حضرت امام در وصف شهید اندرزگو فرمودن،که اگر من ۵ نفر مثه اندرزگو داشتم تمام دنیا رو زیر بیرق اسلام می آوردم!

🟤 شیعیان مکتب مقاومت در «جغرافیای ظهور»، مدافع «حرم و حریم» اهل‌بیت شهید سیدحسن نصرالله: «به مولایمان صاحب‌الزمان علیه‌السلام می‌گویم در این عصر، شما هزاران هزار هزار نفر در اختیار دارید که حاضرند به دستور شما و به خاطر شما داخل تنور بروند»[1] شیعیان تنوری، اصحاب «واقعی» امام عصر داستان از این قرار بود که سهل بن حسن بر امام صادق علیه‌السلام وارد شد، سلام کرده و نشست. آنگاه عرض کرد: یابن رسول الله، امامت حق شماست زیرا شما خانواده رأفت و رحمتید، از چه‌رو برای گرفتن حق قیام نمی‌کنید، در حالی که یکصد هزار تن از پیروان‌تان با شمشیرهایشان حاضرند در کنار شما با دشمنان بجنگند! امام فرمود: بنشین تا حقیقت بر تو آشکار شود. دستور داد، تنور را آتش کنند. بلافاصله آتش افروخته شد، به طوری که شعله‌های آن، قسمت بالای تنور را سفید کرد. امام صادق به سهل فرمود: برخیز و در میان این تنور بنشین! اما وی شروع به عذرخواهی کرد و گفت: یابن رسول الله! مرا به آتش نسوزان و از این حقیر بگذر! در همین هنگام، هارون مکی از اصحاب امام صادق، در حالی که نعلین خود را به دست گرفته بود، با پای برهنه وارد شد و سلام کرد. امام پاسخ او را داد و فرمود: نعلین را بیانداز و در تنور بنشین! هارون مکی، نعلینش را انداخت و بی درنگ داخل تنور شد! امام شروع به صحبت کرد. سپس از سهل بن حسن، خواستند تا ببیند وضع تنور چگونه است. سهل می‌گوید، بر سر تنور که رسیدم، دیدم هارون در میان خرمن آتش، دو زانو نشسته است. همین که مرا دید، از تنور بیرون آمد و به ما سلام کرد. امام به سهل فرمود: در دیار شما، چند نفر از اینان پیدا می‌شود؟ عرض کرد: به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمی‌شود. امام صادق نیز فرمودند: آری! به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمی‌شود. اما اگر پنج نفر شبیه هارون مکی یافت می‌شد، ما قیام می‌کردیم: «لَا نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت‏»[2] مشابه این، در ماجرای دیدار سدیر صرفی با امام معصوم نیز گزارش شده است[3] از این احادیث چنین بر می‌آید که امام صادق نه اینکه هر قیامی قبل از قیام امام عصر را نفی می‌کرده است بلکه نبود اصحاب مُخلص و نداشتن «عِده و عُده» را مانع اصلی قیام می‌دانستند. امام صادق(ع) شيعيان آن زمان را خوب مى‌شناخت و مى‌دانست كه بيشتر آنها مرد ميدان خطر نيستند. انقلاب مردی از قم اما در مقابل از «شیعیان انقلاب ایران»، بسیار تمجید و مدح و ستایش شده است. در بحارالانوار علامه مجلسی -به نقل از کتاب معتبر تاریخ قم که قدمت آن بیش از هزار سال است- از انقلاب ایران به رهبری مردی از قم (رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ)، پرچم هدایت وی و مشروعیت قیام (يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ)، خصوصیات یاران وی و صلابت و استواری آنان در پیشبرد اهداف انقلاب (يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ)، ایستادگی در برابر فتنه‌ها و طوفان‌های سخت (لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ) و خسته نشدن از جنگ (وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ) و سرنوشت انقلاب ایران (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ) به روشنی، سخن به میان آمده است[4] هم‌چنین در الغیبۀ نعمانی، با توصیف کشته‌های ایرانیان به وصف شهید (قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء) و سرانجام، از اتصال انقلاب ایران به طلوع فجر حکومت جهانی مهدوی (وَ لايَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ)، سخن به میان آمده است[5] ایرانیان، متصف به حضور یاران خاص (مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِم‏)[6] و شعارشان «یالثارات الحسین» و آرزوی شهادت دارند و به وسیله آنان، امام مهدی، یاری و نصرت خواهد شد: «رِجَالٌ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ...يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ يَتَمَنَّوْنَ أَنْ يُقْتَلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ شِعَارُهُمْ يَالَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ...بِهِمْ يَنْصُرُ اللَّهُ إِمَامَ الْحَقِّ»[7] محور مقاومت شیعی، هسته اصلی اصحاب امام عصر در واقع سخنان سیدحسن نصرالله، ترجمان حدیثی روایات معصومان است که به حق، چنین توصیف شده است. پرچم «جبهه حق» با گرد هم آوردن شیعیان از مناطق مختلف جغرافیای ظهور، عراق، یمن، مصر، لبنان و فلسطین، در مثلث «کوفه، مکه و قدس»، توانسته فرایند امر ظهور را برای تشکیل حکومت حقه جهانی حضرت ولیعصر(عج) مهیا و فراهم سازد: «رجل منا أهل البيت یبایع له...عصائب أهل العراق و أبدال الشام و نجباء أهل مصر و تصير أهل اليمن‏»[8] پی‌نوشت: 1. https://t.me/Monji_EmamMahdi/17852 2. مجلسی، بحارالانوار ج۴۷، ص۱۲۳. 3. کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۳. 4. اشعری، تاریخ قم، ص۲۷۸. مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۷، ص۲۱۶. 5. نعمانی، الغیبة، ص۲۷۳. 6. نعمانی، الغیبة، ص۲۸۰. 7. نیلی نجفی، سرور أهل الإیمان، ص۹۷. 8. مفید، الإختصاص‏، ص۲۰۸.

خاک بر سر آن ایرانی 😂 رهبر انقلاب: ۲۴ خرداد یک روز بعد از جنگ عوامل آمریکا در یک پایتخت اروپایی نشستند، شاه[برای ایران] معین کردند! ‏سوم اسفند ۱۲۹۹ انگلیسی ها و ژنرال آیرونساید و اسمایث پدربزرگ او را به پادشاهی رساندند ‏۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آمریکایی ها پدرش را در قدرت احیا کردند! ‏۲۴ خرداد ۱۴۰۴ نوبت نوه بود!

یک لقب همایونی برای رضا پهلوی ساختم: ‎#خاک_برسرالسلطنه با اینکه قسمت تو نشد تاج سروری نائل شدی به مرتبه ی خاک بر سری می خواستی ز خصم، نهد تاج بر سرت آخر خودی نمود چنین خاک برسرت

در وزارت خارجه آقای عراقچی چه می‌گذرد؟ در میانه جنگ دیپلماتیک بر سر ماشه که روسیه و چین در کنار ایران قرارگرفته‌اند مشاور رسانه‌ای آقای وزیر تریبون‌دار برنامه‌ای می‌شود که در آن برای منافع ملی و حتی وزارت خارجه دردسر درست می‌کند! مردم تا کی ‌باید چوب سیاسی‌کاری آقایان را بخورند؟ آمریکا و سگ دست آموزش،صهاینه زدن مملکتشو ترکوندن،جرات نداره بدِ اونارو بگه داره روسیه رو متهم میکنه.خاک بر سر شما اصلاح طلبا

📺 پخش مستند تلویزیونی جان بر کف 🔻 روایتی از ایستادگی سربازان سپاه در جنگ با رژیم صهیونیستی ⏰ امروز دوشنبه سوم شهریور حوالی ساعت ۱۶ از شبکه یک سیما ❇️ بخشی از این مستند به روایت زندگی سرباز شهید یاسین دهستانی از شهدای یزد در جنگ ۱۲ روزه می پردازد ✅ @basijnewsir

لحظه آماده سازی لانچر های پرتاب توسط رزمندگان هوافضا برای شلیک این موشک ها ده‌ها شهید تقدیم انقلاب اسلامی شد.

🟤سه محور مهم سخنان رهبر انقلاب که توسط اصحاب وفاق به حاشیه رفت سخنرانی کلیدی حضرت آقا در یکشنبه دوم شهریور سه نکته اصلی داشت: بی فایده بودن مذاکره با آمریکا، غیرقابل حل بودن دشمنی امریکا با ایران، و اینکه امریکا با ایران وارد جنگ شد و اسرائیل یک نیروی نیابتی بیش نبود. خطاب اصلی این سخنرانی هم حسن روحانی، جواد ظریف، نویسندگان بیانیه ضدملی جبهه اصلاحات و همه کسانی بودند که در هفته های گذشته تعلیق غنی سازی و مذاکره و اشتی با امریکا را تجویز کرده بودند. اما اصحاب وفاق با عدم صداقت باورنکردنی یکی از چند مساله فرعی یا به عبارتی پاورقی‌های این سخنرانی را که درباره حمایت طبیعی و بدیهی رهبری از قوای سه گانه بود برجسته کردند و از ان خنجری برای حمله به رقبای سیاسی خود ساختند. نباید گذاشت این رفتار اصلاح طلبان و وفاقیون در مصادره به مطلوب سخنان رهبری و قلب معنای ان که رسما نوعی ولایت‌دزدی و رهبر ربایی است، موضوع اصلی را به فراموشی ببرد: بنا به گفته رهبری امثال روحانی و ظریف یا هرکس دیگری که از مذاکره مستقیم با امریکا بگوید یا با شعار مرگ بر امریکا مخالفت کند و یا اتحاد ملی مقدس حول ضرورت دفاع مقدس را زیر سوال ببرد یا غفلت دارد یا ساده اندیش است یا نیروی نفوذی امریکا و اسراییل است.

بهزاد نبوی: هفته قبل با قالیباف و اژه ای دیدار کردم تا برای رفع حصر راضی شوند! بهزاد نبوی از چهره های قدیمی جبهه اصلاحات در گفتگو با یکی از سایت های حامی دولت اعلام کرده که هفته گذشته با دو تن از سران قوا دیدار داشته است. نبوی در تشریح این دیدارها گفته: "هفته‌ی پیش یک ملاقات با آقای قالیباف و یک ملاقات با آقای اژه‌ای داشتم که در هر دو از طرف کمیته‌ی رفع حصر جبهه اصلاحات، اصرار و تلاش کردم که هر دو نفر موافقت کنند با رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی"

رسما و علنا جنگ جهانی است. فقط بمب اتم استفاده نمی‌کنند. رسانه دولتی کره شمالی (KRT) برای اولین‌بار ویدیویی منتشر کرد که نشان می‌دهد سربازان این کشور در منطقه کورسک روسیه در جنگ علیه اوکراین مشارکت کرده‌اند. رویترز نوشته است که این ویدیو همراه با مراسم رسمی تقدیر با حضور کیم جونگ اون پخش شد و سندی تصویری از حضور نظامی مستقیم کره شمالی در جبهه شرق اروپا را ارائه داد. کیم جونگ اون در مراسمی که با حضور خانواده‌های کشته‌شدگان کره شمالی و بازگشتگان از جنگ برگزار شد، از سربازان به‌عنوان «قهرمانان آزادی کورسک» یاد کرد و افتخار کشور را برجسته ساخت.

🟤جهت اطلاع و تأمل! این متن، سیاسی نیست! بلکه برای تبیین مواضع رهبر معظم انقلاب است! و برای پاسخ به سؤال بعضی دوستان انقلابی و شبهه افکنیِ بعضی سوء استفاده گرانِ وفاقی یا کم اطلاع است! می خواهیم پشت پرده برشی کوتاه از تاریخ را از زبان یک مقام عالی رتبه بخوانیم! اما قبل از آن، لطفا به نگاهتان وسعت بدهید تا بتوانید منطق گوینده را درک کنید! او کسی است که بنا دارد طبق روال عادی و قانونی در کشور، مدیریت بکند. ماجرا این است که رهبری، در زمان ریاست جمهوری به ویژه در دور دوم (سال۶۴) به هیچ وجه موافق نخست وزیری میرحسین موسوی نبودند. اما به هر ترتیب، موسوی نخست وزیر شد. رهبری با بسیاری از وزرای کابینه هم موافق نبودند اما نکته این است که در علن، همیشه از آن ها حمایت می کردند. چرا و بر اساس چه منطقی؟ رهبری در مرداد ۶۷، در دیداری خصوصی، مطالبی فرمودند که البته این روزها علنی شده و پاسخی است برای سؤال ها و بعضی شبهات! فرمایشات رهبری در سال ۶۷: «من خودم به امام گفتم، گفتم آقا ما سر قضیه نخست‌وزیری اینقدر مشکل تحمل کردیم. سر قضیه وزرا من و آقای موسوی به توافق نخواهیم رسید؛ من می‌دانم ۱۳ تا ۱۵ تا وزیر ما اختلاف پیدا خواهیم کرد. ایشان یک کسی را معرفی می‌کند، من آن را قبول نخواهم داشت، قبول ندارم اصلا... پیشنهاد من به امام این بود که شما بیایید یک حَکَمی را - من نگفتم یک هیأت - گفتم یک شخصی را به عنوان حَکَم معین کنید که هر جا من و آقای موسوی اختلاف نظر پیدا کردیم در وزیر، آن حَکَم بگوید این، حرفش تمام باشد. امام گفتند این خوب فکری است. من سه نفری را معین می‌کنم؛ سه نفر معین کرد. سه نفر هم مورد رضایت من است. یکی آقای هاشمی، یکی آقای موسوی اردبیلی، یکی آقای حاج احمد آقا. خیلی خب، ما گفتیم بسیار خب، من خودم رفتم به برادرها حکمیت را ابلاغ کردم - سال ۶۴ - و گفتم این پیشنهاد من به امام بوده. بنده هم می‌خواهم کار و تکلیف الهی انجام بگیرد؛ من چه کار دارم که کی می‌آید، کی می‌رود؟ هر کی می‌خواهد بیاید، هر کی می‌خواهد برود. این را شما بدانید، الان هم هر کسی می‌خواهد بیاید، هر کسی می‌خواهد برود، برای بنده یک سر سوزن والله تفاوت نمی‌کند. من فقط حجت شرعی داشته باشم، بتوانم فردا جواب خدا را بدهم. اگر حجت شرعی داشتم، جواب شماها و جواب ملت را خواهم داد. من از جواب دادن اصلاً باکی ندارم. هر کسی بگوید آقا چرا؟ می‌گویم که وظیفه‌ام بود؛ دهان‌ها بسته می‌شود. من باید آنجا را قرص کنم. حجت را سر قضیه نخست‌وزیر هم به امام گفتم. گفتم آقا من حجت شرعی می‌خواهم، این جوری برای من حجت شرعی نیست؛ حجت شرعی به من بدهید، من اقدام می‌کنم. امام هم حجت شرعی به من داد، من هم اقدام کردم. سر قضیه وزرا هم همین بود، من گفتم آقا حکمیت، حکمیت را هم امام معین کردند. این حکمیت هم به لطف الهی در حدود ده یازده مورد بین من و آقای نخست‌وزیر اختلاف سر وزرا بود - به نظرم ۱۱ مورد بود - در ده یازده مورد، ۱۱ تا رأی به نفع آقای نخست‌وزیر دادند! بنده هم هیچ اظهار نگرانی نکردم. همان وزرا بودند که وقتی نخستین جلسه هیأت دولت تشکل شد، من آمدم بیرون مصاحبه کردم - همه‌تان شنیدید قاعدتاً - گفتم بسیار هیأت دولت خوبی است، چهره‌ها، چهره‌های پرنوری هستند، چهره‌های باصفایی هستند؛ من محیط صفا اینجا دیدم و اعتقادم هم واقعاً این است که باید از اینها حمایت کرد، تا الان هم حمایت کردم. این حرف‌هایی هم که دارم به شماها می‌زنم، به کمتر جمعی ممکن است من بزنم این حرف‌ها را. حالا ممکن است یک فرد، دو فردی، اما به جمع‌ها من این حرف‌ها را نمی‌زنم. برای خاطری که ظرفیتش را ندارند. شما ظرفیتش را دارید، باید بدانید این را...» پ.ن: کمی تأمل کنید و‌ دوباره متن را بخوانید!