و بعضی رسانه‌های زاویه‌دار با جریان انقلابی، برای انتقام از حزب‌الله، ضمن ، با دستاویز قرار دادن برخی مواضع و عملکردهای غلط و غیرقابل دفاع معدود افراد، تلاش کردند نوک پیکان اتهام را متوجه انقلابیون کنند! اکنون پرسش آن است که تطهیر کنندگان تشیع لندنی، در کارنامه سیاسی خویش چه میزان به قانون و فرامین ملتزم بوده‌اند که اکنون با یقه‌درانی و تورم رگ گردن، و البته به ، انقلابیون مدافع ولایت و قانون را متهم به ساختارشکنی می‌کنند! در میان تطهیرکنندگان تشیع لندنی، چند جریان خاص قابل ردیابی و بررسی است: 1) نمایندگان افراطی لیست امید که از آنان به عنوان یاد می‌شود و جز سلفی حقارت، در کارنامه ندارند! و دو نمونه از این جماعت‌اند. این دو برخلاف قانونی ، که عینا پشتوانه قانونی هم هست، سال‌ها سران فتنه را سر دست گرفتند و به و پرداختند. این دوستان حالا با آن کارنامه سیاه، داعیه‌دار دفاع از قانون شده و انقلابیون را متهم به ساختارشکنی می‌کنند! اگر اثبات شود یک فرد خاص از جریان انقلابی در یک موضوع خاص، دیدگاهی ساختارشکنانه داشته باشد، بازهم از قماش امثال شما تلقی خواهد شد و مورد ملامت و هشدار و تذکر سران جریان انقلابی قرار خواهد گرفت اما شما چه کردید؟ فتنه‌گران برانداز سال 88 را تطهیر و تریبون دفاع از حقوق مظلومین و مستضعفین را خرج سران فتنه نمودید! به علاوه، و و گاه و بیگاه را هم اضافه کنید! آقای مطهری خوب به یاد دارد که در عصر اصلاحات، بدزبانی او در نقد دولت مستقر، همیشه مایه و و بزرگان و بدنه جریان انقلابی بود! حالا اگر هم بر فرض کسی ساختارشکنی کرده باشد، برای شما حکم را دارد! خیلی خودتان را ناراحت نکنید! و هم که گفتن ندارد! 2) امثال که از او به عنوان یاد می‌کنیم، نماد ساختارشکنی و و تضعیف تصمیمات عالی نظام و شخص رهبری است. یک نمونه‌اش ماجرای که علی‌رغم نهی حضوری رهبری، او تا هنگامی که رهبر در تریبون رسمی نسبت به طرفداری از نفی حجاب هشدار نداده بودند، همگام با شاگرد دوره‌های روزنامه‌نگاری دهه هفتاد خود، !، پرچم مخالفت با برداشته بود! آیا حجاب قانونی نبود؟ آیا حجاب حکم خدا نیست؟ آیا این روال ساختارشکنی محسوب نمی‌شود؟! حالا شما فرض کن یک یا چند نفر مکلا یا معمم در مشهد و قم پیدا بشود که در عین ادعای انقلابی‌گری، پرچم ساختارشکنی را هم به دست بگیرد! خب! به سران و بدنه مترقی و خدوم جریان انقلابی چه ربطی دارد؟! مگر ما امثال تو را از خود می‌دانیم؟ مگر تو با این کارنامه سیاه، هنوز هم خود را زیر پرچم مخفی نکرده‌ای؟ 3) که مثل مور و ملخ در فضای رایان و عیان ریخته‌اند و با چشم بسته و شمشیر آخته، بر هرآنچه به دستشان برآید، می‌کوبند و پیش و پس می‌روند! این حضرات هم کارنامه جالبی دارند! مراد و نمادشان و است! انصافا چه کسی این دو نفر را در جرگه جریان انقلابی می‌داند؟ عملکرد ساختارشکنانه این جماعت را کدام یک از سران جریان ناب انقلابی، امضا می‌کند؟ از این گذشته، مگر همین آقا، برخلاف تذکر صریح و علنی شده مقام معظم رهبری، در انتخابات ثبت‌نام نکرد؟ آیا این ساختارشکنی نیست؟ مگر در اش بلا استثنا بر مسئولین قانونی این کشور، نمی‌شورد؟ خب! حالا فرض کنید چند نفر از امثال شماها، در ماجرای ، معترض باشند؟ به ما چه ربطی دارد؟ خودتان مشکل‌تان را با دوستان دیروز و امروز تان حل کنید! مگر آن طلبه جوان، از شما نیست؟ مگر او در اوج ، همگام با بی‌تدبیری دولت، با انتشار بخشی از فیلم ، بر آتش اعتراضات خونین بنزین نریخت؟ مگر اقدامات خلاف قانون و بعضا خلاف اخلاق و شرع امثال شما را به پای جریان انقلابی نمی‌نویبسند؟ خب؟ دیدید؟ شما بدهکار جریان انقلابی هستید که جز با شدن بدان، سرمایه‌ای ندارید، نه طلبکار! محاسبات غلط شما از آنجا شروع شد که سران و بدنه حزب‌الله سعه صدر به خرج داد و احترام گذارد و برای بازگشت به مدار ولایت و قانون، به شما فرصت داد. https://eitaa.com/Basir_MN
✍️مامور شده بود برای فتح بستان.تیپ تازه تشکیل شده بود و از شهرهای مختلف نیروداشت.یکی ازگردان های ما سیصد نفر از بچه های کرمان بودند.مسئول این رزمنده ها جوانی بود بنام قاسم سلیمانی. اولین بار درسوسنگرد دیدمش؛زیر آتش توپخانه های دشمن.وقتی باهم صحبت کردیم گفت:《سخت ترین جای عملیات روبه من بدید.》سمت چپ جاده سوسنگرد به دهلاویه تابرسد به پل سابله و شهر بستان،مشکل ترین محور عملیات بود.تیپ ما با تیپ عاشوراوتیپ کربلا درست درهمین نقطه الحاق می کرد. این محور حساس را دادیم به قاسم سلیمانی. آن روزها جنگ کمبودهای زیادی داشت.خود قاسم باید آب ونان و مهمات و مایحتاج گردان راجور میکرد از طرفی هم باید دنبال آموزش این نیرو ها می‌افتاد؛نیروهای بسیجی تازه به جنگ امده،آموزش ندیده وازهمه قشرو طیف.فرماندهی این گردان کار ساده ای نبود.درفرصتی که تا عملیات باقی بود گردانش را رو به راه کرد. 📚راوی سردار مرتضی قربانی https://eitaa.com/Basir_MN
🔻ماجرای تاجر وهابی سنگاپوری که مروج شیعه شد 🔰علامه مصباح: ↙️ شخص دیگری دیدم که تاجر کامپیوتر بود. آن وقت‌ها هنوز خیلی کامپیوتر رواج پیدا نکرده بود و تازه وارد بازار شده بود. روزی او ما را برای صبحانه به سنگاپور دعوت کرد. 🔹از او پرسیدم: شما چه آشنایی‌ای با اسلام و ایران دارید؟ گفت: حقیقت این است که من سنی و وهابی و ضدشیعه بودم، اما ازآن روزی که با سخنان امام آشنا شدم، فهمیدم اسلام حقیقی این است؛ لذا دست از مذهب خودم و از وهابیت برداشتم و طرفدار شیعه شدم. امروزه هم من مروج شیعه در سنگاپور هستم. 🔸دقت کنید، نه مبلغی آن‌جا تبلیغ رفته و نه کتابی خوانده بود، فقط آهنگ دل‌نشین کلام امام که از عمق جانش برمی‌خاست، آن‌چنان نفوذی داشته که او را به تغییر واداشته بود. او می‌گفت اگر کسی بخواهد اسلام را یاد بگیرد، این اسلام مجسّم است و مذهب درست مذهب شیعه است. https://eitaa.com/Basir_MN
🔵 ۴ روز بعد خروج آمریکا از فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنانی در کنفرانس این اتحادیه:: من از روحانی گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای علیه این کشور، ایران به برجام پایبند بماند. 👤 https://eitaa.com/Basir_MN
ما از دورانی که در قم بودیم، یک رفیقی داشتیم که از لحاظ معنوی خیلی من به او دلبستگی داشتم؛ از جلسات ایشان - جلسات دوستانه‌ی دو نفری، سه نفری که می‌نشستیم با هم گعده‌های طلبگی می‌کردیم - من خیلی بهره می‌بردم؛ از معنویات او، از خلقیات او، از گفتارها و رفتارهای معرفتی او. ایشان را سال‌ها ندیده بودیم؛ چون رفته بود نجف و ما هم که اینجاها مشغول بودیم، سرگرم بودیم. بعد از آنکه من رئیس جمهور شده بودم، ایشان به ایران آمده بود. یک وقت تصادفاً ایشان را دیدم، گفتم رفیق! من الان به تو احتیاجم بیشتر از آن وقت است. من حالا رئیس جمهورم؛ آن وقت یک طلبه‌ی معمولی بودم. قرار گذاشتیم که هر هفته‌ای، دو هفته‌ای یک بار بیاید پیش ما؛ و همین جور هم بود تا از دنیا رفت؛ -رحمة الله علیه-. ما نیاز داریم. هر کدام مسئولیتمان بیشتر است، نیازمان بیشتر است. «آنان که غنی‌ترند، محتاج‌ترند» به این جلسات اخلاقی، به این جلسات معنوی. ۱۳۸۸/۰۴/۰۳ https://eitaa.com/Basir_MN
🍃 | هرچیز سرجای خودش 🔹خانم زهرا مصطفوی روایت می‌کند امام وقتی که از حسینیه به اتاق‌شان می‌آیند قبایشان جداست، عمامه‌شان‌‎ ‌‏جداست. اگر سه چهار بار حسینیه بیایند با آن لباس در اتاق نمی‌نشینند، بلکه‌‎ ‌‏لباسهایشان را در می‌آورند و تا می‌کنند، عمامه را رویش می‌گذارند، یک پارچه سفیدی‌‎ ‌‏رویش می‌کشند و می‌نشینند. دو مرتبه وقتی به ایشان می‌گویند آقا جمعیت هست‌‎ ‌‏بفرمایید، باز بلند می‌شوند، لباس‌ها را در می‌آورند، آن‌ها را می‌پوشند و می‌روند؛ یعنی‌‎ ‌‏خیلی دقت دارند در اینکه هر چیزی جای خودش باشد. 📚برداشت‌هایی از سیره ی امام خمینی (ره)، جلد۲، صفحه ۱۵۶ https://eitaa.com/Basir_MN
🍃 | حق ندارم به خانم امر کنم 🔸زهرا مصطفوی روایت می‌کند: من ندیدم در طول زندگی، امام به خانم‌شان بگویند در را ببندید. بارها و بارها می‌دیدم‌‎ ‌‏که خانم می‌آمدند و کنار آقا می‌نشستند، ولی امام خودشان بلند می‌شدند و در را‌‎ ‌‏می‌بستند و حتی وقتی پا می‌شدند به من هم نمی‌گفتند که در را ببندم. یک روزی من به‌‎ ‌‏آقا گفتم خانم که داخل اتاق می‌آیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من‌‎ ‌‏حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را‌‎ ‌‏نمی‌خواستند. 📚 برداشت‌هایی از سیره امام خمینی (ره)، جلد ۱، صفحه ۷۸ https://eitaa.com/Basir_MN
🔸  یمن را دریاب ... !  🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه می‌کنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی خبرم. می‌گویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمی‌گرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره می‌گوید «علی بیا!». اشاره می‌کند که «سرت را جلو بیار». سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم «ان شاء الله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال  اغماگونه او می‌کنم و عبور میکنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: «یمن را دریاب ...!» (منبع) https://eitaa.com/Basir_MN
🟡 تلاوت قرآن کریم چند ثانیه ای که مستقیم قلبتو هــدف می‌گیره 🤍 🎙️به این فکر میکنم عبدالباسط تا چه حد خدا بوده که هم انقدر عاشقانه می‌خونه واسه خدا هم قلب های شنوندگان روهم با بالاترین حدّ ممکن ، عاشق و شیفته خـــدا می‌کنه. و مهمتر اینه که خدا هم دوسش داشته که چنین موهبت و نعمت و رحمتی و قدرتی بهش عطا کرده..!✨ 🔅این فرازها برای مردم ایران انگیز و نوستالژی هست و (متأسفانه) از قدیم الأیام در مراسم فاتحه خونی و تلویزیون و رادیو به مراتب شنیده شده ... https://eitaa.com/Basir_MN