یادش بخیر چند سال پیش وقتی خیلی دلم گرفته بود و هوای زیارت امام رضا صلوات الله علیه امانم را بریده بود مثل کبوتری که بسمت محبوب خود پر بکشه خودم را با هر سختی ای بود به مشهد رسوندم، راستش اون زمان پدرم مریض بودند و مادرم هم نمیتوانستند دنبالم بیایند بغض تنهایی و مجردی عجیبی قلبم رو فشرده بود و از طرفی بغض مریضی پدرم، آخه من خیلی احساسات لطیفی دارم، روحیه شاعرانه ای هم دارم، شاید خیلی از شماها ندونین که:
یه مجرد غریب دل شکسته
که توی یه گوشه ی حرم نشسته
تو دلش چی میگذره با قلب خسته...
بگذریم خلاصه این حال من بود و همین حال باعث میشد که ساعت ها بشینم روبروی حرم تو صحن گوهرشاد و گاهی هم تو صحن انقلاب نزدیک قبر آیت الله نخودکی و برای امام رضا صلوات الله علیه شعر و یا روضه بخونم و حال دل خودم و خیلیا رو دگرگون کنم
البته گاهی شعرام رو خصوصی برای خود امام رضا صلوات الله علیه میخوندم با صدای آروم تر که کسی جمع نشه چون آخه میدونید برخی شعرام گلایه از مجردیم بود، میدونین داشتن یار خوب و همراه خیلی آرامش میده به آدم، بماند که به دینداری آدم هم کمک میکنه ها...
لابلای گلایه هام از مجردیم یه بارم گفتم امام رضا خیلی ساله مهمونم نکردین توی مهمون خونتون از نون و نمکتون بخورم و لذت ببرما...
خیلی غمگین و ناراحت بودم توی یکی از روزای آخر سفرم یه خادم اومد تو اون مدرسه ای که ساکن شده بودم و فیش دعوت به مهمونخونه امام رضا صلوات الله علیه رو بم داد، جاتون خالی دوتا هم داد بازم اشک تو چشام جمع شد که کاش همسری داشتم که کنارم بود و اونم ازش استفاده میکرد.
رفتم مهمونخونه حضرت ولی چون دوتا فیش داشتم و هنوز یکم فرصت داشتم توی دو روز متوالی رفتم.
البته من اون سال برای شفای پدرم هم رفته بودم ولی گویا امام رضا صلوات الله علیه شفاعت و ترفیع درجات بهشتی را بجای شفا برای ایشون برگزیدند و ایشون برحمت خدا رفتن...
و من هم هنوز مجرد غریب دلشکسته ای هستم که از امام رضا صلوات الله علیه میخوام که خاطره منو ایشون هم لطف کنند بخونن و برام یه همسر خوب و متناسب پیدا کنن چرا که ایشون میتونن.
#خاطره_ناب
#امام_رضایی_ام
✅ کانال #بصیرت_شهداء در #ایتا
🆔eitaa.com/BasiratShohada