💠شهیدی که با #حضرت_زینب(سلام الله عليها) در جبهـه دیدار داشت
✍همسر بزرگوار شهید برونسی:
[شهيد برونسي] میگفت:
🌷کنار یکی از زاغه های #مهمات سخت مشغول بودیم. گرم کار یکدفعه چشمم افتاد به یک خـانـم #محجبـه که چادری مشکی داشت،
پا به پای ما مهمات میگذاشت توی جعبه ها.😳
با خودم گفتم حتما از این خانمهاییه که میان جبهه
اصلا حواسم به این نبود که #هیچ زنی را نمیگذارند وارد آن منطقه بشود.
به بچه ها نگاه کردم مشغول کارشان بودند و بی تفاوت میرفتند و می آمدند، انگار آن خانم را نمیدیدند.
قضیه عجیب برام سؤال شده بود. موضوع عادی بنظر نمیرسید.❗️
#کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست ❓
رفتم نزدیکتر تا رعایت #ادب شده باشد، سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم:
🌷خانم! جایی که ما مردها هستیم شما نباید #زحمت بکشین.
رویش طرف من نبود. به تمام قد ایستاد و فرمود:
مگر شما در راه #برادر من زحمت نمی کشید
یک آن، یاد #امام_حسین علیه السلام افتادم و اشک توی چشمهام حلقه زد.😭
خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست .
بی اختیار شده بودم و نمیدونستم چی بگم😭
خانم همانطور که رویشان آنطرف بود فرمودند:
هرکس که یاور ما باشد البته ما هم یاری اش میکنیم.👌
📚کتاب خاکهای نرم کوشک، ص۱۶۶
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌹
#سالروز_شهادت🕊.
https://eitaa.com/Basir_MN