✅ تکرار یا تغییر؟
🌀 موضوع: دهه پنجم انقلاب با تشکیل دولت اسلامی
1⃣ دهه اول انقلاب، جریان انقلابی با وحدت نسبی تثبیت نظام و مقابله با تجاوز نظامی را در اولویت قرار داده بود.
2⃣ دهه دوم انقلاب بحث سازندگی پیشآمد و مدیران دهه اول سکانداران اصلی در دهه دوم بودند با این تفاوت که بهتدریج از شعارهای عدالتخواهانه دهه اول فاصله گرفتهاند و در سالهای ۷۶ تا ۸۴ با تغییر نگرشهای سیاسی جریان چپ اسلامی در حوزههای سیاسی و فرهنگی شاکله ی مدیران دهه اول تا سال ۱۳۸۴حفظ شد.
3⃣ دهه سوم میرفت که با دولت احمدینژاد حلقه بسته مدیریتی کشور باز و متنوع شود اما آنهم به یک حلقه سهنفره ختم شد‼️
4⃣ دهه چهارم یعنی از سال ۹۲ تا ۱۴۰۰ دوباره حلقه دهه اول بازگشت و وزرایی بکار گمارده شدهاند که بیشاز سی سال در پست وزارتی مشغول به کارند.
5⃣ برای دههی پنجم این مردم هستند که تصمیمگیری خواهند کرد که آیا همچنان بر همان حلقه بسته مدیریتی رای دهند یا به نوسازی جدی قوه مجریه.
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
@samanefin
┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برداشتی از بیانات آقا در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس
👌 نسخه مناسب برای اشتراک در شبکههای اجتماعی
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
@samanefin
═✧☘️🌸☘️✧═
بصیرت نیاز همیشگی
#من_میترا_نیستم #قسمت_بیست_و_چهارم از یک طرف موش ها در ساک لباس ما بالا و پایین می شدند و لباسها
#من_میترا_نیستم 🎊
#قسمت_بیست_و_ پنجم
جاده بسته شده بود قسمتی از جاده آبادان، ماهشهر دست عراقیها بود از راه زمین نمیشد آبادان رفت دو راه برای رفتن به آبادان بود یا از راه آبی و با لنج، یا از راه هوایی و با هلیکوپتر.
برای من و خانواده ام هیچ فرقی نمیکرد که چطور و از چه راهی خودمان را به شهرمان برسانیم فقط می خواستیم برویم. وسایل مختصرمان را جمع کردیم هرکدام چیزی دست گرفتیم فرش و رختخواب و چرخ خیاطی و پریمس و بخاری و چندتا قابلمه و کاسه بشقاب همه اسباب زندگی ما بود.
سر جاده ایستادیم تا یک مینیبوس از راه رسید راننده مینیبوس همراه با زن و بچه اش بود داستان ما را شنید و دلش سوخت ما را سوار کرد و به ماهشهر برد.
در ماهشهر ستادی به اسم ستاد اِعزام بود ستاد اعزام به کسانی که میخواستم به آبادان بروند برگ عبور می داد آنجا رفتم و ماجرا و مشکلات خانواده ام را گفتم.
مسئول ستاد اعزم گفت: خانم جنگه آبادان امنیت نداره فقط نیروهای نظامی تو آبادان هستند همه مردم از شهر رفتن شهر خالی شده. خانواده ای اونجا زندگی نمیکنه.
ستاد اعزم خیلی شلوغ بود مرتب عده ای می رفتند و میآمدند به مسئول ستاد گفتم یا تو ماهشهر یه خونه برای زندگی من بدید یا نامه بدید به خونه خودم برگردم.
مسئول ستاد هیچ امکاناتی نداشت نمیتوانست کاری برای ما بکند با اصرار زیاد من و دیدن قیافه مظلوم بچه ها و مادرم راضی شد که به ما برگه عبور بدهد.
به هیچ عنوان حاضر نبودیم به رامهرمز بر گردیم مینا نذر کرده بود اگر به آبادان برسیم زمین آبادان را ببوسد و ۷ بار دور خانه بچرخد انگار نه انگار که میخواستیم به داخل جهنم برویم.
آبادان و خانه سه اتاقه شرکتی، بهشت ما بود حتی اگر آتش و گلوله روی آن می بارید، بهشتی که همه ما آرزوی دیدنش را داشتیم.....
#ادامه_دارد
@samanefin
👆👆👆
#فرهنگی
📣📣📣دوستان #کپی و فوروارد فقط با ذکر نام کانال امکان پذیر هست✅✅✅
بصیرت نیاز همیشگی
#من_میترا_نیستم 🎊 #قسمت_بیست_و_ پنجم جاده بسته شده بود قسمتی از جاده آبادان، ماهشهر دست عراقیها
#من_میترا_نیستم
#قسمت_بیست_و_ششم
با اسباب و اثاثیه ای مختصرمان به بندر امام خمینی رفتیم تا سوار لنج بشویم بابای مهران که در ماهشهر بود از رفتن ما به آبادان با خبر شد خودش را به بندر امام رساند تا جلوی ما را بگیرد اما نه او، که هیچ کس نمیتوانست جلوی ما را بگیرد
گروهی از رزمندهها منتظر سوار شدن به لنج بودند چند نفر گونی و طناب و کارتون همراهشان داشتند و میخواستند به شهر برگردند و اثاثیه خانه شان را خارج کنند بر خلاف آنها که با حالت تمسخر به ما نگاه می کردند ما با چرخ خیاطی فرش و رختخواب در حال برگشتن به آبادان بودیم یکی از آنها گفت شما اسباب و اثاثیه تان را به من بدید من کلید خونه ام رو به شما مید م
برید آبادان و اثاثیه من را بردارید بابای مهران از خجالت مردم سرخ شده بود با عصبانیت وسایل را از ما گرفت و به خانه خواهرش در ماهشهر بر ما ۶ تا زن با شهرام که آن زمان کلاس سوم ابتدایی بود و مرد کوچک ما ،سوار لنج شدیم همه مسافرهای لنج مرد بودند علی روشنی پسر همسایهمان در آبادان همسفر ما در این سفر بود وقتی او را دیدیم دلمان گرم شد که لااقل یک مرد آشنا در لنج داریم
اوایل بهمن سال ۵۹ بود و ابر سیاهی آسمان را پر کرده بود از از شدت سرما همه به هم چسبیده بودیم اولین بار بود که سوار لنج میشدیم و میخواستیم یک مسیر طولانی را روی آب باشیم آن هم با تعداد زیادی مرد غریبه که نمی شناختیم در دلم آشوبی بود اما به رو نمیآوردم بابای مهربان هم قهر کرده بود
اگر خدایی نکرده اتفاقی برای ما میافتاد من مقصر می شدم و تا آخر عمر باید جواب جعفر را میدادم دخترها چادر سر شان بود و بین من و مادرم نشسته بودند شهرام هم با شادی و شیطنت بین مسافرها میدوید آنها هم سر به سرش می گذاشتند شهرام خوشگل و خوش سر و زبان بود او هنوز بچه بود و مثل دخترها غصه نمی خورد همه چیز برایش حکم بازی و سرگرمی داشت چند ساعت روی آب بودیم از روی شط باد سردی می آمد همه به هم چسبیده بودیم شهرام هم سردش شد و خودش را زیر چادر من قایم کرد
#ادامه_دارد
@samanefin
👆👆👆
#فرهنگی
📣📣📣دوستان #کپی و فوروارد فقط با ذکر نام کانال امکان پذیر هست✅✅✅
#مسابقه #مسابقه #مسابقه
#سوال_هشتم
👈 باتوجه به مطالب کانال بگویید
الف/۵مورد از باید ها و نباید های انتخابات را از نگاه رهبری به عموم مردم را بنویسید
ب/ . مشکلات ما هم حقیقتا ناشی از این است که ............. کردیم
ارسال پاسخ ها تا فرداشب ساعت ۲۴به 👇👇
@Labbik_Ya_hussain
🟩 اگر نماز قضا بشه میشه جبران کرد. 🟩 اگر روزه قضا بشه میشه جبران کرد.
🔵 ولی اگر دفاع از "ولایت" قضا بشه، تاریخ به ما میگه نمیشه جبران کرد.
🟣 یکبار در سقیفه قضا شد، حضرت زهرا "سلام الله علیها" را شهید کردند.
🟣 یکبار در صفین قضا شد، حضرت علی "علیه السلام" را شهید کردند.
🟣 یکبار در کوفه قضا شد، تابوت امام حسن "علیه السلام" تیرباران شد.
🟣 یکبار در کربلا قضا شد، بر پیکر امام حسین "علیه السلام" اسب تازاندند.
🔵 مواظب باشیم "ولایتمان" قضا نشود.
💧بصیرت چیست؟ به زبان ساده و روان یعنی تشخیص حق از باطل را "بصیرت" میگویند.
💧یاوران مهدی "عجل الله" باید همانند حاج قاسم مطیع و ذوب در "ولایت" باشند.
⚘⚘ لبیک یا خامنهای ⚘⚘
🇮🇷 @samanefin
#قرارگاه_مردمی_جهادی_علی_ابن_باقر_ع
#پایگاه_مقاومت_بسیج_خواهران_سمانه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زهرا سلام الله علیها
╲\╭┓
╭🌺🍂
┗╯\╲
*🔹شهیدمهدیباکری :*
*▪️رأی ندادن خودش رأی است رأی به اینکه دیگران به جای من انتخاب کنند!*
*▪️رأی به استمرار وضع موجود!*
*▪️رأی به حاکمیت اقلیت!*
*▪️پیام اصلی رأی ندادن این است که :*
*▪️«لطفا سرنوشت مرا شما انتخاب کنید»*
*🔹مـن رای مـی دهـم تـا در سـرنـوشت خـودم و فرزنـدانـم سهیـم باشـم*
---------------------------------
*#مـن_رأی_میـدهم*
*#انتخـاب_اصلـح*
🇮🇷 @samanefin
#قرارگاه_مردمی_جهادی_علی_ابن_باقر_ع
#پایگاه_مقاومت_بسیج_خواهران_سمانه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زهرا سلام الله علیها
╲\╭┓
╭🌺🍂
┗╯\╲
┄┅═🌸﷽🌸═┅┄
🌹ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَولَى الَّذينَ آمَنوا وَأَنَّ الكافِرينَ لا مَولىٰ لَهُم سوره مبارکه محمد آیه ۱۱
🌸🍃 قدرت خدا پشت سر آن کسانی میآید که وارد میدان میشوند، حرکت میکنند، تلاش میکنند، خودشان را برای همه کار آماده میکنند؛ اینها متّکیاند به قدرت الهی. ذلِکَ بِاَنَّ اللهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکٰفِرینَ لا مَولی لَهُم؛ این آیهی قرآن است؛ خدا، مولای شما است؛ شما مولایی دارید که همهی عالمِ وجود تحت قدرت او است؛ این مولای شما است و کافرین ندارند...ملّت ایران در صحنه است؛ به یک عدّه آدمهای کنارنشستهی نقزنِ غُرزن یا پیرو شهوات نگاه نکنید؛ ملّت در صحنه است، ملّت در میدان است. در میان این ملّت، زمرهی عظیمی حضور دارند که حاضرند جانشان را فدا کنند؛ این همان چیزی است که قدرت خدا را میآورد پشت سرِ انسان؛ این یعنی جنگ نامتقارن.۱۳۹۵/۰۳/۰۳
✨✨✨✨✨✨✨✨
☘️یا ذالجلال و الاکرام ، ۱۰۰ مرتبه☘️
🔅امروز یکشنبه
🗓 ۹ خرداد ۱۴۰۰ هجری شمسی
🗓 ۱۸ شوال ۱۴۴۲ قمری
🗓 30 می 2021 میلادی
#انتخابات
@samanefin
┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
┄┅═✧🌸﷽🌸✧═┅┄
📱همایش تصویری
🗳 با موضوع: جریان شناسی انتخابات ۱۴۰۰
👤باحضور :دکتر عبد الله گنجی(مدیر مسئول روزنامه جوان)
🗓 زمان: دوشنبه ۱۰ خرداد
🕔 رأس ساعت: ۱۷
🌹🍃 از طریق لینک زیر
👇🏻👇🏻
https://www.skyroom.online/ch/ab.y/s.-kashan
@samanefin
╲\╭┓
╭🌸🍃
┗╯\╲
یادتونه تو برنامه " عصر جدید " هر داوری که رای نمیداد ، دیگه حق اظهار نظر نداشت ؟! 😉
🇮🇷 @samanefin
#قرارگاه_مردمی_جهادی_علی_ابن_باقر_ع
#پایگاه_مقاومت_بسیج_خواهران_سمانه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زهرا سلام الله علیها
╲\╭┓
╭🌺🍂
┗╯\╲