1️⃣ آیتالله مصباح:
علامه طباطبایی پاسخ سوالات را با صوت آرام می دادند اما وقتی پاسخ پرسشی را نمیدانستند، با صوت بلند و واضح میفرمودند: «نمی دانم».
2️⃣ فرزند علامه طباطبایی:
«پدرم از درآمد زمین زراعی که داشت به روستائیانی که نیازمند بودند وام میداد و رسید میگرفت و اگر کسی بعد از دو فصل برداشت محصول قادر به پرداخت بدهی خود نبود، آن را بخشیده و قبض را به خودش پس میداد و از طلب خود صرف نظر میکرد. یکبار چند قبض دست پدرم بود که از این واسطهها طلبکار بود، قبضها را از جیب خود درآورد، مدتی به آنها نگریست و ناگهان همه را پاره کرد و دور ریخت، در حالی که بیش از حد تصور به پول برای گذراندن معاش عادی احتیاج داشت، با تعجب پرسیدم: پدر چرا اینکار را کردید؟ نگاهی عمیق به من کرد و گفت: «پسرم اگر داشتند، میآوردند و میدادند، خدا را خوش نمیآید که بدانم آنها دستشان خالی است و آنها را تحت فشار قرار دهم و ابراز طلبکاری کنم».
3️⃣ شخصی قرآنی به علامه داد تا بالای همه صفحات آن خوب و بد بنویسند تا بتواند با آن استخاره کند و علامه هم پذیرفت. آیتالله قدوسی اعتراض کرد که «حیف نیست وقت شما صرف این کار بشود؟» علامه لبخندی زده و فرمود: «نخواستم ردش کنم!»
#روزبزرگداشت_علامه_طباطبایی
https://eitaa.com/Basir_MN