تحلیل خبر
✅ پاسخ زیبا کلام اصلاحات را سوزانده؛ از دیروز آب یخ و پماد سوختگی هم جواب نمیده🤪😂 👈اصلاح طلبان با د
🔷در تایید سخن زیبا کلام برای باخت اصلاحات باید گفت:
✅ آقای کارگردان! اصلاحطلبان به شومن بازیشان باختند
کارگردان فیلم تبلیغاتی آقای روحانی در سال 92، درباره نتیجه انتخابات نوشت: «اصلاحطلبان به شیشههایِ دودیِ خودروهایشان، و به خانههایِ شمالِ شهریشان که نمایی برای دیدنِ باقیِ مردم نداشت، باختند.
حسین دهباشی میافزاید: اصلاحطلبان خبر از کهنه و ضدتبلیغ شدنِ حصر کروبی و خنده ظریف و قد خمیده نبوی و تکرار خاتمی و دعوت کرباسچی نداشتند. اصلاحطلبان، همّتی را هم بدبخت کردند. با حمایتشان از او، همه نفرتی که مردم از جهانگیری و لاریجانی و روحانی داشتند، بر سرش هوار کردند. اصلاحطلبان، موسوی را هم ضایع کردند. نشان دادند میرحسین مطلوب برایشان، میرحسین محصور و مظلوم و لال است.... اصلاحطلبان به آرای باطله هم باختند. بد هم باختند!».
دهباشی چند سال قبلا اعتراف کرده بود: متنهای سخنرانی روحانی را در سال ۹۲ من نوشتم. ۲۷- ۲۸ جمله طراحی شده بود که قرار بود او بگوید. مثلاً «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم». در گفتوگوی شبکه دو بنا این بود که هرچه مجری میگوید، رها کنیم و به تلویزیون حمله کنیم. روزبهروز با سیطره رسانهها، آدمهایی انتخاب میشوند که به شومن و بازیگر نزدیکترند تا سیاستمدار.
از روحانی خواستم در فیلم بگوید: «من سالهاست وقتی بین منزل و اداره تردّد میکنم و مردم را میبینم و چهرهها را مطالعه میکنم، میبینم چقدر گرفته و عبوس است و خنده در چهرهها نیست».
در همین حال سایت عصر ایران از سایتهای اصلاحطلب، در یادداشتی نوشت: اصلاحطلبان باید شکست خود را بپذیرند. درست است که اگر در جریان «صلاحیت»ها، دست اصلاحطلبان بازتر بود، حتی ممکن بود نتیجه دیگری رقم بخورد ولی میزان نفوذ یک جریان سیاسی وقتی معلوم میشود که مردم با اعتماد به آن، به گزینه معرفی شدهاش (اعم از معرفی تصریحی یا تلویحی) رأی دهد و الا شرطبندی روی اسب برنده که افتخاری ندارد.
اصلاحطلبان باید علل شکست خود را نیز بررسی کنند. منحصر کردن علت تامه ناکامیها به مسائلی مانند ردصلاحیتها (که در جای خود مهم است)، خودفریبی است. آنها باید بپذیرند که محبوبیت و مقبولیت گذشته را ندارند و اکثر مردم، جریان اصلاحات را نه روندی برای اصلاح امور، که تلاشی برای کسب قدرت میدانند. اصلاحطلبان بهتر است سالهای دور از قدرت را فرصت شمارند و به عیبیابی و بازسازی خود بپردازند و الا بیهیچ تعارفی انتخابات ۱۴۰۰ را باید مجلس ختم اصلاحات نیز دانست
#اصلاحات_انتخابات
https://t.me/BasiratAfzaeiMostanad
✅ اصلاحطلبان به کارنامه باختند نه نبودن جهانگیری و لاریجانی و پزشکیان
یک روزنامه اصلاحطلب تصریح کرد: ما اصلاحطلبان نباید درباره انتخابات فرافکنی بکنیم، این زمین ساخته و پرداخته ما ظرف ۸ سال است.
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی نوشت:
جریان رقیب از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد؛ نخست، مجلس شورای اسلامی را قبضه کرد، بعد مبنا را گذاشت بر فتح پاستور و بهشت و حالا سرمست از پیروزی، بیتوجه به «نق زدن»های تمامناشدنی ما(!) دارد تلاش میکند برای رفع و رجوع همه ایرادها و تخریبها.
ما «اصلاحطلبها» در حالی سالها از تنش و تفرقه احزاب رقیب گفتیم با این غفلت آشکار که، تنش و تفرقه، همانی است که اصلاحطلبها را «تکهتکه» کرد، بله! دقیقا تکهتکه!
در میانه آن شادی و سرمستی و این غفلت و اندوه، بر آن هستیم که بررسی کنیم چگونه میشود یک تفکر پویا و تقریبا نوپا(!) ناگهان در سراشیبی سقوط و اضمحلال فرو میافتد و سرعت میگیرد و اصرار میورزد به سقوط با تمام وجود.
در تمامی سالهای سپری شده، بعد به پایان رسیدن دولت «خاتمی»، یا نظارهگر بودیم یا ناراضی و در این نظارهگری و ناراضی بودن، روز به روز از هم دورتر، طلبکارتر و آبزیرکاهتر شدیم بهگونهای که در همین انتخابات اخیر، خودمان نیز نمیدانستیم چه نمیخواهیم. آن هم بعد مدتها که فراموش کرده بودیم چه میخواهیم.
یکی از کاربران در روزها و شبهایی که تا پاسی از نیمه شب در «اتاقهای ۸۰۰۰ تایی» سرود پیروزی میخواندند و نوید غلبه بر رقیب میدادند؛ هشدار داده بود که رئیسجمهور شدن از مسیر «کلابهاوس» نمیگذرد بلکه در کف جامعه باید در جستوجوی رای بود اما باز هم در همان پس پشت ماجرا، قول و قرارها را گذاشته بودند. روزی که گفته بودند دقیقه ۹۰ سورپرایز خود را رونمایی میکنیم همه متوجه شدند منظور؛ «علی لاریجانی» است اما وقتی دیدند بازی عوض شد، کوتاه نیامدند و اینگونه وانمود کردند که آن پدیده ناپیدا «عبدالناصر همتی» بود نه شخصیتی دیگر!
الان بهتر میشود به ماجراهای یک ماهه رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری نگریست و تحلیل ارائه داد یعنی ۸ سال بیتوجهی حسن روحانی به اصلاحطلبان، تمام آن هشت سال همراهی و بهرهوری کارگزاران و در نهایت دلخوش داشتن به «کلابهاوس» یک «مثلث برمودای سیاسی» پیش پای اصلاحطلبها قرار داد که یا باید از کنار آن میگذشتند یا باید ورود میکردند و نیست و نابود میشدند برخی تا لحظه آخر ایستادگی کردند اما بعضی تاب نیاوردند و با تمام وجود سقوط خود به این مثلث برمودای سیاست را به نظاره ایستادند.
شورای نگهبان از میان صدها نامزد رسید به هفت نام, اما با قطعیت میگویم حتی اگر همه نام و نشاندارها آمده بودند با همه سلایق، باز هم در دو مسئله هیچ خللی ایجاد نمیشد؛
👈یکی در جلب و جذب مشارکت، 👈دیگری در پیروزی «سید ابراهیم رئیسی» این وسط فقط شورای نگهبان به داد پزشکیان و جهانگیری و لاریجانی رسید که در کشاکش قرار گرفتن در معرض قضاوت عموم به تیر غیب حسن روحانی و کلابهاوس و کارگزاران سازندگی دچار نشوند.
🔷خلاصه و مفید، رقابت در زمین بازی ساخته و پرداخته ما اصلاحطلبها است و اگر نه ۸ سال ایستادیم و اعتمادکشی حسن روحانی را نظاره کردیم با کلابهاوس میخواستیم اعتمادسازی کنیم یا با تکیه بر مثلث «مرعشی، کرباسچی و قوچانی»؟ خلاصه و مفیدتر بازی با مشارکت پایین دو رو دارد؛ 👈یک رو واقعیتی است که داریم میبینیم روی دیگر 👈فرافکنی ما اصلاحطلبها است یعنی مردمی که هشت سال هست و نیستشان را از دست دادند باید یقه کدام طرف ماجرا را میگرفتند؛ اصلاحاتیها را یا اصولگرایان را دولتی که با حمایت اصلاحطلبها بر سر کار آمده بود در میانه راه، با بخشی از اصلاحطلبها بهتر کنار آمد اما مردم تمام اصلاحطلبها را مقصر دانستند. در این میان ما اصلاحطلبها یا با همراهی با حسن روحانی اعتماد و معیشت و هست و نیست مردم را سوزاندیم یا با سکوتمان که در هر دو صورت مقصر بودیم و باید تاوان پس میدادیم که دادیم. ظرفیت رای اصلاحطلبها همانی بود که دیدیم با یا بدون جهانگیری، پزشکیان و حتی علی لاریجانی، اصل ماجرا هیچ تغییری نمیکرد چون ما در «مثلث برمودای سیاست» از نظر مردم «نیست و محو» شده بودیم و چارهای جز پذیرش شکست نداشتیم!
#اصلاحات_انتخابات
@BasiratAfzaeiMostanad