فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به این موکب دار عراقی گفتن نت ضعیفه تو مسیر پیاده روی، رفته دکل زده برای زائرا 😂😍
واقعا اتفاقات عجیبی می افته تو مسیر #اربعین
خدایا اینا کی هستن؟
اینها توی یه لیگ دیگه بازی میکنن!
🌹به کانال مذهبی متفاوت و جذاب بصیرت شهداء بپیوندید و کانال ما رو به دوستان خودتونم معرفی کنید...
✅ کانال #بصیرت_شهداء در #ایتا
🆔eitaa.com/BasiratShohada
سوال:
آیا می شود بخاطر وجود روایات دال بر وجود ظلم و خونریزی و فساد در آخرالزمان، از یاری مسلمانان مظلوم در جهان و یا سایر مظلومین اجتناب کرد؟
جواب:
خیر، چون چنین چیزی نقشه دشمنان است و بدیهیست دشمن هرگز خیرخواه ما نیست، و از طرفی وظیفه شرعی و اخلاقی و انسانی قابل انکار نیست
#سهشنبههای_مهدوی، #معنای_انتظار
آمریکا و غرب هیچ وقت از راه شرافتمندانه نجنگیده اند، حتی در جنگ جهانی دوم هم جنگ نظامی را به میدان کشتار و ترور مردم عادی تبدیل می کردند تا با فشار روی دولت ها آن ها را تسلیم کنند، ترور نشانه ضعف یک کشور است و تروریسم عادت غرب و آمریکا برای فرار از مقابله ی مستقیم و جدی است، آمریکا و غرب هیچ وقت آرمان مقدس قابل دفاعی برای سربازان خود نداشته اند، چرا یک سرباز آمریکایی یا اروپایی باید برای حفظ فاحشه خانه نامقدسی به نام آمریکا و اروپا بجنگد؟
#تروریسم_غربی
🌹به کانال مذهبی متفاوت و جذاب بصیرت شهداء بپیوندید و کانال ما رو به دوستان خودتونم معرفی کنید...
✅ کانال #بصیرت_شهداء در #ایتا
🆔eitaa.com/BasiratShohada
بسم الله الرحمن الرحیم
مهارتِ داشتنِ حال خوب
یکی از شایعترین و دردناکترین میخچههای زندگی که حال آدم را بد میکند، جرّ و بحث و دعوا با اطرافیان است.
همهی ما تجربهی جرّ و بحثهای خانوادگی را داشتهایم. فرقی نمیکند بحث ما سر این بوده باشد که مثلا فلان مهمانی نمیخواهم بیایم یا چرا فلان چیز را برایم نمیخرند، یا چرا نمرهی کارنامهام اینجوری شده، چرا من را نمیفهمند یا چرا من آنها را نمیفهمم، ... موضوع بحث، هر چه که باشد، معمولا با دلخوری و اعصاب خُردی طرفین تمام میشود؛ و این، حال ما را بد میکند. انقدر بد که دلمان نمیخواهد از اتاقمان بیرون بیاییم و یا از مدرسه به خانه برگردیم.
بگو مگو با دوستهایمان هم یکجور دیگر حالمان را بد میکند؛ بی حوصلهمان میکند، غمگینمان میکند، ممکن است حسهایی مثل تنهایی، عذاب وجدان، عصبانیت و حتی ترس را هم تجربه کنیم.
بدترین حالتش وقتی است که کار، از جرّ و بحث، به دعوا بکشد. معمولا در دعوا، حساب کار از دست طرفین در میرود و بدترین حرفها و رفتارها بین دو نفر رد و بدل میشود. احتمال توهین، تهمت، تحقیر، بی ادبی و برخورد فیزیکی هم بالا میرود. اینجاست که حال آدم خیلی خراب میشود و مدتها طول میکشد که فقط عصبانیت فرد فروکش کند، چه برسد به اینکه به حال عادی برگردد.
خب چه کار کنیم که این اتفاقها پیش نیاید و حالمان بد نشود؟ همیشه، کنترل همهی ماجرا دست ما نیست. مثلا ما نمیتوانیم اطرافیانمان را وادار کنیم جور خاصی رفتار کنند تا جرّ و بحث پیش نیاید. ولی کنترل رفتار و زبانمان که دست خودمان است. با کنترل آن و با یادگیری یک سری مهارتها مثل «مهارت ارتباط موثر» یا «مهارت مدیریت خشم» میتوانیم از تعداد و شدت جرّ و بحثها و دعواها کم کنیم و به خودمان و بقیه حال بهتری هدیه بدهیم.
(عجالتا در این نوشته، به جرّ و بحثهای خانوادگی میپردازیم و موارد مربوط به دوستان و همکلاسیها را در مطلب «رفیق شفیق» و «مدارا، نشانهی عقل» مورد بررسی قرار میدهیم.)
بیا کمی کاربردیتر مسئله را دنبال کنیم.
بخش قابل توجهی از جرّ و بحثها ناشی از توقعات و انتظاراتی است که طرفین از هم دارند ولی برآورده نمیشود. مثلا مادرم انتظار دارد اتاقم کمی از این وضعیت جنگی خارج شود؛ خصوصا وقتی قرار است مهمانی به خانهمان بیاید که از قضا فرزندی هم سن و سال من دارد و احتمالش زیاد است که پای غریبهترها به این منطقهی مین گذاری باز شود.
مادر میگوید: «هیچ کاری که توی خونه نمیکنی، درس هم که قربونش برم، اولویت آخَرِته، نیم ساعت از اون گوشیِ وامونده سرت رو بیرون بکش اتاقت رو مرتب کن. فردا مهمون داریم.»
فرزند جواب میدهد: «من درس نمیخونم؟ از وقتی از مدرسه اومدم دارم تکلیف انجام میدم. اتاقم رو هم گفتم هر وقت، وقت کنم جمع میکنم.»
مادر: «این چه جور درس خوندنی هست که از وقتی از مدرسه برگشتی سرت توی گوشیه؟»
فرزند: «خب داشتم با دوستم جزوهم رو تکمیل میکردم. عکس جزوههامون رو برای هم فرستادیم و داریم نکات مهم رو رنگی میکنیم.»
مادر: «آره از صدای خندهتون معلوم بود چقدر هم درسش نکتهی مهم داره.»
فرزند: «مامان گیر دادیها. من درس دارم. اتاقم چه مشکلی داره؟ همهی این جزوهها و کتابها رو لازم دارم، لباسهام رو هم که فردا میخوام دوباره بپوشم برم مدرسه. اصلا وسط امتحانها چه وقت مهمونیه؟»
مادر: «مگر حتما باید کسی بیاد تا تو یه سر و سامونی به اتاقت بدی؟ آخه تو چرا انقدر شلخته و بی مسوولیتی؟»
...
در این مثال، مادر از فرزندش انتظار دارد اتاقش را مرتب کند ولی چون از جانب او همراهی نمیبیند، پای مسائل دیگر را هم وسط میکشد. چرا درس نمیخوانی؟ چرا گوشی دستت است؟ چرا شلختهای؟ چرا بی مسوولیتی؟ ... فرزند هم انتظار دارد مادر شرایط او را درک کند و انقدر به همه چیز گیر ندهد. اما در نهایت انتظار هیچ کدام برآورده نمیشود و کار به دلخوری میکشد. به این موضوع که حق با کدامشان است، کاری نداریم. به دنبال راهی هستیم که جرّ و بحث و اعصاب خردی ناشی از آن به حداقل برسد. از آنجا که به مادر دسترسی نداریم تا مثلا به ایشان نحوهی تعامل صحیح با نوجوان را تذکر بدهیم، ناچاریم روی آنچه کنترل و مدیریتش دست شخص شماست یعنی رفتار شما به عنوان فرزند خانواده تمرکز کنیم.
انتظارات معمول پدر و مادرت چیست؟ اگر کمی فکر کنی میتوانی یک لیستِ لااقل 5 گزینهای از انتظارات آنها تهیه کنی. ترجیحا مواردی را در لیست بنویس که معمولا منجر به جرّ و بحث میشوند. مثلا: اتاقمان را مرتب کنیم / درس بخوانیم / بدون اطلاع و هماهنگی آنها جایی نرویم / با خانواده وقت بیشتری بگذرانیم / با خواهر، برادرهایمان مسالمت آمیز رفتار کنیم ...