eitaa logo
بصیرتی
86 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
7.9هزار ویدیو
37 فایل
☘️بسم الله الرحمن الرحیم☘️ ملاک انقلابی بودن، تقوا، شجاعت، بصیرت و صراحت است. امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدرضا عارف چه گفت که عمده رسانه های اصلاح طلب آن را سانسور کردند؟! معاون اول رئیس‌جمهور در دیدار با اعضای هیئت رئیسه جبهه اصلاحات تاکید کرد: اینکه در مقطعی گفته می‌شد دولت مسئولیت دارد ولی اختیار ندارد قابل پذیرش نیست. دولت هم اختیار دارد و هم اقتدار و طرح این‌گونه مباحث باعث سوءاستفاده عده‌ای می‌شود که احیانا به دنبال موفقیت دولت نیستند. گفتنی است چنین سخنانی سال ها پیش توسط روحانی و یارانش در فضای مجازی منتشر شده بود که دولت اختیارات کافی برای اجرای طرح های خود ندارد و سال ها با طرح چنین موضوعاتی مردم را فریب داده و از مسئولیت خود شانه خالی می کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع عجیب رضازاده، موافق وزیر پیشنهادیِ بهداشت: سال ۷۳ وقتی شوفاژ خوابگاه قطع شد پزشکیان هم شوفاژ اتاقش را خاموش کرده بود و ظفرقندی هم انتخاب همان پزشکیان است.
45.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استراحت کوتاه در موکب مشکوک
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرویس‌های اطلاعاتی چگونه با پوشش شرکت‌ها و موسسات فرهنگی و اقتصادی اقدام به جمع آوری اطلاعات می‌کنند؟
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕵‍♂جاسوسان مشهور این قسمت: جاناتان پولارد
🟤رمان امنیتی ⭕️قسمت هفدهم دستم را روی دنده ماشین محکم می‌کنم و حرکت می‌دهم. بلافاصله از پارکینگ خارج می‌شوم، شش دانگ حواسم به دور و اطرافم جمع است. با اینکه برج پارکینگ‌های مختلف و خروجی‌های زیادی دارد و احتمال اینکه بتوانند ردم را بزنند بسیار اندک است؛ اما ریسک نمی‌کنم. مدام از آیینه‌های داخل ماشین کمک می‌گیرم تا مبادا در تور نیروهای امنیتی ایران قرار گرفته باشم. مضطربم، دست و پایم سست شده و از درون در حال لرزیدن به خودم هستم. حال شناگری را دارم که به کمک جریان آب و به لطف تجربه‌ی زیادش توانسته از درون دهان کوسه‌ای به بیرون بپرد؛ اما اینکه همیشه شانس با من یار باشد یا خیر را نمی‌دانم... چهارراهی که پیش رویم قرار گرفته را به سمت چپ می‌پیچم و به یک باره متوجه ماشینی می‌شوم که با فاصله‌ی چند متر در پشت سر من در حال حرکت است. ابروهایم ناخودآگاه به یکدیگر گره می‌خورند، بار دیگر احساس خطر شبیه خونی که در رگ‌هایم پمپاژ می‌شود، تمام بدنم را در بر می‌گیرد. کمی سرعتم را بیشتر می‌کنم و وارد پمپ بنزین می‌شوم. ماشینی که به آن مشکوک بودم از کنارم عبور می‌کند، فورا خط ماهواره‌ای‌ام را که قابلیت ردگیری ندارد از درون داشبورد ماشین بیرون می‌آورم و شماره کسی را می‌گیرم که مامور تامین است. شمعونی از آن سوی خط بدون مکث جواب می‌دهد: -سلام، روز بخیر. آه کوتاهی می‌کشم: -سلام. امروز هوا خیلی ابریه، منم چتر همراهم نیست. طوری خونسرد و سریع پاسخ می‌دهد که گویا از قبل متوجه درخواستم شده است: -دقیقا چه کمکی ازم برمیاد؟ چتر می‌خوای یا سرپناه؟ چند ثانیه صبر می‌کنم، وحشت زده به آیینه وسط ماشینم نگاه می‌کنم و می‌گویم: -سرپناه. کلمات را درست پشت سر هم بیان می‌کند: -جای نگرانی نیست. ماشینت رو همون گوشه و کنار پارک کن و بیا این سمت خیابون... توی همین ماشین سفیده که کنار داروخونه وایستاده... متعجب به آن طرف خیابان نگاه می‌کنم و چراغ‌های ماشین سفیدی که رویش به سمتم است خاموش و روشن می‌شود. فورا ماشینم را به گوشه‌ای از خیابان می‌سپارم و به آن سمت دیگر می‌روم. دو نفر درون ماشین نشسته‌اند که تا به حال آن‌ها را ندیده‌ام. چهره‌شان کاملا معمولی است. به محض نشستن روی صندلی می‌گویم: -اوضاع داخل برج اصلا مناسب نیست، مجبور شدم بادیگاردهای خودمم دور بزنم... نمی‌تونستم ریسک کنم و از سلامتشون مطمئن بشم، اونا... اونا تا بیخ گوشم رسیدند و این اصلا خوب نیست. مردی که روی صندلی جلو و کنار راننده نشسته، بدون آن که به سمتم برگردد، می‌گوید: -اوضاع اونقدری هم که می‌گید بد نبوده... اونا دو نفر بودند و شما هم کارتون خیلی خوب انجام دادید. نمی‌دانم از خونسردی بیش از حدش عصبی می‌شوم یا از اینکه هنوز نتوانسته شرایطم را به درستی درک کند و من را به خوبی بشناسد. صدایم را بلندتر می‌کنم: -یعنی چی که اوضاع بد نبوده؟ ما داریم یکی یکی مثل اردک شکار می‌شیم و امنیت نداریم... می‌دونید این یعنی چی؟! چند لحظه‌ای سکوت مطلق در ماشین شکل می‌گیرد و بعد همان نفر جلویی با حرکت دست از راننده می‌خواهد که حرکت کند. با گوشه‌ی چشم به پشتم نگاه می‌کنم و سپس به صندلی‌ام تکیه می‌دهم. آب دهانم را قورت می‌دهم و از چشم‌های سرخم کمک می‌گیرم تا در تله‌ای دوباره گیر نکنم. من بهتر از هر کسی می‌دانم که سرچشمه‌ی این تهدیدها از کجاست و چرا در تیررس نیروهای امنیتی سپاه پاسداران قرار گرفته‌ام... ترور صیاد خدایی در تهران آن‌ها مصمم‌تر کرده تا از کینه‌ی قدیمی عقده گشایی کنند. بارها و بارها و از مسیرهای مختلف خبری به گوشم رسیده بود که در لیست ترور انتقام سپاه قرار گرفته‌ام؛ اما کم توجهی‌ام به اخبار مهمی که شنیده‌ام کار را به جایی رساند که مجبور شوم به صورت تن به تن با آن‌ها مبارزه کنم و همه‌ی این‌ها یک سر منشا بیشتر ندارد... من خوب می‌دانم که همه‌ی این اتفاقات به آن شب لعنتی برمی‌گردد... به سوم ژانویه سال دو هزار و بیست و سه... به ماجراهای آن نیمه شب نفرین شده‌ در فرودگاه بغداد... به ترور ژنرال سلیمانی... علیرضا سکاکی @RomanAmniyati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخی رسانه‌ها از انفجار یک خودرو در تل‌آویو خبر دادند منابع صهیونیستی می‌گویند که یک کامیون در تل‌آویو، منفجر شده و بنا بر آمار اولیه در پی این انفجار، یک صهیونیست کشته شده است. این منابع احتمال می‌دهند که این انفجار، یک عملیات شهادت‌طلبانه از سوی رزمندگان فلسطینی باشد. هنوز جزئیات بیشتری درباره این انفجار منتشر نشده است.
🟤 سطح انفجار بسیار بالا بوده و مشخصا معلومه یک فرد مشخص هدف این ترور بوده است؛ باید منتظر ماند آیا سرویس های امنیتی رژیم صهیونیستی به رسانه ها اجازه می دهند اسم و سمت فرد ترور شده در این حادثه را معرفی کنند یا خیر؟
هدایت شده از بصیرتی
شهدا رو یاد کنیم با یک صلوات
هدایت شده از کتاب فاطمیون
📗 رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام اربعین حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در کتابچه «به رهبری حسین علیه‌السلام» ابعاد گوناگون حماسه اربعین در بیانات رهبر انقلاب اسلامی را مرور کرده است به رهبری حسین علیه السلام https://khl.ink/f/53689 PDF👇👇👇 https://eitaa.com/ketabfa
سه شهید عزیز در یک قاب 💔